تهران - تحریریه - دولت و مجلس بدون وضع مالیات بر عایدی سرمایه باعث شده اند حباب در بازار بورس و سایر بازارهای سفته بازانه هر روز بزرگتر شود.
مالیات بر عائدی سرمایه مالیاتی است که هدف گذاری آن بر دلالی و سوداگری در بازارهای سرمایه ای مانند مسکن بورس ارز و .... است. این مالیات با اخذ بخش قابل توجهی از عائدی ناشی از سوداگری انگیزه سوداگران در بازار را کاهش میدهد و جا را برای سرمایه گذارانی که نگاه بلند مدت و تولیدی دارند باز میکند.
حدود ۶ سال پیش که پرانگیزه برای تصویب این مالیات در بخش مسکن توسط مجلس تلاش میکردم همواره با این پرسش مواجه میشدم که چرا فقط مسکن؟ در حالی که در دنیا یکی از اهداف اصلی این بازار، بازار بورس است. در پاسخ و به استناد مطالعات انجام شده استدلال میکردم که تمام دنیا این مالیات را ابتدا از بخش مسکن شروع کرده اند علت آن هم این است که حجم نقدینگی بازار مسکن به مراتب بیش از دیگر بازارهاست. اما این استدلال اکنون نیز پابرجاست؟
رشد بازار بورس در یکسال اخیر و حجم نقدینگی که در این بازار وارد شده نشان میدهد که بورس نیز در کنار بازار مسکن و مستغلات توانسته بخش قابل ملاحظه ای از نقدینگی را به خود جذب کند. رشد شاخص بورس و بازدهی بالای آن در حالی که تمام بورس های مهم جهان از رشد منفی برخوردارند محل سوال است؟ آیا رشد ناشی از رشد اقتصاد است؟ رشد اقتصادی کشور که حال و روز خوبی ندارد، پس این رشد ناشی از چیست؟
اگر گذری به توصیه ها و کلیپ های آموزشی بورس بزنید خواهید یافت که تمام توصیه ها به خریدهای کوتاه مدت سهام است. خرید های ۱تا۳ ماهه خریدهای میان مدت و خریدهای یکساله خریدهای بلند مدت تلقی میشود. از کسانی که سهام را بیش از یکسال نگهداری میکنند با عنوان ازدواج با سهام یاد میشود و این افراد را افرادی احمق مینامند. این ناشی از رفتارهای دلالی و سوداگری در بورس است که بجای سرمایه گذاری بلند مدت و اخذ سود ناشی از رشد و تولید به دنبال عائدی ناشی از افزایش قیمت هر سهم است که ناشی از فشار کاذب تقاضا در بورس است تا برنامه ریزی بنگاه اقتصادی برای تولید و سود بیشتر.
این امر علاوه بر آنکه رشد حبابی برای بورس ایجاد میکند و روشی مانند شرکت های هرمی بر کنشگران بورس تحمیل میکند، بنگاه های اقتصادی را بازی با سهام بجای برنامه ریزی برای تولید و رشد اقتصادی سوق خواهد داد.
در تمام کشورهای دنیا برای اصلاح این رفتار از ابزاری به نام مالیات بر عائدی سرمایه یا همان CGT استفاده می شود. نرخ این مالیات در بسیاری از کشورها نزدیک به ۶۰ درصد عائدی است. یعنی اگر بخواهند با بورس بازی و سوداگری ارزش سهام را بالا ببرند در هنگام فروش بخش قابل ملاحظه ای از عائدی را دولتها به عنوان مالیات کسر میکنند.
در چنین شرایطی سرمایه گذاران ترجیح خواهند داد تا برگزاری سالانه مجامع صبر کنند تا از سود افشا شده در پایان سال مالی بهرهمند شوند نه با خرید و فروش کوتاه مدت سهام. در چنین شرایطی کسانی که بیش از یکسال سهام را نگه می دارند سهامداران خوب خواهند بود و نه سهام داران احمق.
هرچند که جذب نقدینگی در بازار بورس امری پسندیده است اما سیاست گذاری دولت باید به گونه ای باشد که هیجانات کاذب را از بازار دور و گردش نقدینگی را به سوی بخش های تولیدی سوق دهد و از سرمایه تمام سرمایه گذاران محافظت کند.
اکنون شاخص بورس از ۷۰۰ هزار عبور کرده و پیش بینی ها حاکی از رشد شاخص تا ۱میلیون تا پایان سال است، تصویب و اخذ مالیات بر عائدی سرمایه میتواند رفتارهای سرمایه گذاران و شرایط بورس را واقعی کند. سیاست دولت هم در کنار عرضه سهام شرکت های دولتی و استفاده از رشد بورس میتواند کنترل سوداگری در این بخش حیاتی اقتصاد باشد.
منبع: نود اقتصادی
پایان/
نظر شما