شب طلایی فیلمی خانوادگی در ژانر نکبت است. فیلمی که به دنبال نمایش معضلات و گرفتاریهای اخلاقی و رفتاری یک خانواده نسبتاً پرجمعیت است. همه اعضای خانواده در خانه مادربزرگ جمع شدهاند تا تولد او را در سن 75 سالگی جشن بگیرند. داماد بزرگ خانواده به سفر رفته و در مهمانی حضور ندارد که ناگهان به خانه بازمیگردد. او از مادربزرگ میخواهد شمش طلای که به امانت پیش او گذاشته را پس دهد؛ اما شمش در جای خود قرار ندارد و باقی فیلم به کشمکشهای میان تمام اعضای خانواده برای پیدا کردن شمش طلا اختصاص مییابد.
شب طلایی به دنبال نمایش دشمنیها و اختلافات فروخورده و درماننشده یک خانواده است که در زمان نامناسب بیرون میریزد. کینهها، دروغها و پنهانکاری که میان اعضای خانواده وجود دارد اما در ظاهر همهچیز مرتب است و تمام اعضای خانواده ظاهراً زندگی خوبی را در کنار هم سپری میکنند. تظاهر نمایی که تم اصلی شب طلایی است که هیچ امر واقعی و صحیحی وجود ندارد و افراد تنها به دنبال نمایش ظاهری آراسته و شکیل از خود و خانواده که نماد جامعهاند، هستند. اعضای خانوادهای که به تکتک آنها اتهام دزدی زده میشود و همگی در یک کنش پرخاشگرایانه تنها به دنبال تبرئه خویش هستند و در این میان تنها مادراست که میکوشد کنش حمایتگرایانه از خود نشان دهد. او که نماد ایثار و فداکاری است حتی خود را مقصر جلو میدهد تا به هر نحوی شده این شدت این اختلاف بکاهد که موفق نمیشود.
شخصیت اصلی داستان مادری سادهدلی است که سعی دارد این اختلافات و تناقضات را با مرهم مادرانه درمان کند. اعضای خانواده مادر را حواسپرت میدانند اما او نهتنها حافظه خود را از دست نداده بلکه به کمک یادداشت نویسی تقویت کرده است. مادر خانواده از همهچیز بیاطلاع است و با این تصور به زندگی خویش ادامه میدهد که فرزندانش زندگی خوبی را در کنار هم سپری میکنند. تا اینکه زمانی به عمق اختلافات درون خانواده پی میبرد که دیگر هیچ کاری از دستش ساخته نیست. دو به هم زنیها و اختلافافکنیهای که میان اعضای خانواده بهراحتی رخ میدهد و هیچ انسجام و وحدتی میان اعضای خانواده دیده نمیشود. گویا خانواده از هم فروپاشیده است که تنها مادر میکوشد آن را به هر نحوی کنار هم نگه دارد. زنان در این فیلم سرخورده و تحت ظلم مردان سلطهگر قرار دارد. زنانی که نخستین اتهام دزدی به آنها زده میشود و مورد خشونت فیزیکی مردان قرار میگیرند. زنانی که اغلب بازیچهای در دست مردان بدل شدهاند و درنهایت از حمایتی از سوی مردان محروم میشوند.
شب طلایی یک فیلم ضد خانواده و ضد اخلاق است. فیلم تبلور آشفتگی درون یک خانواده است. فیلمی که در آن خانواده گسترده به خانوادههای فروپاشیده و ازهمگسسته بدل شده است که تنها از سر جبر بزرگتر خانواده کنار هم قرارگرفتهاند نکتهای که در پوستر وصلهپینه فیلم هم بهشدت عیان است. خانوادهای که بهراحتی رذایل اخلاقی میان اعضای آن وجود دارد و آن امری مضمون و قبیح نشان نمیدهد. شب طلایی نمادی از چندین خانواده با قومیتهای مختلف را به مخاطب عرضه میکند. جامعهای با خانوادههای از طبقات مختلف اجتماعی که هرکدام مرام و مسلک خویش رادارند. خانواده مدرن و روشنفکری که خود را نماد منطق، هوش، ذکاوت و درایت دانسته درحالیکه خانواده مذهبی با خرافات و جادو جم بل قاب گرفته میشود؛ مدرنیسمی که در طبقات بالا وجود دارد و سنتی که در طبقات پایین. تصویری بهشدت کلیشهای که از دهه 30 بر پرده سینمای ایران قاب گرفتهشده است که مذهب را همتراز خرافه قرار میدهد. مظاهر توهینآمیزی از نمایش باورهای دینی در یک جامعه مسلمان که حاتمی کیا پسر گویا تازه آن را کشف کرده و باذوق زدگی تمام در فیلم خود گنجانده است تامبادا از سیل شبه روشنفکران متظاهر عقب بماند.
شب طلایی ملغمهای از تمام فیلمهای ساختهشده در ژانر خانوادگی، اجتماعی، کارآگاهی و معمایی است. گویی هنگام تماشایی فیلم برشهای مختلفی از فیلمهای چون یک حبه قند، ارتفاع پست، جدای نادر از سیمین و غیره در یک کلاژ ناهمگون کنار هم میتواند دید. ایده و سوژهای تکراری با فیلمنامهای بهشدت ضعیف و پر از خرده داستانهای رهاشده که گویا حاتمی کیای پسر نیز از ادامه جستجو شمش طلا خسته شده و با پایانی بندی باز به آن خاتمه میدهد. فضای بسته و دوربین رو دست، کنش و اکت های تکراری بازیگران، فیلمنامه تکراری، نبود خلاقیت در کارگردانی و غیره مخاطبی را که منتظر فیلمی جذاب از آقازاده حاتمی کیا است را بهشدت خسته میکند. شب طلایی هیچ حرف بدیع و تازهای برای مخاطب سینمای ایران ندارد و تنها به تکرار مکررات معضلات اجتماعی و خانوادگی با تکه پراکنی های غلیظ سیاسی پرداخته است. فیلمی که حتی پدر نیز از آن فاصلهگذاری کرده است. اثری که بهخوبی نشان داد ژن خوب پدر چندان در دنیای سینما کارساز نیست و پسر میتواند خلاف مسیر پدر شنا کند. یوسف حاتمی کیا را بیشتر میتوان ادامه دهند مسیر فیلمسازی شبه روشنفکران ایران چون اصغر فرهادی، مهرجویی و غیره دانست تا فیلمسازانی ارزشی همچون پدر.
نظر شما