پس از افزایش قدرت اقتصادی چین، تحرکات و بلندپروازی های روسیه و تلاش برای شکل دهی بریکس و شانگهای منحیث واکنش های محرک در برابر هژمونی آمریکایی که انتقال قدرت و ثروت را از اروپا و امریکا به آسیا، پیش بینی می کند، نظریه انتقال قدرت (Power Transition Theory) در بررسی این تحول و چگونگی اتفاق آن، پاسخ قانع کننده نداشته است.
پارادوکس بنیادین سیاست خارجی آمریکا در قبال چین آنجا ظهور میکند که رشد اقتصادی و نفوذ تجاری و توانمندی صنعتی چین زمینهساز افزایش قدرت نظامی و گسترش نفوذ سیاسی این کشور میشود و چین را برای آمریکا غیرقابل کنترل میکند.