تعقل در جامعه ما مذموم است

پروفسور ایرج توتونچیان معتقد است وقتی از جامعه ای‌ ریسک‌پذیری را بگیری و مردم به حالت سکون و بدون انعطاف باقی بمانند، نه تنها اتفاقی در آن جامعه رخ نمی دهد بلکه جامعه به سمت افول هر چه بیشتر حرکت می کند.

به گزارش تحریریه، کارشناسان اقتصادی همواره به این موضوع تاکید کرده اند که برای رشد و شکوفایی اقتصادی باید به صورت ساختاری اقتصاد را اصلاح کنیم، برای این موضوع به موضوعات مشخص اقتصادی و بانکی و مالی و گمرکی و...اشاره می کنند اما هیچ کسی به ما نگفته قبل از اینکه به دنبال تغییرات ساختاری در مفاهیم اقتصادی باشیم باید تغییرات ساختاری را از ذهن وعمل ودر سطح جامعه از تربیت کودکانمان تا رسیدن به بزرگسالی رقم بزنیم، تغییراتی که پایه مهمترین تغییرات نه در مسائل اقتصادی بلکه در تمام سطوح زندگی متعالی است که بشر برای زندگی کردن آن آفریده شده است. برای بازیابی این موضوع ودرک درست از این موضوع که تغییرات را از کجا باید آغاز کنیم که به رشد و توسعه اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی برسیم با توجه به اینکه اساس اقتصاد، مبنای اجتماع و فرهنگ را تغییر می دهد اعم از مثبت یا منفی به سراغ استادبرجسته اقتصاد دکتر ایرج توتونچیان رفتیم، استادی که سابقه طولانی در تدریس و پژوهش اقتصاد، بانکداری اسلامی دارد و از همان اوایل پیروزی انقلاب تا کنون برای تحقق بانکداری اسلامی واقتصاد پویا تلاش می کند تا از اطلاعات بیش از سه دهه این استاد اقتصاد به پاسخ این  سوال خود برسیم که تغییرات را از کجا باید آغاز کنیم، این مصاحبه در دو قسمت تنظیم شده که قسمت اول گفت وگو را با هم می خوانیم.

اگر بخواهیم بحرانهای اقتصادی که امروز با آن دست و پنجه نرم می کنیم را به صورت دقیق ریشه یابی کنیم از کجا باید به این موضوع وارد شویم و بحث را از کجا آغاز کنیم که اولین قدم های اشتباهاتی که برداشته ایم را به درستی بشناسیم؟

اگر بخواهیم در خصوص وضعیت اقتصادی ایران و چرایی رسیدن به وضعیت کنونی صحبت کنیم، قبل از هر چیز باید موضوعات اثر گذاری که در روند تضعیف اقتصادی تاثیر داشه اند را به دقت بررسی کنیم، در این صورت می توانیم معایب و معضلات و ناکارآمدی ها را به درستی بشناسیم و برای رفع آن آستین بالا زده، برنامه بنویسیم و درست عمل کنیم. پیش از اینکه بخواهیم چالش‌های اقتصادی ایران را به گردن تحریمها یا آمریکا بیاندازیم، هر چند شکی وجود ندارد که تحریم نقش مؤثری در مشکلات اقتصادی دارد اما باید به موضوعاتی اشاره کنیم که به شدت نسبت به آن بی مهری و بی تفاوتی شده و اصلا به آن بهایی داده نشده است. یکی از این محورها که با تاسف باید بر روی آن بحث شود عدم بهره از تفکر، تعقل و قدرت تفکر و تاثیر گذاری آن بر اقتصاد و تحول اجتماع است. علی رغم اینکه قرآن کریم دائما ما را به تفکر، تعقل و اندیشیدن به عواقب‌ گذشتگان و تاریخ زندگی بشر دعوت کرده است تا از تجارب دیگران بهره مند شویم و خطاهای همیشگی بشر را تکرار نکنیم و آینده پیش روی ما متفاوت از اکنون ما باشد، اما ما به عنوان ام القرای کشورهای اسلامی از این بخش مهم به سادگی عبور کرده ایم. موضوع مهم دیگری که برای پیشرفت و توسعه هر نظامی الزام به آن یک ضرورت است مسئله جسارت توأم با دانایی است، شاه کلید موفقیتی که حضرت علی علیه السلام به روشنی بدان اشاره کرده اند نشر علم است که از آن به عنوان زکات علم یاد کرده اند. با اینکه دلار به ۳۰ هزار تومان افزایش یافته، نرخ مسکن و خودرو به شدت بالا رفته و این ها مسائل مهمی در اقتصاد است اما اگر مثل سایر تحلیل ها این موضوعات را بررسی کنیم از توجه به اساس موضوع که چرا به اینجا رسیدیم جا می مانیم لذا هر چند ممکن است بحث تلخ شود اما باید به خود بیایم و دلسوزانه مسائلی که جامعه ما را وارد این بحران ها کرده موشکافی کنیم. حتی اگر برخی عنوان کنند که سیاه‌نمایی است اما برای عبور قطعی و ریشه ای از مشکلات باید جسارت بیان دلایل این وضعیت را داشته باشیم. برای تبیین این موضوع باید ببینیم در طول تاریخ چه اتفاقی افتاده، اتفاق ها را پازل وار کنار هم بچینیم تا به یک جواب درست برسیم. در اقتصاد دو مفهوم مهم عنوان شده است، انباره یا همان استخر و حوض آبی که آب درون آن تخلیه نشده و بعد از مدت زمانی آب غیر روان به گند آب تبدیل می شود، مفهوم دوم روانه است، یعنی روان و جریان داشتن، همانند جاری بودن یک رودخانه، اگر بخش حدیث زکات علم و نشر دادن آن که از سوی حضرت علی علیه السلام به ما گوشزد شده را محقق می کردیم قطعا نتایج بهتری در اقتصاد، اجتماع و فرهنگ جامعه مشاهده‌ می کردیم. مغز ما انباری برای نگاه داری علم است، بنابراین وقتی علم می آموزیم در مغز ما انبار می شود،  اما بعد مهم جاری ساختن علم است که متأسفانه به عنوان مسلمان از غیر مسلمانان در این موضوع عقب افتاده ایم.

بنابراین معتقدید یکی از مهمترین دلایل ضعف و ناکارآمدی توسعه ای ما بی توجهی به مبحث مهم علم ودانش یا نشر آن است؟ آیا در این مورد با دنیای غرب فاصله عمیقی داریم؟

دلیل پیشرفت علمی دنیای غرب توسعه علم و نشر آن است، در حالی که ما برخلاف آموزه های دینی که بر این موضوع تاکید کرده ذخایر علمی خود را دست نخورده نگه می داریم و آن را  نشر نمی‌دهیم.  بی تردید نبود جسارت و دانایی در این مساله به شدت  تاثیر گذار است. به عنوان مثال یکی از دوستان به این موضوع اشاره کرد که چند وقت پیش یکی از رزمندگان دفاع مقدس گفتند خواستم روی تاریخ جنگ ایران و عراق تحقیق کنم در کشورهای مختلف اسناد تفصیلی و دقیقی درباره یک پیشامد کاملاً مشهور و درخشان به نام جنگ هشت ساله ایران در دسترس بود در حالی که در ایران چند کتاب قابل‌ تامل برای مطالعه پیدا نشد. این مساله در همه ی بخش ها و حوزه ها اعم از اقتصاد تا فرهنگ و اجتماع دیده می شود. در حالی که قبل از اینکه آقای ریچارد تیلر جایزه نوبل این موضوع را به خود اختصاص دهد هزارو چهارصد سال پیش قرآن و بزرگان دین ما به ما آموختند و از ما خواستند که علم و دانش و جسارت و دانایی را توامان با هم به کار بگیریم، اما به جای اینکه جسارت و دانایی را در دستور کار خود قرار دهیم و جسورانه اقدام کنیم، ایده های جدید را به کار بگیریم و فضاهای جدید خلق کنیم، محیط را برای دانا شدن مردم فراهم کنیم دست روی دست گذاشتیم و شاهد جسارت ها و ایده های علمی شدیم که دنیای غرب با توسل به آن مرزهای صنعت و پیشرفت را درنوردیده است. پیش از اینکه آقای تیلر نوبل اقتصاد رفتاری را به خود اختصاص دهد دین ما دراین باره توضیحاتی به ما داده و روش های آن را برای ما شفاف کرده اما ما فقط نظاره گر این موضوع بودیم.

مشکل سکون و ایستایی ما وابسته به مردم است یا از بالا و از مسوولین و سیاست های آنها سرچشمه می گیرد؟

از زمانی که آقای تیلر موضوع اقتصاد رفتاری را در دستور کار قرار داد، آقای اوباما و آقای دیوید کامرون در انگلستان با تشکیل نهضتی بر این موضوع تاکید کردند که حتما باید روی موضوع اقتصاد رفتاری مردم ما مطالعات عمیقی صورت بگیرد. به عبارت دیگر جوامعی موفقند و پیشرفت خواهند کرد که  انعطاف پذیر باشند، برای ایده هایی که به تازگی مطرح می شود وقت وهزینه بگذارند، برای آن زمان و انرژی صرف کنند مثل همین اقتصاد رفتاری. کسانی که ایده های جدید را می پذیرند برای آن وقت و انرژی می گذارند انسان های خطرپذیری هستند که شهامت تغییرات کلی واساسی به نفع اکنون و آینده را دارند در حالی که ما یک جامعه ریسک ناپذیر تربیت کرده ایم. وقتی از جامعه ایی‌ ریسک‌پذیری را بگیری و مردم به حالت سکون و بدون انعطاف باقی بمانند، نه تنها اتفاقی در آن جامعه رخ نمی دهد بلکه جامعه به سمت افول هر چه بیشتر حرکت می کند. بنده وقتی  تحولات بعد از انقلاب و بعد از جنگ را مطالعه می‌کنم متوجه می شوم که متاسفانه مسوولین  چنین فضایی را برای جامعه ایجاد نکردند، یعنی تلاشی برای کالبد شکافی اصلی موضوعات نکردند، که به اینجا رسیدیم که تصمیم گیری ها عمدتا غلط و پر از اشکال است. به هر حال نیازی به توضیح این مطلب نیست که ما در ایران ذخایر انسانی دانشمند و نخبه با کمالات واهل علم و دانش به روزی داریم، ذخایر زیر زمینی و طبیعی بسیاری که می توانند منجر به جهش اقتصادی و پیشرفت کشور در عرصه های مختلف شوند اما چرا ذخایر علمی ما به مهاجرت می اندیشند را باید پاسخ دهیم. در پاسخ به این سوال باید گفت مهاجرت از این منظر صورت می گیرد که کسانی که انبارهایی از علم در ذهن دارند به دنبال نشر آن  هستند اما چون جامعه ایران شرایط را برای نشر این علم فراهم نکرده چاره ای غیر از مهاجرت برای نخبگان باقی نمی ماند، به عبارت دیگر ما در حال از دست دادن ذخایر علمی و انبارهای مغزی خود هستیم که سرشار از علوم مختلف هستند. جای تاسف دارد که بیان شود کتابخانه های ما از  رساله های دکتری و کارشناسی ارشد آنقدر لبریز شده و به هیچ کاری نمی آید که مجبورند آنها را به زباله دان بریزند در حالی که برای این رساله ها چه میزان انرژی و مشاوره ذخایر علمی کشور صرف شده است. متاسفانه جایی برای استفاده از این رساله ها نگذاشتند و توانی برای اینکه از برداشت های علمی استفاده شود باقی نگذاشتند، با این وضعیت چگونه می توان توقع داشت اقتصادی توسعه یافته، صنعتی و پیشرفته داشته باشیم وقتی جایگاه علم  ونشر و استفاده از آن آنقدر سطح پایین نگاه داشته شده است.

جامعه ی ما از چه مشکلاتی رنج می برد که از همین الان باید برای رفع آن که منجر به رفع سایر ناکارآمدیها می شود دست برداریم وبرای عبور از آن و رسیدن به یک اقتصاد و اجتماع بهتر تلاش کنیم؟

یکی از ویژگی های نامطلوب ما ایرانی ها این است که روی مسائل کوچک  حساس می شویم اما از کنار مسائل مهم و اساسی با بی اعتنایی می گذریم! با توجه به اینکه دین ما از اقتصاد رفتاری بسیار سخن گفته دست روی دست هم گذاشتیم تا فردی از دنیای غرب دراین باره سخن بگوید آن زمان شاید به خود تکانی بدهیم که ببینیم اصل موضوع چیست؟ متاسفانه ما در کشور درون یک دایره معیوبی افتاده ایم، از یک طرف دچار رشد منفی اقتصادی شده ایم و هر سال این وضعیت بغرنج تر از قبل می شود، اما هیچ گاه به دنبال طرح این سوال و پاسخ آن نبودیم که چرا از این دایره ناکارآمدی و رشد منفی اقتصادی خارج نمی شویم؟ درون  این دایره خودمان را به در و دیوار می کوبیم در حالی که بیرون از دایره ما همین همسایه های ما مانند هندوستان با جمیعت یک میلیارد و سیصد میلیون نفر به یک جامعه متحول تبدیل شده است، جامعه ای که سعی می کند از درون متحول شود، مسائل جدید را مطرح و پیگیری کند، هر چند دراین راه سختی هایی باشد و سنگ اندازی هایی هم شود اما دست از ادامه کار علمی و تحقیق برنمی دارد. درست مثل یکی از توصیف های شهید مطهری درباره ماشین دودی هایی که از میدان خراسان به حضرت عبدالعظیم می رفتند گفته بودند که زمانی که ماشین و واگن هایش ایستاده بودند بچه ها کنار آن قایم موشک بازی می‌کردند؛ اما به محض اینکه ماشین دودی راه افتاد بچه ها با سنگ و پوست خربزه به قطار دودی در حال حرکت حمله می کردند، این  همان اقتصاد رفتاری است. شهید مطهری می کوشد از این مفهوم به ما بیاموزد که تا زمانی که  ایستاده اید کسی به شما کاری ندارد اما همین که راه بروید مردم به سمت شما سنگ می اندازند. این همان رفتاری است که بچه ها از خانواده ها، از پیشینیان خود آموخته اند از معلمان واساتید خود که به آنها یاد داده‌اند تا در حالت سکون باشی کسی به کار شما کار ندارد، در حالی که به ما یاد نداده اند که حالت سکون جامعه را به تعفن می کشاند، باید رفت از سنگ اندازی ها و سختی های راه نهراسید. متاسفانه ایستایی ما به حدی رسیده که اقتصاد ایران را به شدت از تحولات اقتصادی دور کرده  است. بنده سی سال پیش درآمریکا از اساتیدم دیدم که برای تحقق نظریه ها واثبات آن و رسیدن به پاسخ درست سالها روی موش ها آزمایش می کردند تا برخی از نظریات اقتصادی خود را عینی تر بررسی کنند؛ همین اساتید بعد از این همه سال کار و تحقیق و تلاش علمی  حدود ۵ سال پیش برنده جایزه بهترین اقتصاد آزمایشگاهی شدند، در حالی که ما اصلا به این مقوله ها توجه نمی کنیم اما در دنیایی که ما با آن رو به رو هستیم مسوولان با انعطاف پذیر کردن جامعه به دنبال ایجاد تحول هستند، متاسفانه تعقل در جامعه ما مذموم است. ما کمتر فکر می کنیم، با اینکه خداوند متعال در قران به ما گفته که فکر کنید و نادانان را جزءکسانی می داند که فکر نمی کند،؛ دستوراتی به ما داده و ما را به تفکر درباره انجام افعال خوب و بد  ترغیب کرده اما اکثر مردم عقل خود را به کار نمی بندند، قطعا با یک جامعه ساکن و انعطاف ناپذیرنمی توان منتظر رشد و تحول اقتصادی بود. جامعه ی ما یک جامعه غرب زده است، مساله ای که مرحوم جلال آل احمد به درستی بدان اشاره کرد. جامعه ای حسادت پرور که معایر انتخاب افراد شایسیتگی ها نیست، جامعه ای که اعتباری به جسارت و دانایی افراد نمی دهد،؛ در حالی که برای پیشرفت و توسعه در همه ی بخش ها ما نیازمند روی کار آوردن افراد مدیر و جسور با شایستگی های .علمی هستیم

منبع: رادار اقتصاد

پایان/

۲۹ دی ۱۳۹۹ - ۱۰:۵۷
کد خبر: 8337

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • 2 + 1 =

    نظرات

    • نظرات منتشر شده: 1
    • نظرات در صف انتشار: 0
    • نظرات غیرقابل انتشار: 0
    • IR ۲۲:۴۴ - ۱۳۹۹/۱۰/۲۹
      0 0
      آقای پروفسور فکر نمی کنید افول تعقل بخاطر انفعال افرادی است که خود را خواص جامعه می دانند اما عملا" هیچ باری از جامعه برنمی دارند.کار خود میکنند ونان خود میخورند هرچه بادا باد. ومیگذارند عده ای توهم دانایی زده جامعه را به افول وویرانی بکشانند.