در چند روز گذشته فیلمی در فضای مجازی در مورد تنبیه یک دانش آموز از سوی معلم مدرسه ای در فضای مجازی منتشر شده است که گفته می شود مربوط به یکی از مدارس شهر مرودشت استان فارس می باشد.
در این که تنبیه بدنی امری مذموم و غیرقابل دفاع است حرفی نیست اما نباید بزرگنمایی کرد زیرا همانطور که تنبیه بدنی فرزند از سوی پدر یا خویشان ناپسند است باید به این موضوع نگریسته شود، و گاهی پدر، مادر و یا معلم ناگزیر از تنبیه بدنی هستند.
به عنوان یک معلم با بیش از ۲۵ سال سابقه تدریس به جرات می گویم همین سه ماه تحصیلی ۱۴۰۱ جزء سخت ترین سال های تدریس من بوده است و با دانش آموزانی (البته نه همه آن ها) به شدت بی حیا، دریده در کنار اولیایی متوقع روبرو هستم. دانش آموزان بدون هیچ پروایی و مانند نقل و نبات انواع دشنام های زشت و رکیک را به یکدیگر نثار می کنند و حتی در برخی موارد رو در رو یا در کنار معلم و کادر آموزشی این الفاظ را به کار می برند.
در بیشتر مواقع معلم شنونده نیز مجبور است که خود را به نشنیدن بزند زیرا هیچ پناه و پشتیبانی ندارد. مانند رفتار همین معلم مرودشتی که دلیل آن را نمی دانیم و مسئولان آموزش و پرورش مانند مردعنکبوتی وارد پرونده شدند و کاسه داغ تر از آش شده و بدون ارائه هیچ توضیخی همه تقصیرها را به گردن معلم انداخته و وی را محکوم کرده اند.
بخشی از این چالش که تا سه سال قبل وجود نداشت به دلیل تعطیلی بی وقفه دو سال و نیمه به بهانه کرونا بود. در خلال آن دوره فرزندان ایران به فرموده وزارت آموزش و پرورش و وزارت ارتباطات بدون هیچ محدودیتی به اینترنت دسترسی پیدا کردند و همه اخلاقیات را از دست دادند.
اقتدارزدایی با چراغ خاموش
این اقدام مقام های وزارت آموزش و پرورش، دقیقا یادآور سیاستی است که در چند سال گذشته در قبال نیروی انتظامی و پلیس صورت گرفت و اقتدار این نهاد مهم امنیتی را به باد فنا داد. چند سال قبل بود که فیلم زیر گرفتن پلیس در جاده ها به وسیله یک نیسان، حمله وحشیانه با چاقو به یک پلیس و شهادت آن یا حتی حمله اراذل به نیروهای رسمی انتظامی و سیلی زدن نماینده مجلس و دیگر مقامات کشور به صورت پلیس در رسانه ها پخش شد اما واکنش خاصی در مورد آن انجام نشد و تصمیم گیران سعی کردند با ریش سفیدی موضوع را فیصله بدهند.
چرا دولت و وزارت آموزش و پرورش مانند دیگر نهادها و ادارات همچون بانک، بیمارستان و دفاتر پلیس و ... در مدارس هم تابلوی تهدیدآمیز در مورد مجازات شش ماه حبس بابت توهین به کادر مدارس قرار نمی دهد تا از اقتدار آن ها هم دفاع کند.
همین بذری که مسئولان در چند سال گذشته برای امنیت کاشتند در دو ماه گذشته جان صدها تن را گرفت. شهادت دلخراش ده ها تن از نیروهای امنیتی به فجیع ترین شکل با وحشیانه ترین خشونت ها، بدون هیچ ترسی از قانون صورت گرفت. این درحالی است که طبق خبری که چند سال قبل از آمریکا منتشر شد، نوجوانی با تفنگ اسباب بازی زرد رنگ به طرف یک پلیس نشان رفت و پلیس بدون درنگ وی را هدف گلوله قرار داد. قاضی دادگاه نیز اعلام کرد برای حفظ اقتدار پلیس، مقصر آن نوجوان بوده و پلیس تبرئه شد.
همین شیوه(معکوس) چند سالی است که در آموزش و پرورش هم اجرایی شده و دست مدارس را از پشت بسته است. دانش آموزان بدون هیچ خجالت یا هراسی هر کاری را که می خواهند انجام می دهند. موبایل با خود به کلاس می آورند و فیلم های آنچنانی می بینند یا از یکدیگر فیلم می گیرند و در شبکه های مجازی منتشر می کنند.
چرا دولت و وزارت آموزش و پرورش مانند دیگر نهادها و ادارات همچون بانک، بیمارستان و دفاتر پلیس و ... در مدارس هم تابلوی تهدیدآمیز در مورد مجازات شش ماه حبس بابت توهین به کادر مدارس قرار نمی دهد تا از اقتدار آن ها هم دفاع کند.
هراس، اقتدارزدایی، مصلحت اندیشی در قبال نهادهای فرهنگی و امنیتی همچون آموزش و پرورش و پلیس، اکنون موجب شده است تا یک به اصطلاح دانشجو در روز دانشجو در مقابل مقام های ارشد کشور در دانشگاه شریف از رکیک ترین حرکات برای نشان دادن نارضایتی خود استفاده کند.
همانطور که قوه قضائیه و دیگر بخش ها از چند سال قبل دستان پلیس را تاحدزیادی بستند، معلمان هم که با انواع مشکلات اقتصادی و اجتماعی روبرو هستند اکنون حتی در مدارس امنیت جانی و در بیرون آن جایگاه اجتماعی ندارند. معلم ها حتی در مدارس دخترانه هم باید بدترین توهین ها را از نوجوانان و اولیاء آن ها بشنوند اما واکنشی نشان ندهند؛ زیرا حتی اگر طرف مقابل مقصر باشد و معلم واکنشی نشان بدهد باید به ده ها فرد و نهاد پاسخ بدهد و در آخر کار معذرت بخواهد و خود را برای همیشه به ندیدن و نشنیدن بزند.
پایان/
نظر شما