مسئله آب هیرمند دارای ابعاد مختلفی است که بنده فقط چند سرفصل آن را میگویم.
۱.همه حکومتهای ایران از زمان قاجاریه که هرات از ایران جدا شد تا همین امروز به سیستان و بلوچستان بدهکار هستند. اگر تاریخ را بخوانیم خواهیم دانست که بخشی از رود هیرمند متعلق به ایران بود و با جدایی هرات از ایران این موضوع مهم از دست رفت و حکمیت مک ماهان انگلیسی هم متأسفانه باعث اختلاف شد از همان روز تا کنون مشکل آب سیستان و بلوچستان و طبیعت هامونها شروع شد.
۲. آب هیرمند بخش کوچکی از تامین آب سیستان است. هیچ دولتی از قاجاریه تا کنون برنامه عملی و مؤثری برای حل ریشهای مسئله آب این سرزمین زر خیز و این مردم دوست داشتنی انجام نداده است. وزارت نیرو در سالهای اخیر طرح بسیار خوبی نوشته است ولی بر روی کاغذ باقی مانده است.
۳. بنده بعنوان معاون سابق وزارت امور خارجه که بخشی از وظایفم مسائل مرزهای کشور بود بارها از راه زمینی به مرزهای مشترک و به افغانستان مسافرت کردم. متوجه شده بودم مردم افغانستان مردمی نجیب و دوست داشتنی هستند ولی تقریبا همه دولتها در افغانستان نسبت به ایران مواضع غیر دوستانه داشتند و سیاست حسن همجواری را رعایت نمیکردند. اشرف غنی از همه بدتر بود. همو او بود که در افتتاح بند کمال خان ادعاهای احمقانهای کرد و آب در برابر نفت را مطرح کرد و گفت کاری بکنیم که مشهد قریهای از توابع هرات باشد. انسان هرچه حقیرتر ادعا و گزاف گویی بزرگتر.
۴. آقای رئیسجمهور و جناب وزیر امور خارجه به درستی بر حق ایران بر آب هیرمند تأکید کردهاند. ما هرات را دادهایم ولی از ابتدا و در همان زمان حق خود بر هیرمند را نبخشیدیم. اما باید دانست که تلاش وزارت امور خارجه نباید باعث شود که وزارت خانه تخصصی یعنی وزارت نیرو پشت وزارت امور خارجه مخفی شود و از وظیفه اصلی خود که تامین آب سیستان از هر روش ممکن است شانه خالی کند. هیرمند نهایتا بتواند ۱۰ درصد آب مورد نیاز را تامین نماید.
۵. طالبان گروهی بدوی است که تجربه حکومتداری و سواد بینالمللی آن در پایینترین حد ممکن قرار دارد. این گروه بخاطر جبران عدم مشروعیت خود سعی میکند مواضع تند ملی گرایانه بگیرد تا توجه مردم افغانستان را بخود جلب کند. ولی این گروه شعور درک مناسبات مرزی و همسایگی را ندارد. ایران همواره از اقوام بدوی بخاطر دست کم گرفتن آنها لطمه دیده است. باید با این گروه بسیار جدی برخورد کرد و آنها را دست کم نگرفت.
۶. طبق موافقتنامه هیرمند ۱۳۵۱ افغانستان حق ندارد اقداماتی انجام دهد که باعث کاهش سهم ایران از آب هیرمند شود. سدهای متعدد در افغانستان که توسط ترکیه و هند ساخته شده است درست همان اقدامی است که نباید انجام میشد. ترکیه در شمال غرب با سد سازی آب رود ارس را کاهش داد و آذربایجان را در مضیقه آب خواهد گذاشت و در شرق با کمک به افغانستان سیستان را دچار مشکل نمود. این سد سازیها بر روی سرشاخههای رودخانه هریرود هم ادامه دارد و بزودی شاهد کمیاب شدن آب در شمال شرق کشور هم خواهیم بود.
۷.دولت افغانستان هر چه که باشد باید شرم کند که ایران با همه کمبودهای خود آب و نان چندین میلیون افغان را تامین میکند. اما بحث مهاجرین یک موضوع انسانی است نمیتوان به انسانهای بیگناه بخاطر رفتار دولتهای بیمسئولیت افغانستان فشار وارد کرد.
۸. باید به دولتهای افغانستان برای حقابه فشار آورد. این فشار باید در جهت نهادینه کردن حقابه ایران باشد. یعنی کمیته مشترک آب طبق توافق هیرمند تشکیل شود. جلسات منظم برگزار شود و دستگاههای اندازه گیری بر روی هیرمند تا سرچشمه آن نصب شود و هر سال محاسبات مهندسی انجام شود.
۹. اما این کافی نیست. آب سیستان باید تامین شود. آب شرب، صنعت و کشاورزی باید تفکیک شود. از آب دریا باید استفاده شود. سرمایهگذاری خارجی جذب شود.
۱۰. باید در سرزمینهای مرزی منافع مشترک برای ایران و افغانستان تعریف شود. طرحهای درآمدزا برای دو طرف تامین شود. باید برای افغانستان از ورود آب هیرمند به پایین دست منافعی تعریف نمود.
۱۱. در مورد آب کار فرهنگی باید صورت گیرد. هم در رابطه با مردم ایران برای صرفه جویی بیشتر و هم در رابطه با مردم افغانستان، شخصیتهای فرهنگی، افراد ذینفوذ، افکار عمومی افغانستان حتی پناهجویان افغان باید توجیه شوند که مسئله آب زیاده خواهی ایران از افغانستان نیست بلکه مسئلهای مشترک و برای احیای اکوسیستم و طبیعت مشترک دو کشور است.
* معاون حقوقی سابق وزارت امور خارجه
👁🗨منبع: کانال دیپلماتیک
پایان/
نظر شما