به گزارش تحریریه، نشریه «اکونومیست» در تحلیلی به قلم «رابرت کاپلان» فعال برجسته رسانه ای و تحلیلگر مسائل بین المللی بخشی از آمال و آرزوهای دولت های غربی از نتیجه بخش شدن اغتشاشات و چرخش ایران و کل خاورمیانه به سوی آمریکا را اینگونه آورده است: پیروزی اعتراضات و تغییر نظام در ایران گروه های شبه نظامی یا همان محور مقاومت را در سراسر منطقه تضعیف می کند.
این تحلیلگر در نوشتار خود به تاریخچه ایجاد حزب الله لبنان پرداخت که به مبارزه با اسرائیل و غرب متعهد بوده است و از لبنانی ها خواست تا دولت اسلامی ایجاد کنند. بسیاری از لبنانی ها فکر می کردند که این یک امر گذرا خواهد بود. اما حدود ۴۰ سال بعد، حزب الله نیرومندترین گروه شبه نظامی است که حتی از ارتش مجهزتر است و عنصر کلیدی برای سیاست در لبنان به شمار می رود.
این تحلیلگر افزود: حزب الله موفق ترین نمونه از نفوذ ایران در سراسر خاورمیانه بوده است. از سال ۱۹۷۹، منطقه تحت تأثیر درگیری تهران با ریاض شکل گرفته است. ایران دلایل متعددی برای دوستی با برخی حکومت ها و حمایت از گروه های نیابتی داشته است. تهران امید داشت که انقلاب اسلامی خود را گسترش دهد و مدافع مسلمانان شیعه باشد. ایران همچنین به دنبال ایجاد نوعی عمق استراتژیک بود. برخی از رهبران آن هم درجاتی از طرفداری افراطی یا شوونیسم پارسی را نسبت به اعراب، به ویژه در خلیج فارس، نشان داده اند.
اکونومیست آورده است: کشورهای حاشیه خلیج فارس نیز به نوبه خود برای عقب راندن تهران تلاش می کردند. در دهه ۱۹۸۰ آنها از جنگ صدام حسین علیه ایران حمایت کردند اما او پس از مدت کوتاهی با حمله به کویت دستمزد آن ها را داد. آنها سعی کردند متحدان خود را در مکان هایی مانند لبنان تقویت کنند، که اغلب با موفقیت بزرگی همراه نبود.
کاپلان تاکید دارد: کشورهای خلیج فارس به طور قطع به تغییر نظام ایران برای دگرگونی ژئوپلیتیک منطقه امیدوار هستند. کانالهای خبری تحت حمایت عربستان سعودی اعتراضات ایران را پوشش کامل دادهاند و حتی تظاهراتهای کوچک در شهرستان ها را هم بسیار پرهیجان منتشر کردند. از سوی دیگر، متحدان ایران همچون سید حسن نصرالله، رهبر حزب الله لبنان هم اعتراضات اخیر در ایران را یک توطئه خارجی می دانند.
این تحلیلگر نخستین پرسش را نوع حکومت جایگزین در ایران دانست و افزود: با این حال، پیشبینی اینکه ایران چگونه ممکن است وضعیت متفاوت پیدا کند، دشوار است. اگر یک رژیم نظامی، به وسیله سپاه ایجاد شود هم حمایت از نیروهای نیابتی ایران در منطقه به دلایل استراتژیک ادامه می یابد زیرا این حمایت اکنون دلیل ایدئولوژیک ندارد. اما برقراری یک دولت دموکراتیک اهداف بلندپروازانه ایران را کمرنگ می کند. شعار «نه غزه، نه لبنان» از سوی برخی ایرانی ها در همین چارچوب تحلیل می شود. اما حزب الله حتی اگر از طرف ایران حمایت نشود نیز همچنان قوی ترین نیروی لبنان خواهد بود زیرا حمایت افراد ثروتمند و کسب و کارهای گوناگون آن ادامه می یابد و بسیاری از شیعیان لبنان که آن را سنگری در برابر اسرائیل و صدایی برای یک اقلیت سرکوب شده می دانند، همچنان از آن حزب الله پشتیبانی می کنند.
به نظر کاپلان، دیگر گروه نیابتی ایران انصارالله یا همان حوثیهای یمن هستند. آن ها یک گروه شیعه هستند که کنترل بسیاری از مناطق یمن را در دست دارند و در یک جنگ تقریباً هشت ساله علیه ائتلاف تحت رهبری عربستان سعودی به ایران نزدیکتر شدهاند. این کارشناس افزود: آنها در دهه ۱۹۹۰ به عنوان یک گروه شورشی محلی ظاهر شدند. اگرچه ضعیف و کوچک شده بودند، اما به مبارزه ادامه دادند. در عراق هم جناحهای طرفدار ایران اغلب حضور دارند که با دیگر گروهها رقابت میکنند، نه بر سر ایدئولوژی، بلکه بر سر دسترسی به منابع قدرت.
به اعتقاد این تحلیلگر، درصورت وقوع اتفاقاتی در ایران، بزرگترین تغییر ممکن است در سوریه رخ دهد. بشار اسد برای بقا پس از یک جنگ داخلی طولانی بر حمایت ایران تکیه دارد، اما نزدیکی ایدئولوژیک را با نظام ایران ندارد. او سعی کرده است بین ایران و روسیه تعادل برقرار کند ولی اکنون حمله به اوکراین این موضوع را سختتر کرده است: روسیه برخی از نیروهای خود را از سوریه خارج کرده است، زیرا در جاهای دیگر به آنها نیاز است.
اگر اسد نتواند روی حمایت روسیه یا ایران حساب کند، مجبور می شود به دنبال دوستان جدید بگردد. او در تلاش است تا روابط خود را با کشورهای حاشیه خلیج فارس که مشتاقانه از شورشیان پیشین در سوریه حمایت کردند، بازگرداند. اوایل امسال او اولین سفرش به یک کشور عربی در یک دهه اخیر را به امارات انجام داد. اسد اگر ایران را از دست دهد، مشتاقانه دوستی با دیگر اعراب را برمیگزیند.
نویسنده گزارش با اشاره به اختلافات مرزی اعراب با ایران در زمان پهلوی آورده است: یک نظام عادی تر در تهران می تواند امکان تجارت و سرمایه گذاری گسترده در سراسر خلیج فارس را فراهم و پادشاهان عرب را وادار کند که هزینه های نظامی هنگفت خود را کاهش دهند. اما این امر به محدود کردن حمایت ایران از گروههای نیابتی همچون حوثیها و شبهنظامیان در عراق بستگی دارد. همین امر در مورد اسرائیل نیز صدق می کند که قبلا روابط دوستانه ای با ایران در دوره شاه داشت و می تواند دوباره آن را احیا کند؛ اما تنها در صورتی که ایران برنامه هسته ای خود را محدود نماید و حمایت خود از گروه هایی مانند جهاد اسلامی در غزه را متوقف کند.
رابرت کاپلان در بخش نتیجه گیری تحلیل خود با اشاره به هراس ایرانیان از تبدیل کشورشان به چیزی شبیه سوریه افزود: اگر این اتفاق بیفتد، نقش ایران از قضا معکوس می شود و به جای هدایت نیروهای نیابتی در سراسر منطقه، می تواند خود را زمین بازی برای قدرت های خارجی بیابد. ترکیه ممکن است در ایران بی ثبات همان کاری را انجام دهد که در سوریه کرد. در همین حین کشورهای حاشیه خلیج فارس نیز ممکن است جدایی طلبان عرب در جنوب غرب ایران را تجهیز کنند. اگرچه اکنون کشورهای خلیج فارس از ناآرامی در ایران لذت می برد اما این آشفتگی می تواند عواقب ناخوشایندی در جاهای دیگر به همراه داشته باشد. کشورهای حاشیه خلیج فارس ممکن است در اینصورت خود به لقمه ای برای گروه های نیابتی و دیگران تبدیل شوند.
پایان/
نظر شما