به گزارش تحریریه، تارنمای «ولتیرنت» به نقل از «تیری میسان» تحلیلگر شناخته شده فرانسوی و منتقد نظام کنونی جهان اعتقاد دارد: در حالی که اروپا به پایان مسیر اقتصادی خود نزدیک می شود چین به بزرگترین کارگاه جهانی بدل شده است و با تولید خود اجازه ی زیستن را به غرب نمی دهد. در چنین شرایطی تنها کسانی که سرمایه در اختیار دارند، قادر به پول درآوردن هستند، آن هم پول های کلان.

با اینکه این سیستم در حال فروپاشی است اما سرمایه داران بزرگ می توانند کل سرمایه ی خود را حفظ کنند؟

طی قرن ۱۸، اقتصاد دانان بریتانیا در رابطه با سیستم سرمایه داری از «داوید ریکاردو» مشورت خواستند تا بدانند این سیستم می تواند دوام بیاورد. اما تجربه وی نشان داد که سرمایه داری در ابتدا بسیار سودآور بود، ولی از آنجایی که این روش همه گیر شد دیگر قادر نبود تا صاحب خود را غنی تر کند. مصرف گرایی هم نمی توانست به طور دائم تولیدات انبوه را تایید کند. کمی بعد، کسانی چون «کارل مارکس» پایان راه سرمایه داری را اعلام کردند .

پس از انحلال اتحاد جماهیر شوروی در سال ۱۹۹۱ ، سیستم سرمایه داری فاقد رقیب شد و توانست تمام شیاطین گذشته ی خود را فرا خواند. در طی چند سال، همان علل باز به نتایج گذشته منجر شد. تولید در ایالات متحده سیر نزولی پیدا کرد و مشاغل به سمت چین روانه شدند. طبقه ی متوسط سقوط خود را شاهد بود و سرمایه داران ایالات متحده احساس کردند تهدید شده اند. آنها طی چند اقدام کوشیدند تا کشور خود را از غرق شدن در این ورطه حفظ کنند و سیستم سرمایه داری را پایدار نگه دارند.

نخستین اقدام آنها تغییر دادن روش اقتصادی ایالات متحده بود و برای نیل به این هدف آنها به صدور سلاح روی آوردند و نیروهای نظامی خود را برای کنترل منابع اولیه و منابع انرژی به کار گرفتند. این طرح برای سرمایه داری مالی با کمک دکترین رامسفلد / سبروسکی عملی شد که در آن دولت پنهان ایالات متحده حادثه ۱۱ سپتامبر را به وجود آورد تا جنگ بی پایانی را در خاورمیانه آغاز کند. با وجودی که پیامدهای آن برای طبقه ی متوسط مرگ آور بود، بیست سال به سیستم سرمایه داری اجازه داد تا تداوم پیدا کند.

دومین اقدام آنها جلوگیری از داد و ستد های بین المللی بود تا افزایش تولید ایالات متحده ی دوران دونالد ترامپ تحقق یابد. اما ایالات متحده نتوانست از ورطه ای که در آن قرار داشت خلاص شود .

سومین تحول مد نظر قرار گرفت. چرا که نابودی مردم غرب و جایگزین کردن آنها با میلیاردرهای یک دولت روبوتیک امکان نداشت. پروژه ی نئوم شکل گرفت که توسط شاهزاده محمد بن سلمان آغاز گردید. او در بیابان های سعودی با کمک ناتو آغاز به ساخت و ساز نمود اما پس از یک مرحله فعالیت شدید، این عملیات به نقطه صفر خود رسیده است.

کرونا محور سیاستی بعدی بود. این بیماری که در کشورهای پیشرفته صورت دست جمعی به خود گرفت از سال ۲۰۰۱ طراحی شد. خانه نشین کردن مردم سالم باعث شده تا دولت ها به قرض کردن روی آورند. کار از راه دور باعث شده تا ده ها میلیون شغل از محل اصلی خود جابه جا شود. پاسپورت بهداشتی باعث شد تا دولت ها به نظارت کامل بر مردم دست پیدا کنند.

در کل باید گفت ما در آستانه دگرگونی و بهم ریختگی عظیمی قرار گرفته ایم که تمامی سازمان های غربی را نابود خواهد کرد. این زلزله می تواند به سادگی کنار گذاشته شود، این اقدام با روش برقراری اعتدال میان کار و سرمایه امکانپذیر است. این راه حل همچنین می تواند پایان راه سرمایه داری کلان باشد.

با توجه به این داده ها، رقابت میان شرق و غرب از حالت تصنعی خود خارج خواهد شد. نه به این خاطر که مردم آسیا نمی خواهند با غرب وارد رقابت شوند، بلکه علت آن است که آنها شاهد کشورهای غربی هستند که در حال مرگ به سر می برند.

از این جهت روسیه و چین به آهستگی در حال شکل دادن به جهان هستند، و دیگر نمی خواهند به کشورهای غربی ملحق شوند، چراکه این کشورها را به صورت وحوشی می بینند که زخمی شده اند. آنها حاضر نیستند با این کشورها وارد جنگ شوند، بلکه می خواهند به هنگام خودکشی این حیوانات (دولت های غربی) در کنارشان باشند.

پایان/