به گزارش تحریریه، بررسی بازار خودرو کره جنوبی از منظر محیط کسب و کار و نگاه کلان به بازار، بدون توجه به بحث های فنی که در واقع تبعی است و از دالان سیاستگذاری اقتصادی عبور می کند، درس های زیادی برای صنعت خودرو پرایراد ایران دارد.
رویکرد دولتها در بازارهای انحصاری چند جانبه جهت مدیریت قیمت و توسعه فناوری و به حداکثر رساندن ارزش افزوده در بستر ارتباط مستمر با مشتری؛ خرید، ادغام و اتحادهای استراتژیک می باشد در حالیکه سیاست دولت ایران کاملا برعکس تمام دنیاست و سیاست سازان گمان می کنند خودروساز کم داریم و باید خودروسازان جدید ایجاد کنیم. نه اینکه الزاما به سمت ایجاد خودروساز جدید بروند که هرگز چنین نکرده اند، اما در نهایت و به عنوان گام آخر، رقابت را سرکوب کرده و به دنبال آزمودن تمام راهکاری غیررقابتی می گردند که هرگز به نتیجه نخواهد رسید.
چنین نگاه فانتزی به صنعت خودرو به این دلیل است که تصمیم گیران کشور درک درستی از بایدهای صنعت خودروسازی ندارند و در تله سیاستگذاری گرفتار شده اند. آنها فهم جامعی از هزینه های تحقیق و توسعه ندارند و نمی دانند که برای طراحی یک پلتفرم باید 40 تا 60 میلیون دلار هزینه کرد و هزینه های طراحی نیز به آن اضافه می شود. خط تولید مدل ها در صورتی که منعطف بوده و بتواند همزمان با تغییرات برای ساخت مدل های جدید نیز کاربرد داشته باشد به سطح بالاتری از خط تولیدهای مرسوم در ایران نیاز دارد.
سیاست صنعتی کشور در خودروسازی هم انحصاری است و هم نیست، هم رقابتی است و هم نیست، و در نهایت هم دولتی است و هم نیست. انحصاری است زیرا واردات در آن جایی ندارد و رقابتی است زیرا بیش از آلمان و ژاپن و احتمالا چند کشور دیگر خودروساز داریم، اما همه آنها با هم سالی 100 هزار دستگاه تولید نمی کنند که طبیعتا محصولات عرضه شده به وسیله آنها مونتاژی است و با تیراژ تولید چند هزار دستگاه در سال نمی توان هزینه های طراحی را بازپس گرفت. نقطه سوددهی برای پلتفورم ها تقریبا 1 میلیون دستگاه در 5 سگمنت مختلف و نقطه سوددهی برای طراحی مانند طراحی موتور و ... تقریبا 3 میلیون دستگاه به بالا است که توان هیچ یک در خودروسازان ایران به دلیل اندازه ذره ای و کوچکی که دارند وجود ندارد.
رویکرد کشورهای موفق دنیا در صنعت خودروسازی مانند کره جنوبی؛ رقابتی تر کردن صنعت خودرو به دلیل حضور در بازارهای بین المللی و آزادی واردات خودرو به این کشور؛ با ایجاد اتحادهای استراتژیک، خرید و ادغام شرکتها در یکدیگر می باشد و بدینصورت توان شرکتها را در تحمل هزینه های تحقیق و توسعه محصول و تولید اقتصادی افزایش می دهند.
در این زمینه مثالهای زیادی وجود دارد که از آن نمونه می توان به خرید کیا موتورز توسط هیوندای، خرید 9 برند آئودی، سئات، اشکودا، پورشه، لامبورگینی و .... توسط فولکس واگن، اتحاد استراتژیک گروه پژو سیتروئن با فیات کرایسلر و مثالهای بسیاری از این دست را ذکر کرد. شرکت هیوندای کره جنوبی با خرید کیا موتورز موفق به کسب سهم بازار 65 درصدی خودرو کره جنوبی شده است.
جدول زیر فرایند تکامل مبتنی بر بنگاهداری کره جنوبی را نشان می دهد.
در دهه های گذشته مجموعا 6 خودروسازی در کره جنوبی ایجاد شده که هم اکنون فقط یک خودروسازی بسیار بزرگ که نتیجه خرید و ادغام بوده است با سهم بازار بسیار بالا در کره جنوبی یعنی 65 درصد بازار مشغول به فعالیت می باشد. خودروسازی هیوندای شرکت کیاموتورز را که در آن شرکت آسیا موتورز ادغام شده بود خریداری کرد و توسعه داد. البته شرکت های دیگری مانند سانگ یانگ نیز فعالیت می کنند، اما سهم آنها از بازار این کشور اندک می باشد. شرکت ماهیندرای هند پس از خرید سانگ یانگ، برند این شرکت را حفظ نمود، اما سانگ یانگ مجددا ورشکست شد و توسط ادیسون موتورز خریداری شد.
توصیه سیاستی "لزوم ایجاد برندهای جدید خودروسازی" در ایران یک مساله درست را با یک مساله اشتباه درهم آمیخته است که طبیعتا خروجی مناسبی نخواهد داشت. زیرا رقابت در صنعت خودروسازی با منطق انحصار چندجانبه قابل توضیح است و با بازار خرده فروشی که صدها و هزاران فروشنده در آن فعالیت می کنند تفاوت دارد. البته این بدان معنا نیست که مانع از سرمایه گذاری فعالان اقتصادی در صنعت خودرو حتی با ایجاد برندهای جدید شویم، اما بدان معنا است که دولت از مدیریت کنونی و دخالت در امر بنگاهداری که از سال 1368 تاکنون میلیون ها بار تکرار شده و حتی 1 بار هم بدان عمل نشده است پرهیز کند. توجه به اصول رقابت و شفافیت در اقتصاد؛ اساسی و تعیین کننده است، اما ایران مشکل کمبود برند ندارد و برعکس مشکل فراوانی برند دارد. راهکار چیست؟ برندها را تعطیل و به صورت دستوری عده ای را حفظ و عده زیادی را نابود کنیم؟ خیر. راهکار این است که دولت از صنعت خودرو کنار رفته و نتیجه کار را به بازار واگذار کند تا تولیدکنندگان برتر بتوانند در یک فضای رقابتی باقی بمانند که خروجی آن برای مصرف کننده ایرانی قیمت های بهتر و کیفیت بالاتر خواهد بود.
در کشوری که شرکت های خودروسازی آن یکی پس از دیگری قلع و قمع می شوند، اما صنایع رانتی مانند فولاد و پتروشی صدها هزار میلیارد تومان سود به جیب می زنند، نقص اساسی در اداره اقتصاد وجود دارد و نشان می دهد که سیاستگذار به صنایع با ارزش افزوده بالا اهمیت نداده و از صنایع رانتی حمایت می کند.
پایان/
نظر شما