به گزارش تحریریه، افت محسوس قدرت خرید و سطح رفاه ایرانیان طی دهه 90 خورشیدی، مسئله ای نیست که بتوان آن را کتمان نمود. تمامی آمارهای اقتصادی به وضوح، بیان کننده همین مطلب هستند. یعنی در دورانی که بخش اعظم آن، همزمان با حاکمیت دولت تدبیر و امید بوده؛ قدرت خرید و سطح رفاه جامعه ایرانی به صورت نگران کننده ای سقوط کرده است.
اخیرا موسسه بین المللی «لگاتوم» نیز آماری منتشر نموده که براساس آن، رتبه جهانی ایران در شاخص رفاه شهروندانش از 101 در ابتدای دولت تدبیر و امید، با سقوطی نگران کننده به 120 در سالجاری رسیده است.
از اینرو در این نوبت، خبرنگار «تحریریه»، پیرامون بحث افت محسوس سطح رفاه ایرانیان طی سالیان اخیر، به گفتگو با «میثم مهرپور»، کارشناس اقتصادی، پرداخته است.
میثم مهرپور در ابتدای سخنانش، با اشاره به نگران کننده بودن شرایط معیشتی اکثریت جامعه، بیان داشت: بحث کاهش سطح رفاه مردم ایران در سال های اخیر، بایستی به صورت جدی مورد مطالعه و بررسی قرار گیرد. اگر بخواهیم به صورت دقیق درباره سرآغاز این افت محسوس در سطح استانداردها و شاخص های رفاهی زندگی ایرانیان سخن بگوییم؛ باید به حدود سال 91 بازگردیم. یعنی این افت نگران کننده در سطح رفاه ایرانیان، متاسفانه از سال های ابتدایی دهه 90 خورشیدی آغاز گردیده و همچنان ادامه دارد.
این کارشناس اقتصادی در ادامه افزود: همان قدر که می توان دهه 80 خورشیدی را دهه ای خوب برای اقتصاد ایران به حساب آورد؛ نباید از وضعیت نامطلوب اقتصاد کشور و معیشت مردم در دهه 90 غافل شد. به بیان ساده تر، در دهه 80 از لحاظ رشد تولید، افزایش صادرات غیرنفتی و جهش در درآمد سرانه روزهای خوبی برای کشورمان رقم خورد. اما دهه 90، در هیچ کدام از این شاخص ها، وضعیت خوبی را تجربه نکرده و آحاد مردم، دائما با تحمل فشارهای اقتصادی و تداوم نرخ بالای تورم زیسته اند.
وی اضافه کرد: افت سطح رفاه مردم در دهه 90 خورشیدی را می توان در میان آمارهای اقتصادی به وضوح مشاهده نمود. یعنی اگر به مقایسه آمارهای مربوط به سال های اخیر با سال های ابتدایی این دهه بپردازیم ؛ کاهش مداوم مصرف سرانه بسیاری از کالاها و محصولات در زندگی روزمره مردم قابل ردیابی است. لذا جای هیچ کتمانی برای افت محسوس سطح رفاه ایرانیان در سال های اخیر، باقی نمی ماند.
وی ادامه داد: به بیان ساده تر، کاهش سطح رفاه یک جامعه را می توان در کاهش قدرت خرید مردم آن جامعه و به تبع آن، کاهش سرانه مصرف مشاهده نمود. به عنوان مثال، وقتی ما به آمارهای مرکز آمار ایران مراجعه می نماییم؛ به وضوح قابل مشاهده است که در سبد محصولات غذایی چون گوشت قرمز، گوشت مرغ، لبنیات و برنج، سرانه مصرف در سال 99 در مقایسه با سال های ابتدایی دهه جاری، کاهش 30 تا 60 درصدی را نشان می دهد.
میثم مهرپور، در ادامه با اشاره به نگران کننده بودن کاهش محسوس در مصرف سرانه مواد غذایی، تاکید داشت: کاهش سطح رفاه و افت قدرت خرید مردم ایران در سال های اخیر نگران کننده است. چرا که ما شاهد هستیم که به عنوان مثال، با وجود افزایش ظرفیت های تولیدی کشور در بسیاری از محصولات پروتئینی و غذایی طی سال های اخیر، اما همواره روند سرانه مصرف مردم کشورمان در این محصولات، رو به نزول بوده است. قطعا این مسئله برای اقتصاد کشورمان و سلامت جامعه بسیار خطرناک خواهد بود.
وی افزود: بنابراین دلیل اصلی کاهش مداوم سطح رفاه جامعه ایرانی طی سالیان اخیر را می توان در افزایش وحشتناک هزینه ها و عدم افزایش متناسب درآمدها در مقایسه با تورم جستجو نمود. به عبارت کلی تر، قدرت خرید شهروندان ایرانی طی سال های دهه 90 به صورت محسوس و نگران کننده ای کاهش یافته و در نتیجه با کاهش شدید سطح رفاه جامعه رو به رو شده ایم.
وی اضافه داشت: اما درباره میزان سهم تصمیمات دولتی و یا تحریم های بین المللی در وضع نابسامان فعلی، باید با احتیاط، به صورت علمی و دقیق اظهارنظر نمود. در همین زمینه، پژوهش و مطالعه جامعی در سال های ابتدایی دهه 90 از سوی مرکز بررسی های اقتصادی مجمع تشخیص و به سرپرستی جناب آقای نوبخت صورت گرفته است.
وی ادامه داد: در پژوهش مذکور، سهم تحریم ها در ایجاد مشکلات اقتصادی برای کشور و مردم در حدود 20 درصد ذکر گردیده است. یعنی مشکلات ساختاری اقتصاد ایران و تصمیمات غلط دولت ها تاثیری 80 درصدی در ایجاد مشکلات معیشتی برای مردم ایران دارند.
وی تاکید کرد: از سوی دیگر، بخش بزرگی از کارشناسان اقتصادی و صاحب نظران این عرصه نیز معتقدند که تحریم ها نهایتا سهمی در حدود 20 تا 30 درصد در ایجاد و تعمیق مشکلات کشور دارند. به بیان ساده تر، سهم اعظمی از مشکلات کشور ما به دلیل سوء مدیریت ها و ترک فعل های لازم مسئولان مربوطه است.
وی افزود: نگاه ما به تاثیر تحریم ها بر اقتصاد کشورمان باید مبتنی بر واقعیت های صحنه باشد. یعنی نباید به صورت افراطی و بی دلیل به دنبال بزرگ نمایی نقش آن ها در اقتصاد ایران باشیم. به بیان ساده تر، تاثیر اصلی و مخرب تحریم بر اقتصاد ایران تنها در افزایش هزینه های ماست. لذا ما نباید آثار مخرب سوءمدیریت های داخلی خودمان را نیز تماما به گردن تحریم ها بیندازیم.
وی بیان داشت: در اصل، تحریم ها زمانی تاثیر کاملی بر اقتصاد ما خواهد داشت که بحث انحصار در بازار عرضه و تقاضای بین المللی وجود داشته باشد. لذا در بسیاری از موارد، تحریم ها حتی تاثیر 100 درصدی مورد انتظار وضع کننده آن را بر اقتصاد ما ندارد. چرا که در بسیاری از کالاها در جهان، بحث وجود انحصار به کلی منتفی است. به بیان دقیق تر، فروش کالایی به ایران، مورد تحریم قرار گرفته است که کشورمان تنها خریدار آن نبوده و کشورهای بسیاری نیز مشغول فروش کالای مذکور هستند.
وی ادامه داد: بنابراین در صحنه بین المللی، تحریم ها عملا در بسیاری از موارد تاثیر 100 درصدی شان بر اقتصاد ایران را از دست داده و تنها هزینه های ما برای معاملات را افزایش می دهند. از سوی دیگر، دولت فعلی از وجود تحریم ها علیه اقتصاد ایران حتی در سال های 90 و 91 باخبر بوده و با اطلاع کافی از این مطلب و وعده رفع همین تحریم ها بوده که موفق به جلب نظر مردم شده است. لذا آوردن بهانه برای توجیه کاستی ها و سعی در بزرگنمایی نقش تحریم ها از سوی دولت محترم ابدا پذیرفتنی نیست.
وی با اشاره به تحریم های دوران اوباما و اجماع قدرت های عضو شورای امنیت در فشار بر کشورمان، تاکید کرد: همچنین تحریم های ابتدای دهه 90 به صورت جهانی علیه کشورمان اجرا گردیده و قطعا گستردگی بیشتری از تحریم های فعلی که قسمت اعظمشان یکجانبه و از طرف آمریکایی ها اجرا می گردد؛ داشته اند.
وی افزود: در مجموع معتقدم که تحریم ها تنها سهمی 30 درصدی در ایجاد مشکلات اقتصادی و معیشتی جامعه ایرانی دارند. یعنی دولت با سوءمدیریت هایش نقش مهمی در رساندن وضعیت رفاه و قدرت خرید مردم به شرایط فعلی داشته است.
وی در پایان بیان داشت: متاسفانه چالش های اقتصادی ایران طی دهه اخیر دائما تداوم داشته اند. همچنین ما با چالش های جدیدی نیز رو به رو شده ایم که وضعیت را بدتر ساخته است. اما در مجموع، نقش اصلی در افت قدرت خرید و سطح رفاه جامعه ایرانی را عدم افزایش متناسب درآمدها در مقایسه با تورم افسارگسیخته بازی می کند.
پایان/
نظر شما