کاپیتان جفرسون کایل کید (تام هنکس) یکی از اعضای سابق پیاده نظام ایالات مؤتلفه آمریکا است. او اکنون زندگی خود را با مسافرت به شهرهای مختلف گذرانده و با خواندن بخشی از روزنامه ها برای مردم امرار معاش می کند. در یکی از سفرهای خود بعد از خبرخوانی، کید هنگامی که در جاده به سمت شهر دیگری در حرکت است با درشکه ای واژگون و یک سیاهپوست که توسط افرادی به دار آویخته شده روبرو می شود. وقتی او درحال بررسی درشکه است ناگهان با دختری 11 ساله به نام جوهانا روبرو میشود که همین آشنایی مسیر زندگی کید را عوض می کند...
فیلمهای وسترن اسطوره های آمریکا هستند. قصه های عامیانه و اسطوره های غرب وحشی که موجبات ظهور یک ژانر حقیقتا آمریکایی را فراهم کرده است. وسترن سراسر حادثه است؛ تصاویری در حال حرکت که مردم در سراسر جهان میشناسند و تماشای آن ها را انتظار می کشند. سینمای وسترن گذشته از اسبان تیزتک و چشم اندازهای وسیع، بازتابی از هویت آمریکایی است. در واقع وسترن حکایت تقابل خیر و شر را در بستر چشم انداز های وسیع طبیعت آمریکا نقل می کند. کلیه فیلمهای وسترن در چند قالب قرار می گیرند. در یکی از این قالب ها قهرمان فیلم خویشتن خود را در بیابان پیدا میکند. این سفرها درباره قهرمانی است که در چند دنیای ویژه سرگردان است و عاقبت خود را می یابد. در واقع این قالب از وسترن سیر تکاملی و تحولی یک شخصیت را در قالب یک سفر به ما نشان می دهد که فیلم "اخبار جهان" از این دست است.
مردی تنها که همسر خود را از دست داده و اکنون برای گذران زندگی دوره افتاده و برای مردم قصه تعریف می کند. ناگهان با دختربچه ای آشنا می شود که مادر و پدرش توسط سرخپوستان کشته شده و او نیز نزد سرخپوستان بزرگ شده است و به همین دلیل کید و جوهانا به عنوان دو شخصیت اصلی فیلم اساسا زبان یکدیگر را نمی فهمند.
پیوستن این دو شخصیت و سفری که با هم آغاز می کنند قرار است موجبات تحول هر دو قهرمان فیلم را فراهم آورد. در واقع کید و جوهانا قرار است یک من واحد شوند و تضادهای آنها با یکدیگر نشان تضاد درونی آن من واحد شده و تقابل آن دو با حوادث پیش رو، تضاد آن دو با اجتماع را نشان می دهد.
اما فیلمساز نتوانسته کشمکش های درونی و برونی را خوب نشان داده و رسما با فیلمی الکن در بیان هدف خود روبرو هستیم.
نه کید می تواند تحول بنیادین در جوهانا ایجاد کند نه جوهانا کید را تغییر می دهند. در حقیقت کشمکش درونی این من واحد در سطحی ترین شکل ممکن می ماند و هیچ بحران درونی بین این دو بوجود نمی آید. در نتیجه برخورد این من واحد با حوادث پیش رو نیز بسیار سطحی و گذراست.
اساسا مشخص نیست قهرمانان قصه در این سفر پر فراز و نشیب چه می خواهند و چه چیز را بدست می آوردند. صرفا در این سفر دو شخصیتِ تنها را داریم که همسفر هم شده و همین تنهایی است که آن دو را در کنار هم نگه می دارد. هیچ کدام رشد نمی کنند و هیچ چیزی یاد نمیگیرند و در مجموع هیچ تکاملی در آنها رخ نمی دهد. در واقع چالشی درونی بین آن دو وجود ندارد.
همین مساله است که سفر کید و جوهانا را سفری بی خاصیت می نماید. وقتی پرداخت من واحد صورت نگیرد خود به خود برخوردها و چالش های آن من واحد با حوادث پیرامون، بحران خلق نمی کند.
فیلمساز سعی دارد در بستر ژانر وسترن یک قهرمان اسطوره از جنس مردم عادی بسازد ولی نتوانسته سفر قهرمان خود را تبدیل به یک سفر اسطوره ای کند. چراکه نه کید به عنوان شخصیت اصلی و نه جوهانا به عنوان مکمل، تغییر چندانی نمی کنند و تحولی عمیقی در آنها رخ نمی دهد.
بیننده انتظار دارد قهرمان در سفر خود تردیدهای درونی، اشتباهات فکری، گناه یا ضربه روحی در گذشته و بسیاری از نقاط ضعف شخصیتی خود را حل کرده و به تکامل برسد. ولی هیچ یک از این مسائل در کید و جوهانا رخ نمی دهند.
در مجموع فیلم " اخبار جهان" با آن فیلمی پر ادعا و در عین حال الکن در بیان هدف و پرداخت قهرمان است و هیچ همذات پنداری بین قهرمان فیلم و مخاطب خود ایجاد نمی کند؛ در نتیجه بیننده را از دیدن فیلم پشیمان می کند.
پایان/
نظر شما