تهران - تحریریه - اقتصاد جهان روزهایی را سپری می کند که در عمر یک اقتصاددان شاید یک بار هم رخ ندهد و فرصتی استثنایی برای تجربه کردن در اختیار قرار داده است.
روزهای بسیار عجیب، ترسناک، هیجانآور و در عین حال، برای یک اقتصاددان، بی نهایت ارزشمند را می گذرانیم. شاید چنینی روزهایی دیگر در طول عمر نسل ما و آینده تکرار نشود (امیدوارم). بحران همه گیری ویروس کرونا، هر روز ابعاد گسترده تری در بعد اقتصادی پیدا می کند.
در بهترین حالت، تا ۱۸ ماه آینده، هیچ تضمینی برای شروع دوره بازگشت به شرایط عادی گذشته وجود ندارد، به بیان دیگر، تا تولید گسترده واکسن که شاید ۲-۳ سال طول بکشد، هیچ مکانیزم دیگری، حتی تست در مقیاس وسیع، تضمین کننده امنیت روانی مردم برای بازگشت به شرایط عادی نیست. یک مثال ساده، مسافرتهای هوایی است. حتی در صورت وجود تست، تمام مسافران باید تست شده و بعد سوار هواپیما شوند و البته هیچ تضمینی وجود ندارد که در طول مسیر به سبب آلودگی در بخشی از هواپیما، دوباره گرفتار ویروس نشوند، افراد به محض پیاده شدن برای ترانزیت دوباره باید تست شوند و اگر به مقصد برسند، احتمالا تست مجدد ویا قرنطینه باید شوند. با این حساب، سفرهای هوایی بشدت محدود خواهد شد.
داستان در بخش سفرهای زمینی از یک کشور به کشور دیگر نیز همین است. به این ترتیب می توان تصور کرد که تجارت و ارتباطات بین المللی بشدت کاهش یابد، و کشورها به گونهای از آتارکی روی بیاورند. این اتفاق هم اکنون در حال افتادن است.
همزمان سقوط تقاضای کل، که بصورت دومینو شروع شده است، تمام بخش های اقتصاد بجز بهداشت و غذا را در برگرفته است. حتی در بخش غذا نیز، داستان بسیار پیچیده است و در جایی مثل امریکا انهدام انبوه شیر و سبزیجات دور باطلی از کمبود مواد غذایی را درآینده به دنبال دارد، چرا که بسیاری از تولیدات کشاورزی در رستورانها، کافی شاپها و مدارس و ادارات مصرف می شده، که عملا همگی تا زمان نا مشخصی تعطیل خواهند بود.
کاهش تقاضا، چنان بلایی بر سر نفت آورد که برای اولین بار در تاریخ، قیمت نفت تحویل ماه می آمریکا به منفی ۴۰ دلار (بله ۴۰-) در بشکه رسید، چرا که هزینه نگهداری نفت بسیار بالا رفته و عملا تحویل فیزیکی در مقابل جبران هزینه ذخیرهسازی قابل انجام بود. این داستان، یک ماه دیگر هم اتفاق خواهد افتاد (برای قراردادهای ژوئن).
آیا تصور این مطالب در اقتصاد را می شد حتی دو ماه پیش کرد؟ مشکل اصلی علم اقتصاد این است که تقریبا تمام مدلهای آن (کلان) فرض تعادل (عمومی) را به نوعی در خود دارند.
ولی چگونه می توان از مدلهایی که اساسا برای تجزیه و تحلیل انحرافات جزیی از تعادل طراحی شدهاند برای تجزیه و تحلیل یا پیش بینی آنچه الانه روی میدهد استفاده کرد؟ اما به نظر می رسد، علیرغم تلخی این حوادث، اقتصاد شاهد یک دگرریسی در فروض و مشخصا در دخالت دادن ریسک در تحلیل های خود خواهد شد.
دیر روزگاری نخواهد گذشت که ریسک، قیمت گذاری آن، و نحوه کم کردن آن در اکثر مدلها و پیش بینیها، و مشخصا در سیاست گذاری ها دیده خواهد شد. توصیه اکید می کنم که کتاب «قوی سیاه» نسیم طالب را بخوانید و پیش بینی و تحلیل او را امروز به عینه ببینید.
پایان/
۸ اردیبهشت ۱۳۹۹ - ۱۲:۳۶
کد خبر: 6395
نظر شما