دختری به نام لیلا در شب تولدش سوار ماشین آژانس شده و از راننده درخواست می کند که در مقابل دریافت 100 میلیون شب را در اختیار او باشد. بعد از آن که راننده قبول می کند...
عنصر "هدف" در ساخت یک فیلم برای فیلمساز نقطه مشخص و روشنی است که در مقابل او قرار داشته و رسما راهنمای او برای به سرانجام رساندن فیلمش می باشد. و در واقع تمام اجزای فیلم در کنار هم قرار گرفته تا فیلمساز بتواند به هدف خود برسد. ولی وقتی فیلمساز نمی داند چه می خواهد بگوید و هدفش از ساخت فیلم چیست، دقیقا فیلمی را می سازد به نام :بعد از تو... (یا یک شب در تهران)
در همان ابتدای فیلم زمانیکه لیلا وارد ماشین می شود دیالوگهای بین لیلا و راننده حکایت از فساد اخلاقی لیلا دارد. او که همچون یک زن هر جایی با راننده سخن می گوید، رفته رفته مشخص می شود در شبی مورد تجاوز دست جمعی دوستان دوست پسرش قرار گرفته و اکنون می خواهد از دوست پسرش که یک آقازاده است انتقام بگیرد. ( دوست پسری که اساسا معلوم نیست چرا باید آقازاده باشد؛ و آقازادگی هیچ تاثیری در روند قصه ندارد. تا انتهای فیلم نیز مشخص نمی شود چرا دوست پسر این بلا را سرش آورده است)
سوال مهم درباره شخصیت لیلا این است که اگر لیلا زنی عادی است، چطور می تواند به این راحتی همانند یک فاحشه سابقه دار با راننده صحبت کند؛( گویا از نظر فیلمساز همان یک شب تجاوز برای تغییر خلق و خوی لیلا کفایت می کند!)
سپس مشخص می شود که لیلا قبل از دوست شدن با یک آقازاده، شوهری بنام فرهاد داشته و بخاطر اینکه فرهاد نتوانسته پولدار شود و شکست مالی خورده از او جداشده است. روابط بین لیلا و فرهاد با آنکه در فیلم عمیق تر از دیگر روابط نشان داده میشود، ولی همچنان گنگ و نامفهوم است. فرهاد کیست و از کجا آمده و چقدر عشق میان فرهاد و لیلا عمیق بوده؟ که اساسا به آن پاسخ داده نمی شود.
در بخشی از فیلم فرهاد به لیلا می گوید تو تحت تاثیر دوستانت بودی؛ که رابطه بین لیلا و دوستانش و نوع تفکر آنها نکته بسیار مهمی است که اساسا در فیلم حتی یک پلان کوتاه از آن را نمی بینیم.
کشمکش های داستان بین لیلا و فرهاد یا لیلا و دوست پسر آقازاده اش بسیار سطحی و بدون عمق است چراکه شخصیت ها یا مانند لیلا پر تضاد و تناقضند و یا همانند فرهاد گنگ و نامفهوم. در نتیجه از موقعیتهای دراماتیک بحران خلق نشده و خود به خود کشمکش هایی سطحی و بعضا مضحک را شاهدیم.
در همان ابتدای فیلم که پیشنهاد 100 میلیونی توسط لیلا داده می شود بیننده منتظر ادامه ماجرا است ولی اساسا اخاذی کردن و به نوعی انتقام از دوست پسر لیلا، ناگهان متوقف و عملا ماجرا بی انتها می ماند.
گویا فیلم با نام "یک شب در تهران" در جشنواره های مختلف نمایش داده شده که ما هیچ عنصری از شهر تهران و هویت آن و ارتباطش با ماجرای های پیرامون لیلا نمی بینیم؛ و اگر جای کلمه تهران نام هر شهر دیگری گذاشته می شد تاثیری در ماجراهای لیلا نداشت؛ مگر اینکه فیلمساز بخواهد به مخاطب خارجی خود در جشنواره ها بگوید که تهران و آدمهایش همگی همانند لیلا و فرهاد و... هستند.
همانطور که در قبل آمد، تمام مشکلات فیلم از آنجایی شروع می شود که فیلمساز هیچ هدف مشخصی برای خود در ساخت فیلم نداشته و فیلمی هم که بی هدف ساخته شود چیزی بهتر از مهملات "بعد از تو..." یا همان "یک شب در تهران" نمی شود.
پایان/
نظر شما