به گزارش تحریریه، حل بحران انرژی برعکس سایر بحرانها حتی نیاز به دستور رئیس جمهور هم ندارد با یک سهمیه بندی حل می شود. شرکتهای فولادی هم خوش معامله هستند با اینکه ارزش افزوده فولاد به ازای هر مترمکعب گاز بیشتر از پتروشیمی خوراک با متان است، در صف اول قطع قرار داده شده است.
ظاهرا برداشت درستی از عمق مشکلات وجود ندارد و تلاش برای حل هر مشکل جعبه پاندورای دیگر مشکلات را باز می کند. کاهش تولید در عین اینکه راحتترین مسیر است بدترین آثار را دارد. کاهش تولید یعنی کاهش درآمد ارزی، رشد دلار، کاهش تولید ناخالص داخلی، کاهش منابع در اختیار شرکتها و افت سرمایه گذاری آتی، کاهش درآمد صندوق های بازنشستگی و افزایش کسری بودجه، بیکاری بیشتر و مشکل گاز با سرمایه گذاری حل می شود. سرمایه گذاری با تعدیل نرخ گاز داخلی و حذف تحریم ها محقق می شود اما برخی معتقدند سرمایه اجتماعی کافی برای افزایش نرخ حامل ها دیده می شود.
با این چشم انداز نیاز است در برآورد سود صنایع انرژی بر، تولید معادل 1 تا 2 ماه از سال را کسر کنیم (8 تا 16 درصد تولید نرمال). اگر شرکت ها بتوانند اورهال ها را مدیریت کنند و تولید در ماههایی که بحران نداریم را افزایش دهند تا اندازه ای اثر این افت تولید تعدیل می شود. که البته احتمالا معادل آن دلار رشد می کند و اثر ریالی آن خنثی می شود.
میانگین نرخ گاز در هاب های بین المللی به 56 سنت رسیده است که اگر فرمول رعایت شود باید نرخ های بالاتر از 27 سنتی را ببینیم.
در بین صنایع صنعت سیمان نیاز دارد رشد 10 تا 15 درصدی را برای جبران هزینه انرژی داشته باشد که این موضوع در بسیاری از نمادها مشاهده نشده است. رقابت سیمان در اواخر زمستان می تواند عقب افتادگی مورد بحث را جبران کند.
پایان/
نظر شما