به گزارش تحریریه، درحالیکه افغانستان پس از طالبان با تنگنای شدید مالی روبرو است، اما بانک مرکزی این کشور از چاپ پول مانند یک اصلحه برای پر تامین منافع ذی نفعان خصوصی و یا بودجه دولت استفاده نکرده و حرفه ای رفتار کرده است که نتیجه آن ثبات در متغیرهای اقتصاد کلان است.
پس از به قدرت رسیدن مجدد طالبان، انتظارات تورمی دست به کار شد و حدود 3 ماه نظام اقتصادی افغانستان را درگیر کرد و به بحران در بازار ارز انجامید، اما انتظارات تورمی در صورتی که با سیاست های واقعی و غلط اقتصادی همراه نباشد پایدار نیست و واقعیت های اقتصادی خود را تحمیل می کند.
چنانچه نمودار نشان می دهد نوسان یک ساله در ارزش افغانی حدود 10 درصد بوده است که کاملا طبیعی است و نشان از عدم سواستفاده بانک مرکزی این کشور و ساختار اقتصاد آن دارد که از اعتماد مردم به پول ملی سواستفاده نمی کند و آنرا به ابزاری برای انباشتن سودهای کلان به قیمت تخریب اقتصاد قرار نمی دهد.
در مقایسه با بانک مرکزی و ساختار حاکمیتی افغانستان، بانک مرکزی و ساختار حاکمیتی ایران از چاپ پول برای تامین منافع بانک ها استفاده کرده و خود را متعهد به تماشاگر بودن در برابر بازی های پانزی بانک ها، تامین منافع رانتی های فروشنده گاز به اسم فولاد و پتروشیمی و در پایان بودجه دولت دانسته و به چاپ روزانه 4 هزار میلیارد تومان پول بسیار بدکیفیت مشغول است.
درحالیکه تمام متغیرهای اقتصادی کشور در بخش واقعی اقتصاد با فاصله زیاد در 4 سال گذشته بی سابقه است، اما به دلیل سوئ عمل خارج از تصور بانک مرکزی و حاکمیت ذی نفعان رانتی بر سیاستگذاری پولی کشور، شاهد هرج و مرج در بازار ارز هستیم که با هیچ منطق اقتصادی قابل توضیح نیست و حتی برخی را معتقد به این شایعه کرده است که آشفتگی در بازار ارز به ابزاری برای موثرانگاری تحریم ها و اعمال فشار بر نظام برای عقب نشینی در مذاکرات برجام تبدیل شده است و ریشه اقتصاد ندارد.
اگر صالح آبادی نمی داند که چگونه می توان پول و بانک را مدیریت کرد، به ایشان پیشنهاد می شود تا حاج محمد ادریس رئیس بانک مرکزی افغانستان را به ایران دعوت کرده و از مشاوره های وی برای غلبه بر بحران ارزی کشور استفاده کند.
پایان/
نظر شما