عدم قطعیت در نظر و عمل در بین احزاب اصولگرا باعث هموار شدن راه پیروزی احزاب لیبرال شده است.
برخی دوستان سووال میکنند که چرا علی رغم کارنامه ضعیف و غیر قابل دفاع دولت یازدهم در بخشهای اقتصاد و امور معیشتی و اشتغال و یا سیاست خارجی و عملی نشدن وعده لغو تحریمها و یا ناتوانی در ارایه یک دولت کارامد و پاک و شفاف و مطرح شدن به عنوان دولتی پرهزینه و لخت و لو رفتن خبر فیشهای حقوقی و … باز اکثریت مردم به این دولت رای دادن و در عمل به جریان اصولگرایی نه گفتند ؟
بنظر پاسخ به این سووال و در یک رویکرد اینده پژوهانه دورنمای ارای اتی مردم در انتخابات سال ۱۴۰۰ را باید در موضوعی بنام عدم قطعیت جستجو کرد .
عدم قطعیت موضوعی است که جهان معاصر با ان روبروست و ریشه بی ثباتی و ناامنیهای روبه رشد را نیز باید در همین مفهوم دریافت نمود . البته موضوع عدم قطعیت در دوسطح و با دو تفاوت رویکردی قابل شناسایی و بررسی است . اول در سطح کشورهای توسعه یافته و دوم در سطح کشورهای درحال توسعه .
موضوع عدم قطعیت در بین شهروندان کشورهای توسعه یافته برخاسته از نگرانی نسبت به از دست رفتن سطح رفاه و امنیت کنونی و روشن نبودن دورنمای اتی در قبال تداوم شرایط کنونی و یا بازگرداندن شرایط مناسب گذشته به شرایط فعلی است که در ان بسر میبرند مانند اعتراضات مردمی در اروپا.
سطح دیگر موضوع عدم قطعیت در بین شهروندان کشورهای در حال توسعه و کلا جهان عقب نگهداشته می باشد که برخاسته از افق تیره و تار اینده بمنظور بیرون رفت از شرایط سخت و دشوار کنونی است .
با توجه به دو ملاحظه فوق شهروندان ایرانی که قاعدتا در سطح دوم قرار میگیرند بخش اکثریت انها به جریانی رای داند و در اینده نیز رای خواهند داد که بتواند درونمای قابل قبول و قابل تحقق را ارایه نماید .
با این فرض و با توجه به گرایشات اشکار و پنهان جریان اصلاح طلب به سبک و الگوهای غربی از یکسو و ناتوانی جریان اصولگرا در ارایه برنامه و دورنمای روشن از برنامه پیشنهادی خود از دیگز سو بدیهی خواهد بود که صرف رای به جریان غربگرا و معتقد به تفکر لبیرالی میتواند مشگل عدم قطعیت را برای بخش مهمی از جامعه ایرانی که خواهان زندگی با رفاه و نوع امنیت و سبک زندگی غربی هستند بدون توجه به محتوای برنامه انتخاباتی اصلاح طالبان مرتفع نماید چراکه این طیف از رای دهندگان خود با سبک و الگوهای غربی بیرون از تعریف و اراده اصلاح طلبان اشنا بوده و می دانند که اینده مورد نظرشان با چه تصویر و با چه محتوایی میتواند توام باشد .
در جناح مقابل موضوع عدم قطعیت کماکان معضل راهبردی جریان راست است که هم مخالف غرب و سبک زندگی غربی است و در عین حال به دلیل قرار داشتن در لاک محافظه کاری و ناتوانی در ارایه سبک زندگی قابل قبول و قابل تحقق از یکسو و از سوی دیگر به دلیل محدود ساختن تفکر و رویکرد انقلابی به جنبه های سلبی و منازعه امیز در محیط داخل و بین الملل بطور طبیعی با ریزش اراء مواجه و درنتیجه ناگزیر از واگذاری بازی انهم به حریف ضعیف و ناکارامدی بنام دولت یازدهم میشوند .
در این رویکرد قابل پیش بینی است که در صورت عدم پوست اندازی این جریان و بیرون رفت ان از لاک محافظه کاری و مشخص ساختن تلکیف خود درقبال تفکر پارادایمی و ارمانهای انقلاب در انتخابات ۱۴۰۰ نیز با ریزش بیشتر ارا مواجه و انتخابات اتی را به جریان غربگرا و برانداز واگذار نماید .
خلاصه کلام انکه انتخابات ۹۶ ؛نه؛ به انقلاب نبود بلکه ؛نه؛ به عدم قطعیت بود .
عدم قطعیتی که در مواضع و برنامه و سیره و منش گذشته و حال اصولگرایان توسط بخش بزرگی از ملت دریافت شده بود !
ابوالفضل ظهره وند
پایان خبر/
نظر شما