همزمانی عملیات حماس و حملات جدید ترکیه به شمال شرقی سوریه در ادامه واکنش به انفجار انتحاری در آنکارا از نگاه برخی تحلیلگران هدفمند و حتی هماهنگ شده توصیف شد، اما نگاه عمیق به وضعیت کنونی بیانگر نادرستی این تحلیل و تنگنای شدیدی است که ترکیه و سیاست خارجی آن در نتیجه "توفان الاقصی" در آن قرار گرفته است.
واقعیت هم این است که اولا بمباران زیرساختهای اقتصادی شمال شرقی سوریه در پنجم اکتبر یعنی دو روز قبل از عملیات حماس شروع شد و اوج این حملات تا هفتم اکتبر یعنی روز شروع "توفان الاقصی" بود؛ به نحوی که بنا به اعلام دیدهبان حقوق بشر سوریه تا هفتم اکتبر ۷۰ مورد حمله هوایی به چند تاسیسات زیربنایی و مرکز نیروهای امنیتی "آسایش" انجام گرفت که به کشته شدن ۱۵ نفر (۱۰ نیروی امنیتی و ۵ غیرنظامی) انجامید.
اینجا ناگفته هم نماند که فارغ از نبود تناسبی منطقی میان این حملات و انفجار انتحاری در آنکارا حتی به فرض مشارکت گروههای سوری همسو با پ.ک.ک در آن، هدف قرار دادن زیرساختهای مدنی اقدامی بر خلاف قوانین جنگ و مجازات غیرنظامیان به شمار میرود.
اما جدا از اینکه پیک زمانی حملات ترکیه به شمال شرقی سوریه تا روز شروع عملیات توفان الاقصی و نهایتا تا ۱۰ اکتبر بوده و بعد از آن با شدت کمتری به صورت پراکنده ادامه دارد، نوع مواجهه دولت ترکیه با حمله حماس تا به امروز بیانگر ناخرسندی آنکارا از این اقدام و قرار گرفتن در تنگنا و معذوریت شدیدی معطوف به نگرانی نسبت به پیامدهای ژئوپلیتیک خاص جنگ غزه و تحمیل شرایطی ناخواسته بر سیاست خارجی ترکیه، آن هم در هنگامهای است که اردوغان در دو سال اخیر مسیر آشتی و همکاری را به ویژه با اسرائیل در پیش گرفت.
در واقع دولت ترکیه از این خاستگاه از عملیات حماس انتقاد کرد و اولویت خود را درخواست مکرر و فشار برای "آزادی گروگانها" قرار داد که همین کاربرد اصطلاح "گروگان" به جای "اسیر" هم ناخوشایند فلسطینیها چه طرفداران حماس چه غیر آنان بود.
در عین حال اما ترکیه برای رعایت توازن میان دو طرف از "همه طرفها" خواست که خویشتنداری کنند.
با تشدید حملات به نوار غزه انتقادات ترکیه از اسرائیل نیز بالا گرفت؛ ولی خالی از طعنه به حماس هم نبود. آنکارا واکنش اسرائیل به حمله هفتم اکتبر را مبالغهآمیز و آن را مانند رفتار یک سازمان و نه یک کشور خواند؛ همین موضع هم از دید فلسطینیها فروکاست گروههای فلسطینی تعبیر شد.
البته در گذشته هم ترکیه برخی عملیاتهای حماس را محکوم هم کرده است؛ به هر حال، موضع سیاسی ترکیه در قبال مساله فلسطین با وجود ارتباط با حماس و حمایتهای مردمی و رسمی از آن، مانند ایران نیست و در چارچوب نگاه سازمان ملل است.
رویکرد پیشگفته اردوغان و دولتش در قبال جنگ اخیر (البته تا روز نوزدهم جنگ) برونداد همان تنگنایی است که در آن قرار گرفته است. از یک طرف تحت فشار عمق قدرت نرم خود در جهان عرب و اسلام و جمعیت بزرگ هواداران فلسطین در ترکیه است و در این مدت بارها از طرف آنها حتی از جانب خود حماس مورد انتقاد قرار گرفته است. از دیگر سو هم قبلا اعلام کرده بود که روابطش با اسرائیل را با سیاستهای این رژیم علیه فلسطینیها تفکیک خواهد کرد و از این رو، احتمالا اتخاذ موضع و تحرکی جدی همسو با خواسته افکار عمومی عربی و اسلامی را خروج از این قاعده و راهبرد تنشزدایی در سیاست خارجی از جمله با اسرائیل و به زیان همکاری گازی در شرق دریای مدیترانه و همچنین روابط با غرب میدانست.
البته در این میان، دولت باغچلی متحد راست ائتلاف حاکم خواستار مداخله عملی و قوی ترکیه برای توقف جنگ علیه غزه شد.
بعد از حدود سه هفته، اردوغان امروز در پارلمان ترکیه سخنانی درباره جنگ غزه بیان کرد که در جهت عکس رویکرد آنکارا طی ۱۸ روز گذشته بود. او در این سخنان به شدت از تل آویو و غرب انتقاد کرد و ضمن درخواست توقف فوری جنگ گفت که حماس گروهی تروریستی نیست و جنبشی رهایی بخش است که به خاطر فلسطینیها مبارزه میکند.
همچنین سفر خود به اسرائیل را لغو کرد و برخی رسانهها هم از تعلیق طرحهای همکاری در حوزه انرژی و لغو سفر وزیر انرژی ترکیه به تل آویو خبر دادند.
در عین حال هم اردوغان امروز وزیر خارجه خود را به قطر فرستاد که با رهبران حماس نیز دیدار داشت.
اما این تغییر ادبیات ترکیه هر چند مورد استقبال قرار گرفت، فعلا با خواسته هواداران فلسطین مبنی بر قطع روابط با اسرائیل فاصله دارد. کما این که به نظر نمیرسد انتقادات داخلی، عربی و اسلامی تنها عامل این نیمچرخش در ادبیات آنکارا در قبال جنگ کنونی باشد، بلکه میتواند معطوف به محاسباتی چون نگرانی از تداوم حضور نظامی آمریکا در شرق دریای مدیترانه نیز باشد.
به هر حال باید دید در صورت ادامه جنگ، اردوغان تا کجا پیش خواهد رفت.
پایان/
نظر شما