به گزارش تحریریه، نشریه «پولیتیکو» نوشت، تنها چیزی که جو بایدن، رئیس جمهوری ایالات متحده آمریکا را از زمان حمله حماس، بیش از هر چیزی می ترسانید، تشدیدی بود که منطقه را یکسره در خود فرو بکشد و نیروهای آمریکایی را مجددا در یک جنگ تازه در خاورمیانه درگیر کند. اکنون، زدوخورد این چندهفته میان اسرائیل و ایران، آمریکا را در آستانه چنین وضعیتی قرار داده است.
در این شش ماهی که گذشت، دولت بایدن به سختی تلاش کرد تا دقیقا از چنین شرایطی جلوگیری کند. با توجه به همه این تلاش ها، مقام های ارشد آمریکا خود را عمیقا نومید و کلافه دیدند و هنگامی که اسرائیل تصمیم به زدن کنسولگری ایران در دمشق گرفت، خشمگین و آشفته شدند. شاید اسرائیل فکر می کرد که زدن فرماندهان، یک هدف مشروع نظامی است اما زدن یک ساختمان دیپلماتیک – که بخشی از قلمروی حاکمیتی ایران به شمار می رود – عبور روشن از یک خط قرمز بود.
واکنش ایران، به رغم همه هشدارهایش، چندان غافلگیرکننده نبود. سیصد پهپاد و موشک در آن شب شلیک شد اما تنها چندتایی از آنها به مقصد رسیدند، با آسیبی جزئی. اسرائیل توانِش دفاعی اش را جشن گرفت و ادعا کرد که "۹۹ درصد" بارش ایران را خنثی کرده است. اما این تنها بخشی از داستان است و اسرائیل همه چیز را بیان نمی کند.
واقعیت این است که آنچه پیش آمد، نشان داد که سامانه دفاع ضدموشکی اسرائیل، تا چه اندازه به آمریکا و همکاری دیگر کشورها وابسته است و به تنهایی نمی تواند کاری از پیش ببرد. در سال ۲۰۲۲، آمریکا اتحاد هوایی خاورمیانه را کلید زد تا سامانه های دفاع هوایی منطقه را برای حمله ای شبیه آنچه چند هفته پیش رخ داد، در هم ببافد. این بود که وقتی آن لحظه فرارسید، کشورهای عربی اطلاعات کارسازی را در زمینه ردیابی موشک ها و پهپادها فراهم کردند و حریم هوایی شان را باز کردند. اردن هم فعالانه در سرنگونی موشک های ایران وارد عمل شد.
سرانجام، حدود نیمی از پرتابه های ایران یا نتوانستند شلیک شوند یا پیش از رسیدن به هدف، از هم پاشیدند و حدود ۹۰درصد بقیه هم توسط نیروهای آمریکایی، بریتانیایی، فرانسوی ردیابی و خنثی شدند. نیروی هوایی اردن هم "شماری" از آنها را ردیابی و سرنگون کرد تا اینکه حدود ۷۵ موشک و پهپاد به فضای اسرائیل رسید.
هیچ یک از اینها نمی گوید که تلاش دفاعی اسرائیل "عالی" نبود بلکه گوشزدی است به این نکته که امنیتش به شکلی حیاتی به حمایت دیگر کشورها وابسته است؛ چیزی که اسرائیل همیشه به پذیرش آن مایل نیست. این واقعیتی است که اهمیت دارد و کمک می کند توضیح دهیم که چرا اسرائیل بلافاصله یک حمله تلافی جویانه بزرگ علیه ایران انجام نداد؛ هرچند این همان چیزی بود که کابینه جنگی اسرائیل، بسیار خواهانش بود. با این حال، جو بایدن به بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل زنگ زد و او را ترغیب کرد که "به این موفقیت راضی باشید" که حمله خنثی شد و در عین حال به او گفت که ایالات متحده آمریکا در هیچ ضدحمله ای علیه ایران مشارکت نخواهد کرد. این بود که حال و هوای اسرائیل دگرگون شد.
تلافی اسرائیل، یک هفته بعد آمد و یک سامانه دفاعی را در نزدیکی اصفهان و در محدوده تاسیسات هسته ای، هدف گرفت. این یک "ضربه هشداری" بود با این منظور که دو پیام را برساند: ما می توانیم هر زمان و هرکجا که بخواهیم ضربه بزنیم اما خواهان جنگ نیستیم.
همه اینها، واشنگتن را عمیقا نگران و بیش از گذشته مصمم کرده که پایانی برای فشارهای رو به تشدید منطقه بیابد. در این ماه ها، تیم بایدن تلاش هایش را برای حصول یک پیشرفت دیپلماتیک با عربستان سعودی دو برابر کرده بود و سعودی ها پیش از هفتم اکتبر اشاره کرده بودند که برای عادی سازی با اسرائیل به شرط پذیرش هزینه هایش آماده هستند.
این هزینه بالاست اما به نظر می رسد که واشنگتن آماده پرداخت آن باشد. دولت بایدن ظاهرا موافقت کرده است تا برای سعودی ها، تضمین های امنیتی محدود به قانون را فراهم کند، همانند آنچه برای ژاپن و دیگر متحدان آسیایی اش فراهم کرده است. شگفت تر هم این که، به نظر می رسد که آمریکا برای کمک به عربستان سعودی در دستیابی به یک برنامه هسته ای مدنی و غیرنظامی آماده است، از جمله حاضر است تاسیسیات غنی سازی اورانیوم که تحت مالکیت و مدیریت آمریکا ولی در خاک سعودی باشد بسازد.
کلید توافق نهایی اما در دست واشنگتن یا ریاض نیست بلکه در دست اسرائیل است یا دقیقتر بگوییم در دست بنیامین نتانیاهو و کابینه اوست. آمریکا و عربستان سعودی از اسرائیل می خواهند که با یک "میانبر" روشن و قابل اندازه گیری برای تشکیل یک دولت فلسطینی موافقت کند. آنها همچنین می خواهند که شرایط غزه به شکل چشمگیری بهبود یابد تا یک نیروی بین المللی بتواند در آنجا مستقر شود و فرایند دراز و دشوار بازسازی را آغاز کند. اما حرف نتانیاهو روشن است. وی خواهان هیچ مسیری نیست، چه رسد به سمت تشکیل یک کشور مستقل فلسطینی. او می خواهد که اسرائیل، غزه و کرانه باختری را کنترل کند، هرچند آشکارا هیچ مسوولیتی را برای رفاه مردمان این نواحی نمی پذیرد.
با این حال، واشنگتن و ریاض، گزینه بهتری به اسرائیل پیشنهاد می دهند. عادی سازی اسرائیلی – سعودی یک بنیاد محکم برای مقابله با ایران و محور مقاومتش فراهم می کند و همچنین آمریکا، اسرائیل و کشورهای عربی را در ائتلافی منسجم، در هم می بافد که با طرح های منطقه ای ایران برای ناپایداری منطقه مقابله می کند. جایگزین این رویکرد، یعنی آشفتگی بیشتر، جنگ بیشتر و تشدید بیشتر. اکنون این اسرائیل است که می تواند انتخاب کند.
نویسنده: ایوو دادلر، سفیر پیشین آمریکا در ناتو و مدیر اجرایی شورای شیکاگو برای امور جهانی
منبع: دیپلماسی ایرانی
پایان/
نظر شما