از همان روزی که اعلام شد قرار است سریال موسی کلیم الله را حاتمی کیا بسازد مشخص بود که این موسی نمیتواند موسایی باشد که مرحوم سلحشور قصد داشت آن را بسازد. مدتی بعد از انتشار خبر ساخت سریال توسط حاتمی کیا نیز پسر مرحوم سلحشور در نامه ای به علی عسگری رئیس وقت صدا و سیما ضمن انتقاد جدی از این کار اعلام کرد که این سریال 72 قسمت بوده و پس از بازنویسی به 50 قسمت تقلیل یافته است. وی در بخشی از نامه خود به علی عسگری نوشت:
" این چندمین بار است که فیلمنامه موسی کلیمالله (ع) نوشته مرحوم سلحشور، بدون هیچ اذن و اجازهای مورد بازنویسی و تغییرات گسترده قرار میگیرد، به طوری که آگاهان معتقدند با این تغییرات، فیلمنامه جدیدی بهوجود آمده که با فیلمنامه قبلی بسیار متفاوت است و اگر مرحوم پدر زنده بود قطعاً اجازه چنین تغییراتی را نمیداد و از مالک اثر نیز همین انتظار میرود."
از نامه اعتراضی پسر مرحوم سلحشور که از حقایقی جدی پرده برداشت تا امروز حدود 4سال می گذرد و همه منتظر بودند بعد از تغییر تهیه کننده سریال ببینند زندگینامه این پیامبر اولوالعزم به چه نحو جلوی دوربین میرود.
تا اینکه اعلام شد بخشی از این سریال به شکل فیلم سینمایی قرار است در جشنواره فیلم فجر به نمایش درآید.
فیلم "موسی کلیمالله: به وقت طلوع" به زمان بردگی قوم بنی اسرائیل توسط فرعون تا زمانی که مادر حضرت موسی (ع) او را به آب می سپارد، می پردازد. در همان ابتدای فیلم حضرت یوسف خطاب به قوم بنی اسرائیل دو وعده می دهد. یکی آغاز دوران بدبختی و بیچارگی آنها و دیگری آمدن یک منجی. حال فیلمساز هر چه بتواند رنج و بدبختی این قوم را بهتر به تصویر بکشد، تولد یک منجی می تواند حس امید و شادی را بیشتر جلوه دهد.
ولی ما در فیلم از دوران رنج و بدبختی بنی اسرائیل چه داریم؛ صرفا چند شلاق در ابتدای فیلم و دیگر هیچ. آیا آن رنج و بیچارگی ای که حضرت یوسف (ع) سالها قبل وعده داد همین بود؟ قوم بنی اسرائیلی که در فیلم داریم وضع خیلی بدی ندارند! و آمدن موسی به عنوان منجی چندان ضروری نیست!
مشکل از کجاست؟
برای رسیدن به جواب این سوال باید عامل اصلی بیچارگی یعنی فرعون بررسی شود. فرعون این فیلم بر خلاف آنچه در منابع دینی ما آمده شخصیتی عصبانی و مشروب خور است تا شخصیتی سفاک و خونریز. بعد از دیدن فیلم شما از خود می پرسید که فرعون چندان هم آدم بدی نبود و فقط کمی روی اعصابش کنترل نداشت. تنها نقطه تاریک شخصیت فرعون این فیلم دستور او برای کشتار پسران قوم بنی اسرائیل است که حاتمی کیا این جنایت را نیز تلطیف کرده است.
در قرآن صراحتا می گوید فرعون پسران بنی اسرائیل را ذبح میکرد ( یَسُومُونَکُمْ سُوءَ الْعَذَابِ یُذَبِّحُونَ أَبْنَاءَکُمْ وَیَسْتَحْیُونَ نِسَاءَکُمْ – آنان (آل فرعون) که همواره شما را به سخت ترین صورت شکنجه می کردند، پسران شما را سر می بریدند و زنان شما را زنده می گذاشتند)؛ اما در فیلم آنها را در گونی کرده و به نیل می اندازند. درست است که غرق کردن و ذبح کردن هر دو جنایت است ولی این کجا و آن کجا؟!
در بخش دیگری از فیلم نیز قرار است سربازان فرعون مثلا قوم بنی اسرائیل را گوشمالی دهند که ما صرفا چند نفر داریم که لباسشان آتش میگیرد و فوری هم خاموش می شود.
حقیقتا با دیدن این فرعون بیننده به خود می گوید این فرعون چندان آدمی بدی هم نبود که در منابع میگفتند! او فقط کمی عصبانی است!
وقتی فیلمساز در نمایش رنج و بدبختی انقدر عاجز است و نمی تواند حس درماندگی و استیصال بنی اسرائیل را به ما نشان دهد خود به خود تولد موسی (ع) نیز نمی تواند حس شادی را به بیننده منتقل کند.
در انتقال احساسات به بیننده بازیگرانی که نقش اصلی را در فیلم دارند متاسفانه جز مریلا زارعی (مادر موسی) که نسبتا خوب بود بقیه بد و بسیار بد بازی کرده اند. مثلا بهنام تشکر در نقش فرعون اصلا نمی تواند آن غرور و تکبر فرعونی را در کنار سبعیت و ددمنشی منتقل کند. حالا اگر بگوییم سبعیت و ددمنشی مشکل فیلمنامه باشد ولی غرور و تکبر عنصری است که بازیگر نمیتواند آن را منتقل کند. هر چه نما به بهنام تشکر نزدیکتر می شود بجای آنکه ما شاهد فوران غرور و تکبر باشیم بیشتر شاهد یک مرد عصبانی هستیم.
این مساله در بهاره کیانافشار در نقش آسیه زن فرعون در اعلاترین درجه خود قرار دارد و اساسا نمی توان از او حس یک زن مومنه که در دستگاه فرعونی گیر افتاده را گرفت.( البته حس دیگری هم به بیننده منتقل نمی شود) مثلا در سکانس هایی که آسیه نگران قوم بنی اسرائیل است هیچ نگرانی در چهره او دیده نمی شود. یا در سکانسی که جادوگر اعظم ناگهان آسیه را متهم می کند ما حتی در نمای نزدیک به عنوان تاثیرگذارترین قاب سینما هیچ اضطرابی در چهره او نمی بینیم.
در کل فیلم "موسی کلیمالله: به وقت طلوع" اصلا نتوانست انتظارات را برآورده کند و همانطور که پیش بینی می شد معلوم نیست وقتی قصه به دوران نبوت حضرت موسی (ع) برسد با چه موسایی روبرو خواهیم بود.
پایان/
نظر شما