آقای همتی رییس کل بانک مرکزی اعلام کرده که دلار زیر 20 هزار تومانی شدنی است و بانک مرکزی و دولت به دنبال گران کردن دلار نیستند. اما شواهد و اتفاقات سه سال اخیر نشان میدهد که اتفاقا دولت و بانک مرکزی تلاشی برای کاهش نرخ دلار نداشتهاند و بانکهای خصوصی و شبهدولتیها نیز به نوعی در افزایش قیمتها نقش داشتهاند. در حال حاضر با توجه به تحولات اقتصادی و سیاسی بینالمللی میتوان انتظار کاهش تنشها و کاهش نرخ دلار و تقویت ارزش پول ملی را داشت و حال باید دید که آیا بانک مرکزی، دولت، نرخ ارز نیمایی و نرخ صرافیها در جهت کاهش نرخ دلار حرکت میکنند یا مقاومت میکنند و همچنان نرخ ارز را بالا نگه میدارند؟
در مورد تحولات بینالمللی باید توجه داشت که در دولت باید انتخاب افرادی که قبلا در رابطه با برجام و مذاکره با ایران نقش داشتهاند، این پیام را میدهد که امریکا به دنبال کاهش تنشها با ایران است و به دنبال جنگ نیست. از سوی دیگر، امریکا خط لوله و طرح نفت شیل و انتقال نفت از کانادا را به دلایل زیست محیطی کنار گذاشته و این طرح در دولت ترامپ، عامل رشد تولید نفت امریکا بوده و عملا با تحریم ایران، جایگزین نفت ایران شده است. اما حالا این خلأ در بازار نفت وجود دارد و ایران میتواند به بازار نفت بازگردد و نفت خود را بفروشد تا جایگزین نفت شیل شود. لذا دلایل اقتصادی و سیاسی قوی برای کاهش نرخ دلار وجود دارد. از سوی دیگر، مردم در این سه سال 20 میلیارد دلار ارز خریداری کردهاند و در صورت کاهش نرخها، عرضه ارز ذخیره شده به بازار افزایش مییابد. صادرکنندگان نیز در صورت کاهش نرخها، عرضه بیشتری خواهند داشت و این خود عامل ورود بخش عمدهای از این 40 میلیارد دلار ارز ذخیره شده خواهد بود.
اما اقداماتی که بانک مرکزی و دولت و شبهدولتیها انجام دادهاند عملا در سه سال اخیر عامل رشد نرخها بوده است. آقای همتی ابتدای ورود خود به بانک مرکزی اعلام کرد که ذخایر ارزی ناموس بانک مرکزی است و بازار باید نرخها را تعیین کند. این اتفاق اسم رمز رشد نرخ دلار و سایر قیمتها بوده است و هر گاه اقتصاددانان و مسوولان میگویند که باید بازار تعیین کند عملا اسم رمز رشد قیمتها صادر شده است. اتفاق دوم این بود که در زمستان 98 عدهای هیاهو راه انداختهاند که نقدینگی رشد کرده و زیاد شده و پایه پولی افزایش یافته و همین موضوع عامل رشد قیمتها و کاهش ارزش پول ملی و افزایش نرخ دلار بوده است و فشار زیادی به مردم وارد شد. از سوی دیگر، عدهای از دلار 4200 تومان استفاده کردهاند اما در بازار نرخ دلار بالای 15 هزار تومان بوده و همین موضوع عامل گرانی قیمتها شده است. به عبارت دیگر، وقتی سالانه 30 تا 50 میلیارد دلار درآمد ارزی از محل نفت و صادرات غیرنفتی داشتهایم و به قیمت 10 هزار تومان بالاتر از نرخ واقعی فروخته شده معادل 300 تا 400 هزار میلیارد تومان درآمد نصیب بانکها و فروشندگان ارز کرده است و باید دید که چه کسانی سود هنگفت از گرانی ارز داشتهاند و به چه دلیل در مقابل کاهش قیمت دلار مقاومت شده و چرا بانک مرکزی تعیین نرخ دلار را به بازار سپرد و حاضر نشد که از ذخایر ارزی برای کنترل بازار استفاده کند؟از سوی دیگر با پیروزی بایدن، سیگنال کاهش قیمتها به بازار داده شد و حتی در برخی روزها و ساعتها قیمت بازار کمتر از قیمت صرافیها بوده است اما در عین حال با وجود کاهشها و کاهش انتظارات تورمی و انتظار کاهش قیمتها، همچنان نرخ ارز نیمایی و نرخ صرافیها بالا بوده است و صرافیهای ملی و مجاز حاضر به کاهش قیمتها نبودهاند و در نیما نرخها کاهش نیافته است. این نوع مقاومت نشاندهنده چه موضوعی است، چه کسانی از بالا ماندن قیمت دلار سود میبرند و همچنان عامل مقاومت در برابر کاهش نرخها هستند؟
در حال حاضر به نظر میرسد که خصولتیها، شبهدولتیها و بانکهای خصوصی عامل رشد قیمت هستند و اجازه کاهش نرخ دلار به زیر 23 هزار تومان را نمیدهند. زیرا بسیاری از صادرکنندگان فولاد، پتروشیمی و کالاهای دیگر از عرضه ارز در بازار به نرخ بالا سود میبرند و حاضر نیستند که قیمتها کاهش یابد. در حالی که فضای بینالمللی و تحولات سیاسی و اقتصادی علیه ایران تغییر کرده و این انتظار وجود دارد که دلار به زیر 20 هزار تومان برسد. براین اساس روشن است که با وجود وعدهها و قولها و اظهارنظرها، در جهت کاهش قیمت دلار، عملا سیاستها و اتفاقات و نرخگذاریها چیز دیگری را نشان میدهد و خود بانک مرکزی با سپردن نرخگذاری به دست بازار و باز گذاشتن دست خصولتیها و شبهدولتیها عملا در برابر مقاومت کاهش نرخ در بازار، کاری انجام نمیدهد و این موضوع عملا موجب بالا ماندن نرخها شده است.
منبع: تعادل
پایان/
نظر شما