به گزارش تحریریه، رسانه ملی در رقابت با وزارت بهداشت در 14 ماه گذشته روان مردم را به بازی گرفته و تبدیل به رسانه کرونا شده است. کافی است جرات کرده و در هر ساعت از شبانه روز تلویزیون را روشن کنید. از گستردگی و شدت اخبار مربوط به کرونا حیرت زده خواهید شد. به گونه ای از کرونا صحبت می شود که گویی به کشور حمله هسته ای شده است. بماند که مرور یک سال و اندی سیاستگذاری وزارت بهداشت کلکسیونی از تناقضات را نشان می دهد که از الکل پاشی خیابانها! شروع شد و به زدن دو ماسک روی هم انجامید.
موج چهارم کرونا به گفته مقامات ایرانی؛ در سطح رئیس جمهور؛ که هر روز یک حرف می زنند آغاز شده و ممکن است صدها موج دیگر در پیش رو داشته باشیم! هر روز از مردم درخواست می شود که مشاغل خود را تعطیل کنند و کسی پاسخ نمی دهد؛ پس چگونه زندگی کنند و تکلیف درآمدشان چه می شود؟
وزارت بهداشت رسما به وزارت کرونا تغییر نام داده و بعید است دست از سر این خوان نعمت بردارد. تنها گروهی که در بازی کرونا اضافه درآمد داشته و از آن منتفع می شوند پزشکان هستند که غیر از سلطنت عادی و میلیاردی که در ایران دارند، ردیف بودجه میلیارد دلاری هم دارا شده اند.
همه این بحث ها برای چیست و قرار است در بیمارستان هایی که به صراحت هزاران بار گفته اند درمانی برای کرونا ندارند چه خدماتی به مردم ارائه دهند و چگونه بیماران را درمان کنند؟
رویکرد سادیستی رسانه ملی که همه چیز را تعطیل کرده و به شکلی بی منطق از مردم می خواهد ماسک زده و زندگی را به الکل ببندند به روحیه ملی آسیب وارد کرده است. چرا رسانه ملی یک بار به مخالفان و منتقدان مجال حضور و اظهارنظر نمی دهد؟ آیا صدا و سیما هم مانند وزارت بهداشت در این معرکه کرونایی منافع اقتصادی دارد؟
اگر صدها ویروس شناس و پزشک برجسته اعلام کنند که زدن ماسک باعث هیپوکسی شده و اکسیژن خون را پایین می آورد و زیانده است، باز هم رسانه ملی دست از سر مردم بر نداشته و به آن متخصصان اجازه یک دقیقه حضور در رسانه ملی را نمی دهد.
اگر کیانوش جهانپور در فروردین 99 به صراحت بگوید که زدن ماسک به استناد هزاران مقاله علمی بی فایده است، اما در فروردین 1400 بگوید دو ماسک بزنید، کسی حق ندارد سوال کند در این یک سال چه بلایی بر سر علم آمده که اینچنین به تناقض و ابتذال کشیده شده است.
در خواب سنگین پدافند غیرعامل کشور، اعصاب، روان و اقتصاد کشور به معرکه گیران کرونا سپرده شده و مردم بی پناه معلوم نیست باید از دست این سادیسم ملی به کجا پناه ببرند.
پایان/
نظر شما