به گزارش تحریریه، تارنمای مرکز پژوهشی «Geoeconomics» نوشت، بحران اوکراین تغییراتی را در اروپا موجب شده است که آن را نمی توان کمتر از انقلاب دانست. به نظر میرسد اتحادیه اروپا و بهویژه آلمان پس از اختلاف نظر بر سر تحریمها، در حال چرخش کامل دیدگاه هستند و قرار است سطحی از تحریمها و ستیزهجویی را در پیش بگیرند که تا چند روز قبل تصور آن هم دشوار بود.
این امر نیز شاید با نمایش قدرت اوکراین در میدان نبرد و رهبری و رفتار رئیس جمهور زلنسکی ارتباط دارد که موجب شد در ظاهر حمله رعد آسای مسکو شکست بخورد و در داخل روسیه نیز مقاومت قابل توجهی در برابر جنگ شکل بگیرد. با این حال مهم است که تأثیر سطوح مختلف مولفه های مداخلهگر در سیاست و تأثیر و پیامدهای احتمالی آنها شناسایی شوند.
تحول دیدگاهی در مورد سوئیفت
تحریم ها معمولا نظام پولی بین المللی همیشه بر سیستم پرداخت را ناکارآمد می کنند. همچنین اگر حذف SWIFT کامل نباشد بی فایده است.
در مساله تحریم ها، سرعت تصمیم گیری سیاسی در مورد سوئیفت باورنکردنی بوده است. از نظر بسیاری از ناظران، سوئیفت به قدرتمندترین و از نظر سیاسی مناسب ترین راه برای قطع سیستم بانکی روسیه از سیستم مالی بین المللی تبدیل شده است.
اما همانطور که برخی تحلیلگران اعتقاد دارند سیستم پرداخت بین المللی فقط برعکس زنجیره های تامین بین المللی عمل می کند. قطع دسترسی روسیه از سیستم پرداخت بینالمللی امکانپذیر نیست، مگر اینکه این آمادگی ایجاد شود که مسکو را از زنجیرههای تامین جهانی و حتی در مورد اروپا در زمینه عرضه انرژی محو کند.
واردکنندگان صرف گاز طبیعی از روسیه به طور کامل از تاثیر این تنش اساسی آگاه هستند و به همین دلیل آماده نبودند روسیه را از سوئیفت کنار بگذارند، اما در نهایت تسلیم شدند و با حذف «هدفمند و کاربردی» مسکو از سوئیفت موافقت کردند.
در واقع، اگر Sberbank از SWIFT کنار گذاشته شود و نتواند به دلار با طرف مقابل خارجی معامله کند، اما بانک مسکو بتواند پرداخت و دریافت را انجام دهد و سپس آن را با Sberbank تسویه کند، تحریم SWIFT بی فایده است.
همچنین مسدود شدن دارایی های بانک مرکزی سلاح هسته ای علیه روسیه است. ایالات متحده و اتحادیه اروپا با تصمیم گیری برای مسدود کردن دارایی های بانک مرکزی، در عمل روسیه را از سیستم مالی بین المللی کنار می گذارند و بدتر از آن، توانایی روسیه را برای استفاده از ذخایر ارزی خود برای دفع تحریم ها به طور کامل فلج کرده اند.
بانک مرکزی روسیه نزدیک به ۶۳۰ میلیارد دلار ذخایر ارزی دارد که به طور کامل برای تحمل و پاسخگویی به تحریم های مالی اعمال شده در سال های ۲۰۱۴-۲۰۱۵ کافی است.
این اقدام اکنون متفاوت شده است زیرا اساساً بخش بزرگی از ذخایر روسیه را ناکار می کند. در واقع، بیشتر این ذخایر در قالب اوراق بهادار، سپرده و طلا در خارج از کشور نگهداری می شوند و از طریق بانکهای سرمایهگذاری که بهعنوان عامل بانک مرکزی روسیه یا CBR عمل میکنند، قابل استفاده هستند. اگر این دارایی ها نتوانند مورد استفاده قرار گیرند، به شدت توانایی بانک مرکزی را در تثبیت نرخ ارز و عمل به تعهدات بین المللی تضعیف می کنند.
با این حال سه مساله اساسی در مورد اثربخشی این تحریم ها وجود دارد:
اجرای واقعی آنها و میزانی که روسیه می تواند از دارایی های ذخیره شده مثلا در چین را بکار گیرد. نبرد حقوقی پس از این که در نهایت می تواند باعث کاهش سطح بلوکه شدن گردد. جریان درآمدهای ارزی جدید که از فروش فعلی گاز و نفت به دست می آید و در حال حاضر حدود ۲۰ میلیارد دلار در ماه برآورد می شود.
موضوع اخیر به صورت کامل به توانایی اتحادیه اروپا در جیره بندی گاز برای شهروندانش بستگی دارد و هنوز صحبت چندانی در مورد آن نشده است.
روسیه به راحتی نمی تواند این مجموعه تحریم ها را دست کم بگیرد زیرا اگر به درستی اجرا شوند یک بحران مالی داخلی را موجب می شود که می تواند روسیه را به زانو در بیاورد.
انقلاب در آلمان
طبق این تحلیل، آلمان با همراهی خود با دیگر کشورها یک انقلاب به راه انداخت. جلسه فوق العاده بوندستاگ در آخر هفته بسیار مهم بود. البته با حضور نیم میلیون تظاهرات کننده در خیابان این موضع تقویت هم شد.
تحولات نشان دادند که دوره نفوذ و قدرت یابی پوتین که ۲۵ سال برای آن تلاش کرد در عرض چند روز فروپاشید. همین فروپاشی است که لرزه ای را در مسکو ایجاد کرده و احتمالاً باعث افزایش تمایل پوتین به استفاده از برگ برنده هسته ای شد.
همچنین مسلح کردن اوکراین با حدود ۵۰۰ موشک استینگر، ۱۰۰۰ موشک ضد تانک سنگین احتمالاً بهترین نقطه شروع برای اجرای استراتژی مستقل از سوی اروپا است. اتحادیه اروپا اعلام کرده است که هزینه تسلیحات اوکراین را پرداخت می کند؛ این امر هم نشان می دهد که آلمان سهم عمده ای در این تلاش خواهد داشت. از سوی دیگر آلمان آماده شده تا ارتش خود را به طور کامل بازسازی کند و به جهت این کار ۱۰۰ میلیارد دلار را برای سال ۲۰۲۲ هزینه می کند.
این یک هفته اخیر کاملا دوره غیرمتظره ای بود اگرچه ممکن است از نظر عملیاتی هزینه کردن این مبلغ در مدت زمان کم یک ساله غیرممکن باشد، اما نشان دهنده درجه بالایی از تعهد سیاسی از سوی مقامات در برلین است.
در چنین شرایطی آلمان اکنون بر اساس تعهدات ناتویی خود ۲ درصد از تولید ناخالص داخلی خود را برای هزینه های دفاعی پرداخت خواهد کرد. در مجموع، هنوز تا حدودی نامشخص است که این حرکت های آلمان به بازسازی همگرایی در ناتو منجر خواهد شد یا اینکه اولین گام به سوی تشکیل ساختار مستقل و واقعی دفاع اروپایی می شود.
پایان/
نظر شما