حدود یک سال از آغاز بحران کرونا در جهان می گذرد و این زمان کافی بود، تا مردم جهان را مجبور سازد که تغییرات گوناگونی در رفتارهای اجتماعی خود بوجود آورند در ابتدا مردم کرونا را جدی نمی گرفتند و بسیاری بر این باور بودند که این بیماری به سرعت از مرحله همه گیری و خطر خارج می شود و جهان به حالت عادی بازمی گردد ولی چنین نشد و با افزایش آمار مرگ و میر و ترس از ابتلا به این بیماری، آنهاییکه کرونا را جدی نمی گرفتند. به اجبار بسمت رعایت پروتکل های بهداشتی رفتند و به این صورت جهان با معضلات وبیماریهای دیگری روبرو شد.
افسردگی
یکی از مهمترین تاثیراتی که کرونا بر روی اجتماعات انسانی بوجود آورد، تشدید بیماری افسردگی بود، اگرچه مردم جهان بدلیل استفاده بیش از حد از تکنولوژی و عصر جدید ارتباطات، روابط ضعیف خانوادگی، بحرانهای مربوط به خانواده، هزینه های بالای زندگی شهری و بحرانهای اقتصادی و سیاسی دچار افسردگی شده بودند اما کرونا شدت و سرعت مضاعفی به روند گسترش این بیماری بخشید بطوریکه آمارهای منتشر شده از مراکز علمی و خبری نشان می دهد جهان با بیماری دیگری به نام افسردگی روبروست.
افسردگی را می توان بیماری قرن بیست و یکم در نظر گرفت، دانشمندان محقق بر روی اعصاب و روان انسان به این نتیجه رسیده اند که افسردگی به مانند بیماریهای مسری وشایع در گذشته، هم اکنون به مرحله اپیدمی جهانی رسیده است.
بیماری خاموش و کشنده افسردگی می تواند در آینده ما را با ابعاد دیگری از مراحل تکاملی انسان در مسیر حیات و زندگی آشنا سازد. همچنین این بحران می تواند راهی برای اصلاح نسل بشر و تغییر درنگرش ما نسبت به زندگی باشد. باید در نظر داشته باشیم که انسان ها در هر دهه یا مرحله ای از زندگی با بلوغ ذهنی دیگری آشنا می شوند و افسردگی می تواند باعث تغییر در نحوه زندگی و حتی تغییر در استفاده مواد غذایی در جهان شود.
از دیگر عوامل افسردگی را می توان استفاده از مواد غذایی دستکاری شده و یا به اصطلاح علمی تغییر داده شده توسط موسسات کنترل کشاورزی و علمی دانست. امروزه با تغییرات ژنتیکی در گیاهان برای تولید بیشتر و هچنین استفاده مواد شیمیایی و هورمونی برای سرعت بخشیدن در امر رشد دام و طیور و تاثیرگذاری مصرف این مواد در بدن انسانها خلق و خو و رفتارهای انسانی دچار تغییر شده است که این موضوع در روند ایجاد افسردگی موثر بوده است.
از دیگر موارد مهم و تاثیر گذار در بوجود آمدن افسرگی مصرف بالای دخانیات، مشروبات الکلی ، مواد مخدر و محرک می باشد، امروزه برای رهایی از ناهنجاریهای زندگی واجتماعی و یا ایجاد لذت، افراد بسیاری رو به مصرف اینگونه مواد آورده اند. اما باید در نظر داشته باشیم که ترشح موقت و کاذب آدرنالین و یا هورمون هیجان بخش بر اثر مصرف در اوایل دوره آن حالت سرخوشی خواهد داد و پس از طی دوره ای کوتاه بدن به شرایط مصرف عادت می کند و زندگی بدون استفاده مواد سخت و بدون هیجان می شود و برای بدست آوردن حالتهای گذشته مصرف را افزایش می دهند. اما در نهایت دچار افسردگی وبیماریهای روحی روانی می شوند.
دانشمندان طب سنتی، استفاده از مواد غذایی با طبع سرد را از دیگر دلایل ایجاد افسردگی می دانند. همچنین دلایل دیگری از قبیل تبلیغ لاغری و رژیمهای غذایی سخت می تواند در بوجود آمدن افسردگی در جهان تاثیر گذار باشد.
تفاوتهای انسانی
یکی از خصوصیات بارز انسان، زندگی گروهی یا دسته جمعی می باشد و این شیوه زندگی ما از فرایند تکاملی انسان از گذشته تا به حال بوجود آمده است. از آنجاییکه در گذشته انسانها در مواجهه با خطرات طبیعی بسیار ضیف بودند پس برای بقاء و ادامه زندگی مجبور شدند که زندگی گروهی و جمعی را انتخاب کنند از این روی زندگی خانوادگی و تشکیل زنجیره انسانی برای رهایی از تنهایی و خطرات پیرامون آن بوجود آمد. انسانها در دوران پیش از تمدن در زنجیره غذایی حیوانات وحشی قرار داشتند و آنها مجبور بودند برای رهایی از خطرات اطراف خود بسمت ساخت ابزار و زندگی اجتماعی روی آورند. اما با کاهش ارتباطات جمعی بر اثر شیوع کرونا مردم بسیاری در انزوا و تنهایی قرار گرفته اند و این موضوع دلیل مهمی در افزایش بیماری افسردگی می باشد. باید گفت که تکامل امروز ما حاصل توجه به نقاط ضعف گذشتگانمان می باشد و این راه مارا به مسیری در راه اختراعات و دست یابی به ابزارهای امروزی هدایت کرده است.
کرونا و شرایط قرنطینه بر روی همه انسانها یک جور عمل نکرد و تاثیرات متفاوتی روی آنها داشت. از آنجاییکه سرشت و ذات ما انسانها در پی برقراری ارتباط است و ما برای رهایی از خطرات روحی روانی و فرار از تنهایی مجبورشدیم در کنار یکدیگر زندگی کنیم، اما کرونا ما را ازیکدیگر جدا کرد و شرایط جدیدی که در پی این بیماری به وجود آمد، باعث شد انسانها فصل جدیدی از زندگی را تجربه کنند. قرنطینه و شرایطی که بنوعی ما را تبدیل به زندانیان انفرادی کرد و بر روح و روانمان تاثیر گذاشت و بدین صورت موج عظیمی از افسردگی را در جهان بوجود آورد.
قابلیتهای انسانی برای فرار از این بیماری
یکی از قابلیتهای انسانی ما توانایی تغییر در نحوه زندگی می باشد. در درون ما مغزی هوشمند قرار دارد که می تواند شرایط را برای تغییر در روند زندگی مهیا سازد از این جهت ما می توانیم به هر سبک و مدلی از زندگی عادت کنیم از این روی، عده ای که از ذهن وجسم قویتری نسبت به سایرین برخوردار بودند با شرایط موجود کنار آمدند و به نوعی شرایط قبلی را با حفظ نکات ایمنی بیشتر دنبال می کنند. ولی از آنجا که توانایی ما انسانها در مواجهه با بحرانهای اینچنینی یک مدل نمی باشد. عده ای توانایی تحمل شرایط سخت را نداشتند و دست به خودکشی زدند. تحقیقات نشان می دهد که اکثریت انسانهایی که دست به خودکشی می زنند ازقلبی مهربان و روحی ضعیف برخوردار بوده اند که با کوچکترین آزارهای روحی آسیب دیده اند. باید توجه داشته باشیم که بسیار انسانهایی بوده اند که از جثه و اندام قوی برخوردار بودند اما روح آنها با تلنگری دچار شکنندگی می شد. بدین صورت است که بسیاری دست به خودکشی می زنند.
کرونا با تمام سختی هایی که برای ما انسانها به وجود آورد ، درس بزرگی به اهالی فکر و اندیشه داد و آن درس، ضعف و کوچکی انسان در مقابل نظام کائنات بود. کرونا به ما نشان داد که ما ماهیت اصلی خلقت و حیات را به دست فراموشی سپرده ایم وچون در ساخت مواد و محصولات جدید به خود می بالیدیم، در غرور رسیدن به تکنولوژی در چنین وضعیتی گرفتار شدیم.
راه برون رفت
برای رهایی از شرایط کنونی می توانیم به روشهای موثری که می توانند ما را از شرایط بد روحی روانی نجات دهند، اشاره کنیم. پرورش روح و جسم در کنار یکدیگر می تواند انسان را از مراحل سخت زندگی عبور دهد پس می توانیم با پرورش روح وساختن جسمی مقاوم از این مرحله نیز گذر کنیم.
با مطالعه و تفکر در مسائل مطرح شده و باز شدن دریچه های جدیدی از ابعاد انسانی به دنیایی به نام هوش برتر وارد شویم و ارتباطمان را با بازی زندگی قویتر کنیم و با تلاش و کوشش سعی کنیم مغلوب بازی زندگی نشویم.
در آینده و در پی انفرادی شدن زندگی اجتماعی، زبان دست خوش تغییرات بسیاری خواهد شد. ممکن است در آینده انسانها با ابزارهایی به مراتب بهتر نسبت به زبان امروزی با یکدیگر ارتباط برقرار کنند شاید در گذشته و قبل ازشروع تمدن بشری و عصر ارتباطات کلامی، انسانها از طریق چشم و راههای ارسال امواج به سمت یکدیگر ارتباط برقرار می کرده اند و انسان پس از گذشت از عصر اختراع زبان این قابلیت خود را از دست داده است پس برای بازگشت به قدرتهای آن دوره و باروری قدرت ذهن، به سمت مطالعه ، ورزش و تفکر حرکت کنیم. برای رسیدن به قدرت ذهن، نیاز به بیداریست.
پایان/
نظر شما