به گزارش تحریریه، دفتر مطالعات مدیریت مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی، در گزارشی با عنوان «آسیبشناسی نظام توانمندسازی نمایندگان مجلس و ارائه راهکارهایی برای ارتقا کارآمدی آن» آورده است که مجلس شورای اسلامی یکی از مهمترین ارکان نظام حکمرانی جمهوری اسلامی ایران محسوب شده و نمایندگان مجلس نیز محوریترین نقش و اساسیترین تأثیر را در کارآمدی این قوه برعهده دارند. بر این اساس ارتقا ظرفیتها و توانمندیهای نمایندگان مجلس، یکی از ملزومات اساسی برای ارتقا عملکرد قوه مقننه و نظام حکمرانی کشور بهحساب میآید. این درحالی است که گستردگی حیطه وظایف مجلس، عدم سابقه نمایندگی جمع قابلتوجهی از نمایندگان در ابتدای هر دوره مجلس، تنوع پیشینه تحصیلی، تجربی، سیاسی و قومیتی نمایندگان و ... موجب میشود تا توانمندسازی ایشان متناسب با ملزومات مورد نیاز برای ایفای نقشها و وظایف نمایندگی، بیشاز سایر قوا ضرورت یابد.
در گزارش حاضر سعی شده از منظری نو به آسیبشناسی نظام توانمندسازی نمایندگان پرداخته شود و به این سؤال پاسخ دهد که «چرا بعضی از افراد منتخب انتخابات مجلس، از توانمندیهای کافی برای ایفای نقشهای نمایندگی برخوردار نبوده و درعینحال اهتمام کافی نسبت به رفع نقاط ضعف خویش ندارند؟». بر این اساس دغدغه اصلی این گزارش، پاسخ به سؤال یاد شده، با استفاده از رویکرد قابلیتافزا و مسئلهمحور است.
در این راستا بهمنظور بررسی و تحلیل پیشینه تحقیقات و مطالعات صورت گرفته در این حوزه، نخست به بررسی اسناد و مصاحبه با افراد خبره در این زمینه پرداخته شد. نتیجه بررسیهای انجام شده نشان داد که بیشتر مکانیزمهای موجود در این حوزه، جنبه سلبی داشته و محرک جدی برای ارتقای سطح عملکرد افراد محسوب نمیشود. سپس به آسیبشناسی نظام توانمندسازی نمایندگان در سه حوزه پیشاز ورود نمایندگان به مجلس، دوران نمایندگی و پایانکار مجلس پرداخته شد. بر این اساس در دوره پیشاز ورود به مجلس، عضویت در احزاب و زیست سیاسی افراد و همچنین دوران انتخابات و شروع فعالیت افراد در مجلس مورد تحلیل و بررسی قرار گرفت.
همچنین دوره نمایندگی به پنج بخش انتخاب کمیسیونها، تغییرات سالیانه و دورهای کمیسیونها، شکلگیری فراکسیونها، انتخابات هیئترئیسه و اعضای ناظر در سایر نهادها و کارکردهای نمایندگی تقسیم شد. سپس آسیبهای ناظر بر کارکردهای نمایندگی نیز در دو دسته آسیبهای عمومی کارکردها و آسیبهای اختصاصی آنها و همچنین آسیبهای اختصاصی کارکردها در چهار حوزه تقنین، نظارت، امور حوزه انتخابیه و بودجهریزی، تقسیمبندی و مطرح شد. درنهایت نیز به تحلیل و بررسی چهار مورد از آسیبها در بخش پایانکار مجلس اشاره شد.
شایان ذکر است در بخش سوم گزارش براساس مطالعه اسناد و تحقیقات پیشین و همچنین مصاحبه با خبرگان و صاحبنظران این حوزه، به ارائه راهکارهایی بهمنظور ارتقای کارآمدی نظام توانمندسازی نمایندگان مجلس در چهار دسته بهشرح ذیل پرداخته شد.
نخستین مورد «توانمندسازی نمایندگان از مسیر ظرفیتهای اجتماعی» است که تمرکز راهکارهای ارائه شده در این دسته معطوف بر فعال کردن قابلیتهای مردمی بوده و تلاش شده تا با استفاده از این سازوکارها و با ایجاد یک فشار پایین به بالای اجتماعی، توسعه ظرفیتها و قابلیتهای متقاضیان تصدی سِمت نمایندگی دنبال شود.
دومین مورد «توانمندسازی نمایندگان از مسیر ارتقا ظرفیتهای فردی نمایندگان» است که این دسته از راهکارها به مجموعه ابزارها و روشهایی اشاره میکند که هر نماینده بدون در نظر گرفتن شرایط سیاسی و قانونی موجود میتواند اتخاذ کند تا فهم بهتر و دقیقتری از مسائل و چالشهای کلان کشور و همچنین مشکلات حوزه انتخابیه خود پیدا کند.
سومین مورد «توانمندسازی نمایندگان از مسیر اصلاحات ساختاری و فرایندی در نظام سیاسی» است که با توجه به سیاسی بودن سِمت نمایندگی این دسته از راهکارها بیشتر به بُعد سیاسی نمایندگان توجه کرده و راهکارهای ارتقا ظرفیت نظام توانمندسازی نمایندگان را در تعریف درست نقش احزاب و گروههای سیاسی و نسبت آنان با نماینده تبیین میکنند.
چهارمین مورد «توانمندسازی نمایندگان از مسیر اصلاحات ساختاری و فرایندی مجلس» است که تمرکز راهکارهای ارائه شده در این دسته معطوف بر مجموعه اصلاحاتی است که از طریق آییننامه داخلی مجلس یا روابط غیررسمی جاری داخل مجلس میتواند موجب افزایش انگیزه نمایندگان برای ارتقای توانمندیها و ظرفیتهای خود شود.
براساس توضیحات یاد شده بهنظر میرسد یکی از محورهای کلیدی در ارتقای کارآمدی مجلس، عبور از الگوی توانمندسازی منفعل با تمرکز بر رویکرد آموزشمحور و حرکت بهسوی توانمندسازی فعال با رویکرد قابلیتافزا و مسئلهمحور است. در این راستا یکی از ضرورتهای اساسی در توانمندسازی فعال با رویکرد قابلیتافزا و مسئلهمحور در نظر داشتن سازوکارهایی است که ضمن رفع موانع تمرکز نمایندگان بر ایفای وظایف اصلی، درصدد ارتقای قابلیتهای فردی ایشان بوده و اطلاعات و نیازمندیهای موردنظر نمایندگان را متناسب با شرایط ایشان، در موقعیت مناسب و در حین مواجهه و درگیری آنها با مسائل اساسی کشور با استفاده از ابزارهای نرم و رفتاری به ایشان منتقل کند. ابزارهای نرم به شکلی عمل میکند که خود نمایندگان انگیزه افزایش توانمندیهای خود را داشته باشند. درنهایت توجه به این نکته ضروری است که هرگونه تحول جدی در سطح قوه مقننه بدون در نظر گرفتن اثر و نقش فردبهفرد نمایندگان محکوم به شکست بوده و اساساً نمیتوان در ارتباط با ویژگیها و قابلیتهای نمایندگان قبل و بعد از دوره نمایندگی بیتوجه بود.
متن کامل این گزارش را اینجا بخوانید.
پایان/
نظر شما