این مسئله واضح و آشکار است که جنگ مطابق میل آمریکا در اوکراین پیش نرفته است. کشورهای غربی با وجود آنکه کنترل تمام سازمانهای بینالمللی و خود ساخته و پرداخته را بر عهده دارند و به سادگی میتوانند هر کشوری را از آنجا بیرون کنند ولی دنیای امروز دیگر دنیای سازمانها نیست بلکه دنیای تعامل قدرتهای نوظهور است که میخواهند از قواعد و چارچوبهای تعریف و تعیین شده در طول چند دهه گذشته که ناشی از تکنولوژی، ایدیولوژی و سلطه غرب بوده است، دست به عمل مستقل بزنند و جایگاه خود را در این دنیای جدید تثبیت کند.
مشخص است که این کشورها به هیچ عنوان دوست ندارند دیگر خود را تحت سلطه و سیطره غرب بینند و وابسته به این کشورها باشند. حتی کشوری مانند عربستان که متحد سنتی آمریکا بوده، نیز تلاش میکند تا سیاست مستقل و خاص خود را دنبال کند. با این حال از آنجایی که آمریکا و اروپا در طول چند دهه گذشته به زورگویی و سلطه بر مردم جهان عادت کرده و فکر میکنند هر چه میگویند درست است و همه کشورها باید خواستههای آنها را گردن نهند، برایشان این سطح از بازی مستقل کشورهای رو به رشد اصلأ قابل تحمل نیست.
در طول یک دهه گذشته هر چه از توان غرب در حوزه سیاسی اقتصادی و نظامی کاسته شده این توان به سمت کشورهای دیگری سرازیر شده که خود را سزاوار میدانند و با قیاسی که خود را با کشورهای اروپایی میکنند برایشان قابل تحمل نیست که از این کشورها مه برخی از آنها به اندازه یک استان آنها نیز مساحت ندارد یا نصف این کشورها نیز جمعیت، علیهشان موضع گیری و تصمیم گیری کنند. با این حال جنگ روسیه علیه ناتو در اوکراین هرچند در ظاهر این کشورهای غربی را در یک هدف متحد کرده اما از سوی دیگر اختلافات آنها را هم کاملا آشکار کرده است.
این اختلافات به ویژه در مورد سرانجام جنگ در اوکراین باعث شده تا بیشترین فشار به طرف آمریکایی و انگلیس وارد شود چرا که به صورت واضح و آشکار این آمریکا و انگلیس هستند که آتش بیار معرکه اکراین شده به کشورهای اروپایی وحشتزده از سرانجام جنگ، خواستار نوی تضمین از آمریکا برای ماه های آینده بیش از هجوم بهاره ارتش روسیه در جنوب اوکراین هستند حمله که می تواند با تصرف بندر اودسا ژئوپلیتیک این قاره را به هم بزند و هژمونی روسیه را بعد از فروپاشی شوروی یک بار دیگر بر شرق این قاره تثبیت کند.
کشورهای اروپایی هر چه در توان داشتند تا امروز به اوکراین ارسال کردند و خودشان هم میدانند که بجز جنگنده، تمام آنچه در زاغههای مهمات ذخیره کرده بودند را در خطوط نبرد با روسیه مصرف کرده و واضح است که حضور نیروی هوایی نیز نمیتواند گرهی از مشکلات آنها باز کند چرا که پایتختهای این کشورها را عنوان هدف مشروع و مستقیم موشکهای دوربرد روسیه معرفی خواهد کرد. این ترس و وحشت باعث شده تا آنها دنبال راهی جهت متوقف کردن ارتش روسیه باشند و خودشان هم میدانند در مورد پیروزی در اوکراین دروغ میگویند.
در حالی که روزها در طول یک سال گذشته با آگاهی یافتن از نقاط ضعف خود در حال جبران آن بوده کمبودهای میدان نبرد را برای نبرد فصل آینده تامین میکنند غرب موفق نشده به غیر از خودش دنیا را علیه روسیه کند هرچند آنها مدام از جامعه جهانی حرف میزنند اما رفتارهای وحشیانه و غیر انسانی آنها با کشورهای مختلف در طول چند قرن گذشته باعث شده تا مردم این کشورها نفرت عجیبی از کامل قرار داشته باشند و جنگ اوکراین را انتقام تاریخی خدا از ظلم و ستم سفالگری آنها در طول این چند سده ارزیابی کنند. به همین دلیل حتی اگر این کشورها در سمت امریکا و اروپا بایستند، باز هم هیچ تاثیری در سرنوشت جنگ نخواهد داشت.
شاید این مسئله برای خیلی از خوانندگان عجیب باشد، اما این حقیقتی است که برخی از مقامات غربی هم به آن اشاره کردند با نگاهی به نشست سران کشورهای آفریقایی با آمریکا در ماههای گذشته و سفر مقامات اروپایی و آمریکایی به آمریکای جنوبی و آفریقا که عمدتاً برای یارگیری علیه روسیه صورت بگیرد میتوانید اصل موضوع را دریابید، اما آیا این یارگیری صورت گرفت؟ بدون شک نه. درد اصلی غرب اما در افریقا و امریکای لاتین، که در جای دیگری است؛ جایی که روسیه دارد بیشترین کمکها را از آنجا دریافت میکند و باوجود فشارها و تهدیدها، امریکا هنوز موفق نشده این کشورها را وادار به همکاری با خود علیه روسیه کند. این مهم، سرخط اصلی بحران غرب در بهار آینده از همینجا است.
اخبار سوریه
پایان/
نظر شما