روند تحولات جهانی، بخصوص پس از وقوع انقلاب عظیم اسلامی در غرب آسیا و انتشار پیش گویی حیرت آورحضرت امام خمینی(سلام الله علیه) درباره فروریختن بلوک کمونیستی شرق و سپس بر حذر داشتن رهبر شوروی سابق از افتادن در دام غرب با پیش بینی معظم له درباره فروریختن تمدن سرمایه داری، و سپس ظهور قدرت جریان سازنظام جمهوری اسلامی و نقش آن در بیداری ملت ها (و بعضاً دولتها) دوره افول نظام سرمایه داری، بویژه سردمدار نظام سرمایه داری صهیونیستی یعنی رژیم جنایتکار آمریکا را از زمان ریاست جمهوری جیمی کارتر را رقم زده است. آمریکا با حربه دلار بر تاروپود اقتصاد جهانی چمبره زد. سپس اروپایی های نوچه ی خانواده ی صهیونیسم جهانی به راز این سلطه پی برده و در سال 1991پیمان ماستریخت یورو را امضاء و سهم سلطه انحصاری کامل پولی آمریکا را تبدیل به سلطه دو جانبه کرده و بین خود و آمریکا تقسیم کردند. علاوه بر ما،یهودیان صهیونیسم در کتابهای عهد عتیق خود نیز راجع به نابودی خود اخبار فراوانی دارند. با علم به این اخبارِ دوره ی آخرالزمانی، با شروع روند سراشیبی تمّدن غربی و استکبار، آنها همانند فرعون به تکاپو و دستپاچگی افتاده اند و این روزها هم با شروع انتفاضه ی تنها بخشی از محور مقاومت رعب بیشتری در دل آنها ایجاد شده است. بسیاری از کشورهای دنیا نیز با درک شروع روند افول نظام سرمایه داری و بالتبع نظام سلطه دلار و یورو، اخیراً درپیمانهایی موضوع معرفی واحد پولی جدیدی را در دستور کار خود دارند. از جمله اتحادیه آفریقا و اتحادیه عرب و شورای همکاری خلیج فارس.
اما مهمتر از اینها تشکیل پیمان بریکس( BRICS) فی مابین پنج کشور برزیل(B )،روسیه(R)،هند(I)،چین(C)و آفریقای جنوبی(S) که به دنبال معرفی واحد پولی خاصی هستند. پس از اعلام نیکسون رئیس جمهوری آمریکا مبنی بر برداشتن پشتوانه طلا از دلار از سال 1971 میلادی افت ارزش دلار شروع شده است. بطوریکه در سال 1971 هر اونس طلا 35 دلار بود و الان به بیش از 1850 دلار رسیده است. یعنی ارزش دلار در بازار جهانی 53 برابر(5300 درصد) کاهش پیدا کرده است.آمریکا تبدیل به یک کشور صادر کننده خالص «کاغذی بنام دلار»! شده و هر ورقه دلار در دست مردم در واقع بدهی آمریکا به دارندگان دلار است. سقوط این کاغذ بی پشتوانه که اندازه آن، بنا بر اذعان محققین بیش از 75 برابر تولید ناخالص ملی آمریکا و بلکه بیشتر هم شده است، خطر بسیار بزرگی بیخ گوش اقتصاد ورشکسته و بخصوص بدهی انباشته 26 تریلیون دلاری آمریکا و مزید بر آن شده است. شاید بیش از همه، اقدام کشورهای بزرگی چون چین و روسیه مبنی بر تنظیم مبادلات فی مابین با پول دوجانبه و همچنین چند کشور دیگر مانند هند زنگ خطر را بسیار بیشتر و بلند تر به صدا درآورده است.حتی اخیراً چین با خروج از منطقه دلار «پول دیجیتال یوان» خود را معرفی کرد.!
با این شرایط، بعید است اتاق فکر صهیونیسم جهانی که با مشاهده مرگ تدریجی سلطه دلار به فکر جایگزینی نیافتاده باشد.با جدی تر شدن این روند گزینه منتخب آنها « رمز ارزها» مانند "بیت کوین" است. که به دروغ و برای رد گم کردن گفته میشود که «ساتوشی ناکاموتو»مخترع رمز ارز بیتکوین است. شخصی که هرگز هویتش برملا نشده است. با سابقه سلطه 77 ساله دلار و سابقه اتاقهای فکری بزرگ وسازمانهای اطلاعاتیِ پشتوانه سلطه گرانِ بر اقتصاد جهانی، اظهر من الشمس و بدیهی است که با مشاهده نظام رو به افول منطقه دلار و سپس یورو به فکر طراحی یک واحد پولی جدید افتاده اند. حتی اگر دلار و یورو به حضیض ذلت قیمت در بازار برسند اما بازگشت آنها به آمریکا، به دلیل تعهد قانونی دولت آمریکا برای رباخواران صهیونیسم یک خطر جدی است.اما جایگزینی به نام « رمز ارز» دیگر تعهد قانونی برای دولت صادر کننده دلار ندارد.
رواج این واحد پولی مانند انداختن پوست خربزه زیر پای عابرین است. روش ترویج،ابزار ترویج نیز برای آنها سود آور است. زیرا تولید رمز ارز نیاز به مصرف انرژی فراوان،سرورهای بسیار قوی دارد و اتفاقاً تولید کنندگان سرورهای قوی نیز همین سلطه گران صهیونیستی آمریکایی هستند. لذا اینجا سود سرشاری فقط از ناحیه فروش این رایانه های قدرتمند خود به بازیچه های خوشبین کوتاه مدت( ونگون بخت درازمدت) این بازار،بخصوص جوانان، می برند.سلطه و قدرت چانه زنی در بازار انرژی مانند نفت نیز در دست واردکننده های بزرگ چون آمریکاست که با ابزار ذخیره سازی قیمت و مقدار را به نفع خود مدیریت می کنند. لذا با توجه به انفعال کارتلهای تولید انرژی مانند اوپک، از قِبَلِ افزایش مصرف و مبادلات انرژی نیز این آمریکایی های صهیونیست هستند که سود می برند. روش آنها نیز مانند صیاد است. که برای صید طعمه می اندازند. از "هیچ" ارزش دروغینی به نام "رمز ارز" خلق می کنند و برای جلب مشتری آن را سکه رایج بازار می کنند . ابتدا و در کوتاه مدت صیدِ ناآگاهِ افتاده در دامِ آنها، خوب غذا می خورد. وقتی بطور کامل صید در دام جای گرفت و آلوده شد صیاد طناب را کشیده و صید را گرفتار می کند.در دراز مدت،(همانند چندی پیش که ارزش رمز ارزها به نصف کاهش پیدا کرد و آمریکاییها بدینوسیله صدها هزار تن کاغذ دلار را از آنها قاپیدند)،می قاپند و لذا طلبکاری دیگر در دنیا برای آمریکا باقی نمی ماند.
بنابراین شیوه دلار با دزدیدن دارایی ملل رایج شد و با دزدیدن مجدد دارایی ملل جمع آوری می گردد. تولید کنندگان نیز دار و ندار خود را سوخته شده دیدند و می بینند و معلوم نمی کند که از کجا این ضربه مهلک را خوردند. یک بخش دیگر منفعت استکبار از این سرگرمی قمارگونه رمز ارزها، سرگرم کردن بخشی از نخبگان کشورها، چه در بازار اولیه و چه در بازار ثانویه(دلالی) این واحد «پولی پوچ» است که در صورت عدم اشتغال به این بازی استعماریِ در خدمتِ صهیونیسمِ جهانی، می توانستند در خدمت پیشرفت اهداف عالیه مملکت خود به کار اختراع و ابداع بپردازند و از نردبان ترقی که غربی ها قبلا بالا رفته اینها نیز بالا بروند. اما همانطور که ها جون چانگ ( در کتاب انداختن نردبان)اثبات می کند: این شگرد غربی هاست که با لگد نردبان ترقی را می اندازند تا دیگر کشورها مثل آنها بالا نروند و در آینده رقیب آنها نشوند و همچنان وابسته مانده و محتاج کالاهای غربی باشند.چه سودی از این هنگفت تر و بادآورده تر و جهشی تر؟ و چه ضربه و شوکی از این موثر تر و خاموشتر بر اقتصاد کشورهای رقیب که احتمالا در آینده مزاحمتی برای منافع آمریکایی های صهیونیست خواهند داشت؟ چه روشی از این بهتر که در چهار بُعد برای آنها منافع بی شمار بدنبال دارد؟ چه ابزاری از این بهتر برای شلیک به صاحبان دلار یعنی طلبکاران بی شمار آمریکا دردنیا، که شلیک کننده آن معلم نیست؟کدام ماشه تفنگ از این کاری تر و موثر تر را سراغ دارید؟ برخی خودی ها، با مطرح کردن منافع کوتاه مدت رمز ارزها برای تولید کنندگان ورود به این بازار را توجیه می کنند. مسلم است که تا در دام طعمه کوتاه مدتی نباشد هیچ صیدی به دام نزدیک نمی شود.
متاسفانه این قبیل دوستان محافل علمی، بخصوص دانشگاهی، استراتژی را درک نکرده اند. و ازاهداف بلند مدت استعمارگران صهیونیسم غافلند. بله!، بخصوص برای کشور ما که الان تحت فشار عظیم ترین جنگ اقتصادی دشمن است، یکی از مزایای آن قدرت مبادله و دور زدن تحریمها با رمز ارزهاست. زیرا مانعی چون وزارت خزانه داری آمریکا و یا بانک مرکزی اروپا در سر راه این مبادلات با رمز ارز وجود ندارد. اما در واقع از این غافلند که طبیعت و شگرد هر کار اقتصادی ابتدا تحمّل هزینه ساخت و سپس تحمّل هزینه بهره برداری برای انتفاع یک دوره چند ده ساله منافع خالص آن است. معلوم است که در کوتاه مدت توطئه گران صهیونیسم این اندک فایده را فدای بزرگترین سود تاریخ اقتصاد جهانی یعنی« تخلیه میلیارد ها تریلیون دلار» می کنند این برنامه به ذهن هر ساده لوحی نیز می رسد!.
توصیه راهبردی نویسنده این دست خط، استفاده محدود از منافع کوتاه مدت و پرهیز از افتادن در دام بلند مدت آن است. قاطعانه عرض می کنم این بلند مدت،بلند مدتی است که شاید از 5 سال هم کوتاهتر باشد.!! دلیل توصیه استفاده از منافع کوتاه مدت اولاً تنها با فرض قطعی تداوم تحریم ها و لزوم اتخاذ راهبرد دور زدن تحریمهاست. ثانیاً جبران بخشی از نیاز ارزی در کوتاه مدت بجای فروش نفت خام است.دلیل رواج ضرب المثل معروف« همه ی تخم مرغ هایت را دریک سبد نگذار» این است که مراقبت شود امکانات، توانمندی ها و دارایی ها همگی در یک جا به کار گرفته نشود. زیرا در این بازار مبهم رمز ارز ریسک و خطر سقوط قیمت «حتی تا سطح صفر » به سهولت ممکن الوقوع است و به یکباره همه دارایی ها از دست خواهد رفت. اهرم کنترل این بازار در دست بیگانه است.
لذا برای استفاده از منافع کوتاه مدت و گرفتار نشدن در تور شیطنت شیاطین صهیونیست لازم است ضوابط ذیل رعایت شود.
1- با توسعه و گره گشایی فضای کسب و کار حقیقی رغبتی برای اشتغال در بخش مجازی و فضای مجازی باقی نمی ماند.
2- هیچگونه یارانه ای برای تولید رمز ارز پرداخت نشود و مالیات بر این فعالیت اخذ شود.
3- هرگونه اشتغال در تولید رمز ارزها قانونمند شود و سقف وظرفیت معینی برای تولید تعریف شود.
4- در سطح کلان، حداکثر ظرفیت تولید درصد معینی از کل سرمایه در گردش لازم برای مجموع مبادلات سالانه کشور تعریف شود که این رقم نباید از 5 درصد فزونی گیرد. زیرا اقتصاد توان تحمل ریسکی بالاتر از 5 درصد را ندارد. بخصوص با وجود تنگناهای بخش حقیقی اقتصاد و تولید، متوسط حاشیه سود کمتر از 10 درصد است.
5- در سطح خرد نیز بنگاههای مواجه با هزینه و درآمدهای ارزی نباید دریافتی و پرداختی آنها بیشتر از 5 درصد باشد.
6- در کوتاه مدت و در سطح کلان وجود یک سبد(پرتفوی) مرکب از اسعار مانعی ندارد. راهبرد دراز مدت حذف دلار و یورو از نظام مبادلات کشور و پیگیری انعقاد قرارداد های پولی دوجانبه و چند جانبه، مبادلات تهاتری و مبادله با اسعار دیگر چون طلا الزامی است.
7- پول اسلامی بر مبنای « پایه طلا» باید تعریف و رایج شود تا ثبات ارزش پولی حفظ شده و اعتماد عوامل بازار داخلی، مردم و عوامل بازار خارجی جلب و موجب تثبیت نظام مبادلات، تولید، توزیع و مصرف شود.
پایان/
نظر شما