ستاد ملی مبارزه با کرونا تشکیلاتی است که اوایل اسفند ۱۳۹۸ در پی شیوع کرونا در ایران تشکیل شد. مدتی بعد رهبر معظم انقلاب با صدور فرمانی به سردار سرلشکر باقری رئیس ستادکل نیروهای مسلح با تاکید بر احتمال «حمله‌ی بیولوژیکی» بودن قصه کرونا در ایران و جنبه‌ی رزمایش دفاع بیولوژیک دستور تشکیل یک قرارگاه بهداشتی دادند. که تاکنون از سرنوشت این قرارگاه خبری نیست.

یعنی رهبری مبارزه با کرونا را به ستاد کل نیروهای مسلح سپردند ولی ستاد کرونا در حرکتی جالب و با غصب جایگاهی که رهبری به ستادکل دادند، شد همه کاره کشور.
اما کم کم ستاد ملی مبارزه با کرونا تمام امور کشور را به بهانه کرونا بدست گرفت. تا جایی که اکنون اگر ستاد کرونا تشخیص دهد هر کاری موجب گسترش کرونا می شود آن کار باید تعطیل شود. این ستاد با بهانه های مختلف کل کشور را تعطیل کرده و عملا اقتصاد را به بهانه مبارزه با کرونا فلج کرده است.

جالب است که دکتر مسعود مردانی عضو کمیته علمی ستاد کرونا چندی قبل با اشاره به اینکه کرونا از سطوح و غذا منتقل نمی شود اعتراف کرد که تمام بگیر و ببند های اسفند 98 به دلیل کرونا بیخودی بوده است. 

 می توان گفت تعطیلی های تحمیلی ستاد کرونا تنها به اقتصاد ایران ضربه زده و هیچ تاثیری در پیشگیری از کرونا ندارد. جالب است که هر بار بعد از اعلام تعطیلی توسط ستاد، جاده های کشور در اثر هجوم مسافرین قفل می شود.

جالب است که این ستاد حتی به بهانه کرونا قانون اقتصادی و مدنی نیز تصویب می کند. به عنوان مثال تمدید اجاره خانه به دلیل کرونا؛ که بدون طی مراحل قانونی از طریق طرح مجلس یا لایحه دولت و تایید نهایی شورای نگهبان، دو سال است تبدیل به قانون شده است. بر اساس این قانون مالک می تواند 25% روی اجاره بها گذاشته و موجر مجبور است بپذیرد و اگر این مبلغ بیشتر باشد موجر رسما مالک خانه شده است. جالبی این قانون این است که اعلام شده این قانون تا سه ماه بعد از کرونا اعتبار دارد. حال پایان کرونا چه زمانی است؛ الله اعلم.

و یا ستاد کرونا تصمیم می گیرد مبلغی را به مردم وام دهد. بدون طی مراحل قانونی و اعتبار سنجی توسط دولت و مجلس، این تصمیم قانون می شود و باید اجرا شود. 
جالب تر اینکه این ستاد توصیه ها و دستورات شخص اول کشور یعنی مقام معظم رهبری را هم اجرا نمی کند.

به عنوان مثال رهبری از همان ابتدا تاکید فرمود که از داروهای آمریکایی استفاده نشود ایشان در 3 فروردین 99  فرمودند: به آمریکایی‌ها هیچ اعتمادی نیست زیرا ممکن است داروهایی را ارسال کنند که ویروس را در ایران شایع‌تر و یا ماندگار کند و یا حتی ممکن است افرادی را به‌عنوان درمان‌کننده بفرستند تا ببینند اثرگذاری این ویروسی را که گفته می شود بخشی از آن فقط مخصوص ایران ساخته شده، چگونه بوده و اطلاعات خود را تکمیل و دشمنی خود را بیشتر کنند، بنابراین سخنان آمریکایی‌ها قابل قبول نیست. 

ایشان در 19 دی 99 نیز تاکید کردند ورود واکسن آمریکایی و انگلیسی به کشور را ممنوع است. عجیب اینجاست که اکنون هم از داروی آمریکایی رمدسیویر در بیمارستانهای کرونایی استفاده می شود و هم واکسن آکسفورد-آسترازنکا که واکسنی انگلیسی است به راحتی وارد می شود.

در سال گذشته نیز طی یک کارآزمایی بالینی که بر اساس دستورات WHO انجام شد ده ها بیمار کرونایی داروی آمریکایی رمدسیویر به کشته های کرونا اضافه شدند.

از همه جالبتر اینکه اعضای این ستاد در تصمیم گیری های نهایی هیچ نقشی ندارند. طبق گفته دکتر قاضی زاده هاشمی در ستاد کرونا مباحث مطرح شده و گفتگو می شود و در آخر بدون رای گیری رئیس جمهور تصمیم نهایی را گرفته و عملا تصمیم روحانی تبدیل به قانون می شود.
حال باید از مسئول امر پرسید که چرا هیچ رسیدگی به این مساله نمی شود.
 آیا ستاد کرونا مجلس است که قانون می گذارد؟
آیا ستاد کرونا شورای نگهبان است که قانون را تایید می کند؟
آیا ستاد کرونا دولت است که قانونش باید ابلاغ و اجرا شود؟
آیا ستاد کرونا جایگاهی فراتر از رهبری دارد که دستورات رهبری را اجرا نمی کند؟

پایان/