به گزارش تحریریه؛ تعداد سدهای بزرگ جهان (با ارتفاع بالای ۱۵ متر) از 5 هزار سد در سال۱۹۵۰ به 50 هزار سد در سالجاری رسیده است. سدها گرچه دارای آثار و فواید خوبی در زمینه تأمین آب کشاورزی و شرب بوده است، ولی اشکالات و پیامدهای ناگوار متعددی بر آن مترتب است و سرنوشت غم انگیز و رقت باری را برای ساکنان اطراف سدها به دنبال داشته است. در این باره اتحادیه جهانی محیطزیست وضعیت زندگی در اطراف 7 هزار سد دنیا را تا شعاعی 10 کیلومتری بررسی کرده است. مردمی که در روستاها و مناطق عشایری و دهکدههای بالادست و پایین دست این سدها زندگی میکنند سرنوشت غمانگیزی داشتهاند. شگفت اینکه 85 درصد از مردمی که ساخته شدن سد زندگیشان را به فلاکت کشانده است در قاره آسیا زندگی میکنند.
همچنین ساندرا پاستل، مدیر برنامه سیاست جهانی آب با بیان اینکه هزینه اجتماعی اقتصادی سدها بیشتر از منافع آن بوده است، میگوید بهایی که برای ساخت و داشتن این سدها پرداخته میشود بهمراتب بیشتر از حاصلی است که از ساختن و داشتن آنها بهدست میآید؛ بهعبارت دیگر، زیان سدها بیشتر از سود و فایده آنهاست. سدها نهتنها زندگی مردم محلی، بلکه کل اقلیم زیستمحیطی و جغرافیایی یک منطقه را ویران میکنند. همچنین یکی دیگر از کارشناسان سازمان ملل متحد میگوید: وقتی سدی ساخته میشود و بهدرستی از آن استفاده نمیشود و مدیریت لایقی هم ندارد، نتیجهاش بستن جریان زندگی یک رودخانه است؛ درست مانند بستن راه تنفس بر یک انسان.
سدی که بافت یک شهر را دگرگون کرد
یکی از آثار سدسازی در کشور که بعضا با وام و تسهیلات بانک جهانی در کشور ساخته شده است، آثار اجتماعی سدسازی است که بررسی ها نشان می دهد سدسازی موجب شده است بافت اجتماعی شهرها را تغییر دهند. در این باره امیرحسین غلامزاده نطنزی پژوهشگر اجتماعی با اشاره به تجربه خودش در ساخت سدی در مازندران می گوید: سال ۸۲ بانک جهانی میخواست وامی را به سد البرز در استان مازندران، شهرستان بابل بدهد. تغییرات اجتماعی آن پیوستی نیاز داشت که دانشگاه مازندران متولی آن شد و بخشهای اجتماعی را ما به عنوان پرسشگر انجام میدادیم. حین پرکردن پرسشنامهها متوجه شدیم در مخزن سد البرز چند روستا وجود دارد که این روستاها قدمتی ۴۰۰۰-۵۰۰۰ ساله داشتند. سال ۸۶ که قرار شد سد را بسازند و آبگیری شود، بسیاری از اهالی از این روستا رفتند. آنها به شهرهای اطراف مثل سوادکوه و قائمشهر که یکی از صنعتیترین شهرهای استان است، مهاجرت کردند. این افراد وقتی به آنجا رفتند هیچ ذهنیتی از آن شهر نداشتند، یعنی شغلی متناسب با آنها برایشان وجود نداشت. بهترین شغل فراهم برای آنها دستفروشی بود که این موضوع بر چهره شهر تاثیر گذاشت و این شغل در کل شهر رواج پیدا کرد.
این پژوهشگر اجتماعی ادامه می دهد قائمشهر یک شهر صنعتی بود و وضعیت رفاهی متوسطی داشت، اما از سال ۸۶ تا الان یعنی حدود ۱۶-۱۵ سال گذشته میبیند که وضعیت بافت اجتماعی آن تغییر کرده است. این تغییرات به همین جا ختم نمیشود، یعنی افراد از یک منطقه قدیمی به منطقهای که هیچ سنخیتی با آن ندارند، رفتند و احتمالا در یک توالی نسل چون پدر و مادرشان دستفروش بوده خودشان هم همین کار را انجام میدهند یا وارد کارهای غیرمولد میشوند و از این طریق تغییرات اجتماعی و فرهنگی در یک منطقه و حتی در یک استان ایجاد شد.
یکی دیگر از شهرهایی که تحت تأثیر مخاطرات اجتماعی سدسازی و در مجموع سوء مدیریت آب در طی دهه های اخیر قرار گرفته است، شهر اصفهان است؛ در این باره این محقق و پژوهشگر اجتماعی می گوید: در دهه ۳۰ تونل کوهرنگ به عنوان اولین تونل بعد از زمان صفویه راه اندازی شد. سد زاینده رود و ایجاد ذوب آهن در دهه ۴۰ شکل میگیرد. در دهه ۶۰ هم شرکت فولاد مبارکه که ابتدا قرار بود در بندرعباس در کنار ساحل ساخته شود، به سمت اصفهان آمد. تغییرات اجتماعی خیلی جالبی در طی این دوره رخ داد. در دهه ۶۵ تا ۷۵ اصفهان رتبه اول مهاجرپذیری از استانهای همجوار را داشته است، بیشترین میزان مهاجرتی که صورت گرفته از استانهای خوزستان، چهارمحال و بختیاری، لرستان و استانهای همجوار بوده است. ۵۹۱ هزار نفر در فاصله سال ۶۵ تا ۷۵ داخل استان اصفهان جابهجا شدند، ۴۰ درصد مهاجرتها از خارج استان بوده و ۷۵ درصد آن مهاجرتهای روستا به شهر بوده است؛ یعنی طبق آمار ثبت احوال، طی این ۱۰ سال، بیش از ۵۰۰ هزار نفر از جاهای دیگر به استان اصفهان آمدهاند. یعنی طی این ۱۰ سال، هر سال به اندازه جمعیت یک شهر نسبتاً کوچک مثل اردستان و نطنز، به اصفهان اضافه شده است.
آبخیزداری باید جدی گرفته شود
به اذعان بسیاری از کارشناسان، یکی از راهکارهایی که می تواند جایگزین سدسازی شود، آبخیزداری و آبخوانداری است که در اسناد و قوانین بالادستی جمهوری اسلامی ایران مثل سیاست های کلی محیط زیست، سیاست های منابع آب، قانون برنامه توسعه هفتم و غیره نیز بدان تاکید شده است ولی متاسفانه در عرصه اجرا مورد غفلت واقع شده است؛ به طوری که در دولت یازدهم و دوازدهم و به گفته مقامات وزارت نیرو، حدود 8 میلیارد دلار تنها برای ساخت سدها هزینه شده است و متاسفانه این روند (هزینه اعتبارات آب برای سدسازی) تاکنون ادامه دارد. لذا تغییر رویه از مدیریت آب های سطحی با سدسازی – که 99 درصد اعتبارات را به خود اختصاص داده است- به مدیریت آب سبز و آب های زیرزمینی با انجام عملیات آبخیزداری و آبخوانداری ضروری است و باید تکالیف قانونی به درستی در این زمینه انجام شود.
پایان/
نظر شما