به گزارش تحریریه، «مایکل روبین» محقق و کارشناس موضوع ایران در تحلیل برای اندیشکئه امریکن اینترپرایز در زمینه مقابله ایالات متحده با راه های دور زدن تحریم ها آورده است:
یکی از بزرگترین نقصهای سیاست ایالات متحده این است که در همه دولتها، سیاستگذاران آمریکایی انتظار دارند که کشورهای سرکشها با جغرافیای بوروکراتیک واشنگتن مطابقت داشته باشند. پس از اولین سفر من به شاخ آفریقا، دفتر امور خاور نزدیک وزارت امور خارجه به دنبال گزارشی درباره «فهد یاسین» روزنامهنگار سابق الجزیره با روابط نزدیک با قطر و گروه تروریستی الشباب بود که به نظر میرسید از ناآرامیها حمایت مالی میکرد. تروریسم در سومالی در حالی که برای سازمان اطلاعات سومالی مورد حمایت ایالات متحده کار می کرد. با این حال، برای دفتر امور آفریقای وزارت امور خارجه، نفوذ قطر در دستور کار نبود. مودبانه به دلیل عدم علاقه رد شد.
همین الگو مدتهاست که در سایر خطوط گسلهای بوروکراتیک وجود داشته است: حمایت ترکیه از حماس، دولت اسلامی و سایر گروههای تروریستی برای مدت طولانی مشخص بود اما افرادی که بیشتر نگران تروریسم در خاورمیانه بودند در بوروکراسی متفاوتی کار میکردند.
با این حال، هیچ یک از اینها با ناتوانی که یک وزارت امور خارجه تقسیمبندی شده در مقابله با جاهطلبیهای حکومت های سرکش برای تولید سلاحهای هستهای و سایر کالاهای تحریم شده ایجاد میکند، قابل مقایسه نیست.
برنامه هسته ای مخفی ایران در سال ۲۰۰۲ پس از افشای تأسیسات غنی سازی مخفی در نطنز در دستور کار عمومی قرار گرفت. آژانس بینالمللی انرژی اتمی متعاقباً گزارشی را منتشر کرد که در آن «ابعاد احتمالا نظامی» برنامه ایران را تشریح و فعالیتهایی را که جایی در برنامه انرژی غیرنظامی نداشتند، برجسته کرد: پروژههایی که شامل طراحی کلاهک هستهای، دستگاههای انفجاری و مدلسازی ریاضی برای انفجارهای هستهای.
آرشیوهای هسته ای ایران که توسط ماموران اسرائیلی به سرقت رفته بود، این فعالیت ها را با جزئیات بیشتری تشریح کرد.
رئیس جمهور باراک اوباما و جانشینان او زمانی که گفتند توافق هسته ای سال ۲۰۱۵ آنها کاملاً استوار است، دروغ گفتند. برنامه جامع اقدام مشترک بیشتر به محدودیت های غنی سازی می پرداخت. ایران متعهد شد که فعالیت های نظامی خود را به حالت تعلیق درآورد، اما اطلاعاتش باقی ماند. احتمالاً به همین دلیل است که اسرائیل احتمالاً ترور دانشمندان هستهای ایران را آغاز کرد. امتیاز جان کری وزیر امور خارجه برای اجازه دادن به ایران برای کار بر روی موشکهای بالستیک تحت پوشش برنامه پرتاب ماهواره، تهران را قادر ساخت تا سامانههای ارسال راکت را به دست آورد.
با این حال، شاید بزرگترین حفره در توافق، توانایی ایران برای انتقال اقدامات خود به خارج از کشور بود. پنهان کردن آبشارهای سانتریفیوژ ممکن است دشوار باشد، اگرچه جمهوری اسلامی سالها این کار را انجام داد، اما پنهان کردن آزمایشگاههای تسلیحات بسیار آسانتر است. مدل سازی ریاضی به کمی بیشتر از یک کلاس درس نیاز دارد و حتی ساخت کلاهک می تواند در یک انبار کوچک اتفاق بیفتد. اگر دانشمندان ایرانی در کره شمالی یا روسیه کار کنند و کره شمالی و روس ها در داخل ایران روی پروژه هایی که در کشورهای خودشان بررسی می شود، کار می کنند، اساساً می توانند قمار سه کارته ضدتحریمی را بازی کنند و دائماً کار خود را تغییر دهند تا از شناسایی فرار کنند.
اخیراً، مطبوعات ایران اذعان کردند که ایران کاتالیزورهای نانو خاصی را به روسیه صادر خواهد کرد تا به کارخانههای روسی کمک کند تا از تحریمهای مرتبط با اوکراین در فرآیندهای صنعتی کلیدی رها شود.
اکنون بیش از ۲۲ سال از زمانی که رئیس جمهور جورج دبلیو بوش در مورد «محور شرارت» صحبت کرد، می گذرد. در آن زمان، دیپلمات ها و کارشناسان او را مورد سرزنش قرار دادند اما امروز او همچون یک پیشگو به نظر می رسد. اعضای آن محور تغییر کرده اند، اما تمایل کشورهای سرکش برای همکاری و کار فرامرزی با هدف مشترک شکست نظم لیبرال افزایش یافته است.
کارزارهای سیاسی قطبی می شوند، اما هر موضوعی نباید همچون یک فوتبال سیاسی باشد. سرکش های جهان استعداد هر کسی را که برنده شود آزمایش خواهند کرد. این ممکن است چیز جدیدی نباشد، اما ماهیت و وسعت این سنجش بزرگتر خواهد بود زیرا دشمنان آمریکا به شیوه ای هماهنگ شده اند که از زمان جنگ جهانی دوم دیده نشده است.
ضروری است که با روی کار آمدن دولت بعدی و کنگره، به امنیت آنطور که اکنون هست نزدیک شویم نه اینکه با این باور راضی و مغرور باشیم که دشمنان آمریکا و استراتژی های آنها در تکمیل مسیر خود شکست خورده اند.
نظر شما