ایدهی «اسرائیل بزرگ» یا چشمانداز «از نیل تا فرات» که در پرچم رژیم صهیونیستی نیز منعکس شده، طرحی سیاسی است که مقدّمات آن از مسیر تغییر نقشه و بالکانیزاسیون منطقهی موسوم به «خاورمیانه» شامل غرب آسیا و شمال آفریقا محقّق میشود.
در سال ۱۹۸۲ «اودِد ینون» مشاور «آریل شارون» طرحی را در نشریه عبری کیوونیم منتشر کرد که پیشنهاد میکرد اسرائیل با تجزیهی کشورهای همسایه به واحدهای کوچکتر و ضعیفتر، باید به دنبال تضمین تسلّط منطقهای خود باشد. عملیاتی کردن این طرح، مستلزم بهرهبرداری از شکافهای قومی، مذهبی و فرقهای در این کشورها برای ایجاد موزاییکی از دولتهای کوچکتر و مدیریتپذیرتر است.
شمای کلّی طرح ینون چنین است:
۱. اردن: با پایان دادن به حکومت خاندان هاشمی، اردن باید به یک کشور فلسطینی تبدیل شود. بدین منظور میبایست غزّه و کرانهی باختری به اشغال کامل دربیاید و به عبارتی در کرانهی باختری تا اردن پاکسازی قومیتی صورت گیرد. نتیجتاً هم مسئلهی ملّیگرایی فلسطینی حل میشود و هم فشارهای جمعیتی و سیاسی بر اسرائیل کاهش مییابد.
۲. عراق: در این طرح عراق به سه واحد متمایز تقسیم میشود که بر اساس خطوط قومی و فرقهای از هم جدا شدهاند: یک دولت کردی در شمال، یک کشور سنّی در مرکز، و یک کشور شیعه در جنوب.
۳. مصر: این طرح از تقسیم مصر به چند کشور کوچکتر، از جمله یک دولت مسیحی قبطی حمایت میکند که باعث تضعیف قدرت مرکزی این کشور و کاهش تهدید آن برای اسرائیل میشود.
۴. لبنان: طرح مطلوب برای لبنان، تقسیم آن به چهار دولت مسیحی مارونی، یک دولت سنّی، یک دولت شیعه و یک دولت دروزی است تا تنوّع فرقهای لبنان در آن منعکس شود و توانایی آن برای به چالش کشیدن اسرائیل به حداقل ممکن برسد.
۵. سوریه: بر مبنای این استراتژی سوریه بر مبنای اختلافات قومی، مذهبی و فرقهای به چهار پارچه تقسیم میشود: یک دولت علوی در امتداد ساحل، یک دولت سنّی در مرکز، یک دولت کردی در شمال، و یک دولت دروزی در جنوب.
در دورهی بوش پسر که منطقهی غرب آسیا تحتالشعاع فضای سیاسی پسایازده سپتامبر قرار گرفته بود، مقامات و صاحبمنصبان نئوکان تحت تأثیر افکار مشاورانی چون پل ولفوویتز، داگلاس فیث و دیوید ورمسر، سیاست خارجی تهاجمی را در دستور کار قرار دادند که با ایجاد بیثباتی، تکهتکه کردن و بمباران عراق آغاز شد، با محاصرهی نوار غزه، بمباران هوایی سوریه طی جنگ داخلی (از ۲۰۱۱ تا اکنون) و ظهور داعش به اوج رسید و با طرح غیرقانونی الحاق کرانه باختری و اغوار اردن مطابق طرح معامله قرن، و اشغال کامل بلندیهای جولان ادامه یافت.
آنچه که در ۱۴ ماه گذشته در دستور کار دولت اشغالگر اسرائیل بوده، سناریوهایی که برای غزّهی پساجنگ و حزبالله در جنوب لبنان مدّ نظر دارد و نیز پروژهی جاری بالکانیزه کردن سوریه، همگی در متن چنین چشماندازی قابل فهمتر میشود.
اکنون به نظر میرسد که محتملترین سناریویی که پیشاروی سوریه قرار خواهد گرفت، بالکانیزاسیون با درجات اعلای بیثباتی است که با لیبیسازی بیشتر قرابت دارد:
الف) تقسیم سوریه به سه بخش
۱. یک منطقهی کوچک علوی/شیعی که کرانهی ساحلی و اطراف دمشق را شامل میشود.
۲. یک منطقهی نسبتاً وسیع سنّینشین در مرکز که به منطقهی حائل مورد نظر ترکیه در شمال و شمال غرب متّصل میشود.
۳. یک منطقهی کردنشین که از شمال شرق و جنوب شرق تا جنوب سوریه و منطقهی دروزینشین را در برمیگیرد و از طریق یک کریدور کردی/دروزی به جولان اشغالی و رژیم اسرائیل متّصل میشود. (چندی پیش گیدئون ساعر وزیر امور خارجهی اسرائیل، «کردها» و «دروزیها» را متحدانی قوی برای اسرائیل خوانده بود.)
ب) تقسیم سوریه به چهار بخش
۱. یک منطقهی کوچک علوی/شیعی که کرانهی ساحلی و اطراف دمشق را با هماهنگی روسیه شامل میشود.
۲. یک منطقهی نسبتاً وسیع سنّینشین که قسمتی از مرکز، کرانهیشمالی و مناطق شمال غربی را در هماهنگی با ترکیه شامل میشود.
۳.یک منطقهی کردنشین که از شمال شرق و جنوب شرق تا بخشهایی از مناطق مرکزی را در برمیگیرد و تحت هماهنگی با ایالات متّحده و اسرائیل شکل میگیرد.
۴. یک منطقهی دروزینشین در جنوب و جنوب غرب، که از دمشق و قنیطره تا درعا و السویداء را در کرانهی مرز آلفا و جولان اشغالی در هماهنگی با رژیم اسرائیل شامل میشود.
تقسیم سوریه به سه یا چهار دولت، مهمترین اثر وضعی خود را بر عراق خواهد گذاشت و کانونهای مستعد بیثباتسازی را به سرعت فعال خواهد کرد. دیری نخواهد پایید که دامنهی دورتر اثرات تجزیهی سوریه در کرانههای ایران نیز هویدا میشود و از مرزهای شرقی تا جنوب قفقاز و مرزهای غربی ایران را متأثّر خواهد کرد.
نظر شما