به گزارش تحریریه، طبق قوانین داخلی و البته بینالمللی هیچ دانشآموزی نباید به خاطر ازدواج کردن از تحصیل باز بماند. ماده 53 آیین نامه اجرایی مدارس که در سال 79 به تصویب رسیده است ازدواج را مانعی برای تحصیل دختران نمیداند، مشروط بر اینکه ضوابط رفتاری و ظاهری از سوی این دانشآموزان رعایت شود. نکته اینجاست که در این آیین نامه تحصیل در مدارس بزرگسالان و همچنین تحصیل غیابی، نیز به عنوان راهکار ادامه تحصیل این دختران برشمرده است. همین موضوع باعث شده است که مدیران و شورای مدرسه، بر مبنای سلیقه عمل کرده و به مقتضای اینکه «سری که درد نمیکند را دستمال نمیبندند»، همان اول عذر دختر را خواسته و او را اخراج یا به مدرسه شبانه حواله دهند. در صورت موافقت با ادامه تحصیل نیز همواره فشاری مضاعف نسبت به دیگر دانشآموزان بر ایشان حاکم است و اضطراب اینکه هر لحظه ممکن است به خاطر پچ پچ با دوستان در زنگ تفریح به دفتر مدیر احضار شوند، عملاً امکان تحصیل در فضایی آرام را برای ایشان غیرممکن میسازد.
مدیر مدرسه، آیا وکیلم؟!
در حالی که به اذعان متخصصین، سن بلوغ به دلایل مختلف پایین آمده است و دختران از حدود 16 سالگی به طور طبیعی در فضای احساسی و عاطفی متفاوتی زیست میکنند، جلوگیری از شکلگیری نهادی مشروع و مطمئن که به بهترین وجه پاسخگوی این نیاز دختران است، غیرقابل توجیه به نظر میرسد. بسیاری از خانوادهها با علم به روحیات و شرایط دخترشان، هنگام مواجهه با خواستگاری مطمئن، به خواسته دختر احترام گذاشته و شرایط عقد او را فراهم میکنند. در این میان اما، این نهاد مدرسه است که به عجیبترین وجه مداخله کرده و ادامه تحصیل دختر را مشروط بر مجرد ماندن او میکند. سؤال اینجاست که چنین حقی از کجا به مدیر مدرسه داده شده است که با سرنوشت یک یا چند خانواده اینچنین بازی کند و آنها را از حق طبیعی خود محروم سازد؟ این قانون نانوشته از کجا آمده است و چرا باید نوع مواجهه غالب مدارس با مسئله ازدواج به این صورت باشد؟
دخترهای ما هنوز آماده ازدواج نیستند!
برخی مدیران، دلیل عدم پذیرش دختران متأهل برای ادامه تحصیل را، تشویق دیگر دانشآموزان به ازدواج عنوان میکنند. آنها معتقدند حضور یک دختر متأهل در کلاس باعث میشود که دیگران هم هوس ازدواج به سرشان بزند، در حالی که آمادگیاش را ندارند! اما سؤال اینجاست که نهاد آموزشوپرورش با این توجیه از شش سالگی فرزندان را از خانواده جدا کرده است که در کنار «آموزش» علوم مختلف، راه و رسم چگونه زیستن را نیز در آنها «پرورش» دهد. اما امروز، همین نهاد مدعی است که پس از ده سال گرفتن وقت دانشآموزان آنها فقط یاد گرفتهاند که بخوانند، حفظ کنند و امتحان دهند و چیزی از راه و رسم زندگی نمیدانند. اتفاقاً متهم شماره یک این عدم آمادگی، نهاد مدرسه است که به رسالت خود عمل نکرده و دختران را برای سالهای پرتلاطم پس از بلوغ و آغاز زندگی مشترک آماده نکرده است.
آیا واقعاً دختران متأهل چشم و گوش بقیه را باز میکنند؟
نهاد آموزشوپرورش علاوه بر عدم آمادهسازی دختران نوجوان برای ورود به زندگی شاداب و سالم، مشکل دیگری نیز دارد: عدم اطلاع از تحولات فرهنگی اجتماعی جامعه امروز. در حالی که طبق برخی آمار، بیش از 60 درصد از دانشآموزان دبیرستانی نوعی از رابطه با جنس مخالف را تجربه کرده و درگیر آسیبهای مختلف شدهاند، مسئولان مدرسه از بدآموزی دختر متأهل برای دیگر دختران سخن میگویند. سؤال اینجاست که مسئولانی که مقتضیات زندگی در عصر کنونی را نمیدانند، چگونه میخواهند فرزندان ما را متناسب با عصر خود تربیت کنند چنان که حضرت امیر علیه السلام فرمود: «فرزندانتان را بر آداب خود تربیت نکنید؛ چراکه آنها برای آینده و زمانی غیر از زمان شما آفریده شدهاند.» در حالی که گوشیهای هوشمند و سهولت دسترسی به اطلاعات، بسیاری از مرزهای آگاهی را درنوردیده است و فوران عواطف و احساسات را میان نوجوانان در پی داشته است، مسئولین مدرسه به جای آماده سازی دختران دبیرستانی برای ورود به روابط سالم، همچنان چشم بر مسائل بسته و آنها را به درس و بحث ارجاع میدهند.
ازدواج با برهم زدن برنامه تحصیلی، آینده آنها را تحت الشعاع قرار میدهد!
به اذعان کارشناسان، ازدواج کردن میتواند در چند ماه ابتدایی، تلاطمات روحی روانی و احساسی دختر و پسر را به همراه داشته باشد؛ لذا توصیه میشود در مواقع حساس تحصیلی همچون ایام کنکور این اتفاق به تعویق افتد. اما در برآیند کلی، تحصیل دخترانی که در آغاز طراوت جوانی و احساس نیاز به جنس مخالف، ازدواج کردهاند متأثر از آرامش روانی به دست آمده، چه بسا درخشانتر از دیگر دختران محصل باشد؛ دخترانی که در اوج فوران احساس و عاطفه، فقط توصیه به درس خواندن شدهاند. اگرچه آمار نشان میدهد، توصیه مسئولینی که در دنیای دیگری زیست میکنند هیچگاه به ثمر ننشسته است. چیزی که دانشآموزان به آن فراخوانده میشوند، درس خواندن و درس خواندن است که ثمرهاش امروز، حضور بیش از یک میلیون دختر مجرد قطعی یا در آستانه تجرد قطعی است. آیا امروز مسئولین پاسخگوی عمر بر باد رفته این دختران هستند؟
امید به فردای روشن
با توجه به شرایط کنونی که بسیاری از خانوادهها، برای در امان ماندن از روابط معیوب و ناسالم، سعی در ازدواج به موقع دختران خود دارند، آموزشوپرورش نیز باید به عنوان بازوی تربیتی فرزندان این سرزمین، رسالت خود را به نحو احسن انجام داده و ضمن آمادهسازی دختران برای ورود به زندگی مشترک، زمینههای تحصیل به بهترین وجه را برای این افراد مهیا کند. طبیعتاً دختری که پا به عرصهای جدید از زندگی گذاشته است، فشار بیشتری را متحمل خواهد شد، لذا مسئولین باید ضمن ارج نهادن به این تصمیم مهم، حتی الامکان از فشارهای زائد تحصیلی بر او بکاهند، نه اینکه خود باعث استرس و اضطراب و تحقیر او در میان دیگر همسالان شوند.
منبع: جنس اول
پایان/
نظر شما