استعاره های خشن زخم بر زندگی مان می زنند

کلمات همیشه آن چه می خواهیم بگوییم را نمی رسانند. گاهی مقصود آن قدر سنگین است که کلمات هم قدرت حمل آن را ندارند. اینجاست که از استعاره کمک می گیریم. درست مثل پیوند یک درخت به درختی دیگر، میوه استعاره هم با طعم و رنگی متفاوت و ترکیب کلمه و مفهومی که در دل و سر داریم به کمک ما می آید.

کلمات همیشه آن چه می خواهیم بگوییم را نمی رسانند. گاهی مقصود آن قدر سنگین است که کلمات هم قدرت حمل آن را ندارند. اینجاست که از استعاره کمک می گیریم. درست مثل پیوند یک درخت به درختی دیگر، میوه استعاره هم با طعم و رنگی متفاوت و ترکیب کلمه و مفهومی که در دل و سر داریم به کمک ما می آید.

اما، استعاره نقش دیگری هم دارد. استعاره پلی مستقیم میان گوینده و شنونده بدون واسطه واژگان است. واژگانی که به واسطه واژه بودنشان نوعی نقش شخص سوم و غریبگی را میان گوینده و شنونده بازی می کنند. استعاره اما نوعی صمیمیت و نزدیکی میان گوینده و شنونده برقرار می کند بدون این که دیگران از آن آگاه باشند. این نوع زبان مخفی هم باعث می شود تا شنونده احساس نزدیکی بیش تری به گوینده بکند و با رمزگشایی از این صمیمیت مخفی مقصود گوینده را بهتر بفهمد و یا در بعضی حالات حتی حرف شنوی بیش تری نسبت به او داشته باشد چرا که برداشت شنونده از استعاره شخصی و از درون وی است ولو این که شنوندگان دیگری هم استعاره را شنیده و آن را رمزگشایی کنند.

اما استعاره به شکل حاضر و آماده و تنها از گوینده به شنونده منتقل نمی شود. نه تنها استعاره از افکار و «درونیات» گوینده خبر می دهد بلکه افکار شنونده را هم شکل می دهد. در این صورت است که باید گفت استعاره نه تنها شیوه سخن گویی بلکه شیوه زندگی ماست. مثلا می گوییم فلانی «به دنیا آمد». در اینجا این طور فکر می کنیم که نوزاد از جهانی دیگر به این جهان آمده است و بنابراین به نوعی وجود روح را قبول می کنیم و این باور را با دیگران به اشتراک می گذاریم. وقتی که می گوییم فلانی «دارفانی را وداع گفت»، باز هم به وجود روح اقرار می کنیم و این جهان را فانی می نامیم بدان معنا که جهانی باقی و خانه ای همیشگی وجود دارد.

در سال ۲۰۱۱ میلادی، محققان دانشگاه استنفورد در تحقیقی با موضوع «جرم» در شهری خیالی به نام اَدیسون، به شرکت کنندگان متنی را دادند که در آن از جرم با دو زبان مختلف صحبت می شد. در حالی که نصف شرکت کنندگان متنی را در دست داشتند که در آن از جرم به عنوان «ویروس عفونی» یاد می شد، باقی شرکت کنندگان متنی یکسان را دریافت کردند با این تفاوت که از جرم در آن به عنوان «جانور درنده» یاد می شد. همین تغییر در استعاره برای توصیف جرم کافی بود تا شرکت کنندگان راه حل های متفاوتی را برای مقابله با جرم ارائه کنند. آن هایی که متن جرم با توصیف «جانور درنده» را دریافت کرده بودند در پاسخ های خود بیش تر متمایل به روش های قهری مثل زندان طولانی مدت به عنوان راه حل مقابله با جرم بودند در حالی که شرکت کنندگانی که متن توصف جرم به عنوان «ویروس عفونی» را دریافت کرده بود در راه حل های خود بیش تر به روش های اصلاحی و ریشه یابی جرایم اشاره داشتند.

در تحقیقی دیگر، محققان دانشگاه آتلانتا ایالات متحده در یافته های خود در سال ۲۰۱۱ میلادی به این نتیجه رسیدند که خواندن جمله «او روز سختی داشت» در مقایسه با جمله «او روز بدی داشت» دو نقطه متفاوت در مغز را فعال می کند چرا که استعاره هایی از قبیل «سخت» از طرف مغز ما برای شناسایی پارچه، وسایل سخت و این دسته از اشیا استفاده می شود.

استعاره های خشن و جنگی

وقتی به روزنامه ها و وبسایت ها نگاه می کنیم یا وقتی به رادیو گوش می دهیم و تلویزیون تماشا می کنیم، متوجه وجود تعداد زیادی از استعاره های خشن و جنگی در صحبت ها می شویم. این استعاره ها حتی از استعاره های امنیتی هم عبور کرده و تبدیل به واژه های جنگی برای توصیف امور شده اند. ۸ سال دفاع مقدس در برابر حمله ناجوانمردانه صدام، سال ها تهدید جنگ با ایالات متحده و هم پیمانان آن و همچنین خطر تروریسم در منطقه بر شیوه زندگی ما تاثیر گذاشته است، ما را قوی تر کرده و نه تنها باعث تقویت امید و ایمان ما شده بلکه بر اعتماد به نفس ما هم افزوده است. در این میان اما همچون هر اتفاق دیگر، جنبه منفی این اتفاقات هم خود را در زندگی ما نشان داده است. یکی از این جنبه های منفی، استفاده از زبان جنگ برای زندگی و روزمره های زندگی است. روزمره هایی که باید امید، نوع دوستی، احساس، زندگی و زیبایی را در ما تقویت کنند در زیر خاکستر زبان جنگی پنهان مانده اند. هدف این مقاله جلب توجه همه ما به این نوع زبان است تا بتوانیم آن را تغییر داده و به اصل ایرانی-اسلامی خود بازگردانیم که همیشه در عین مقاومت و اقتدار لطافت و ظرافت خود را حفظ کرده است.

حالا بیایید تا با هم نگاهی به این استعاره های جنگی بیاندازیم که در حال بمباران تفکر، سخنان و شیوه زندگی ما هستند.

برای مثال، در ۲۴ مرداد امسال، ایرنا گزارش می دهد که قائم مقام «سازمان بازرسی کل کشور، احمد رحمانیان در جلسه قرارگاه نظارت بر اجرای قانون جوانی جمعیت و حمایت از خانواده سازمان بازرسی کل کشور بر ضرورت بهره گیری از کلیه ظرفیت‌های بالفعل و بالقوه توسط هر دستگاه به منظور اجرای تکالیف قانونی، تدوین نقشه راه اجرای تکالیف قانونی و مصوبات ستاد ملی جمعیت و اهتمام جدی بر اجرای تکالیف غیر بودجه‌ای و پیگیری تامین منابع مالی و تکالیف بودجه‌ای که از سوی سازمان بازرسی کل کشور ابلاغ شده، تاکید کرد…قائم مقام سازمان بازرسی کل کشور بر ضرورت تشکیل قرارگاه حمایت از خانواده و جوانی جمعیت در دستگاه‌های متولی تاکید کرد…». قرارگاه، نقشه راه و ستاد! این ها واژه هایی هستند که می توان در مناطق عملیاتی و جنگی یا فیلم های جنگی آن ها را شنید. قطعا همه ما موافق هستیم که حمایت از جمعیت و کانون گرم خانواده نیاز به این همه خشونت پنهان ندارد.

این زبان فقط مختص سازمان بازرسی نیست. در روزنامه وطن امروز مورخ ۲۶ مرداد می خوانیم چگونه «دبیر قرارگاه اربعین وزارت راه و شهرسازی» از «استقرار موکب‌ها و ارائه خدمات» در طول مسیر پیاده روی اربعین سخن می گوید.

این ادبیات را حتی می توان در زمینه های هنری چون سینما هم مشاهده کرد! خبرگزاری مهر در تاریخ ۲۴ مرداد سال امسال خبر از برگزاری «جلسه شورای راهبردی اکران» می دهد. بر اساس این گزارش، «محمد خزاعی رئیس سازمان سینمایی ضمن قدردانی از تلاش سینماگران» خواستار آن شده است که «بزرگان سینما تمام تلاش خود را برای پایداری آرامش و امنیت حاکم بر فضای سینما و اقتصاد آن به‌کار گیرند و اجازه ندهند عده‌ای انگشت‌شمار که به نوعی تحت تاثیر القائات معاندان و بدخواهان خواسته یا ناخواسته در جهت اهداف دشمنان قدم برمی‌دارند، آسیبی به اعتبار و شأن سینما و سینماگران زنند». قطعا هنر و سینما نیاز به آرامش دارد، اما در درجه اول راه این آرامش باید با تغییر نگاه ما به آن هموار شود.

جنگ حتی در ادبیاتی که برای کارهای روزمره همچون بنزین زدن هم استفاده می شود به چشم می خورد! در تاریخ ۲۸ مرداد در روزنامه آفتاب خبری با عنوان «عقب نشینی موقت دولت» می خوانیم که در آن راجع به مشکلات بنزین و «سهمیه بندی» آن می گوید که البته باید گفت خود سهمیه بندی چه در عمل و چه به عنوان واژه هم معمولا مربوط به شرایط بحرانی و جنگی است. در این خبر می خوانیم که «وزیر نفت از آماده باش ۱۰۰ درصدی برای تامین و توزیع پایدار سوخت» سخن می گوید و همچنین با اشاره به بازدید میدانی از جایگاه های عرضه سوخت می گوید که «در بیشــتر جایگاه های عرضه بنزین تهران و دیگر نقاط کشور، عملیات ســوخت گیری طی ۴ تا ۵ دقیقه انجام می شــود».

حتی زبان جنگ را می توان در بخش بهداشت و درمان هم مشاهده کرد. خبرگزاری مهر در تاریخ پنجم اردیبهشت از برگزاری جلسه «قرارگاه مرکزی نظارت بر سلامت» خبر می دهد و می نویسد که وزیر بهداشت «در ابتدای این نشست با تاکید بر دو اصل پیشگیری و سپس برخورد و بازدارندگی از تخلفات اظهار داشت: سازوکارهای انضباطی کنونی برای بازدارندگی لازم و برخورد…». در هفتم اسفند سال گذشته، ایسنا می نویسد که «مدیر امور نخبگان و دانشجویان استعداد درخشان وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی از تشکیل «قرارگاه راهیان پیشرفت» برای شبکه‌سازی نخبگان خبر داده و افزوده که تامین بودجه این «قرارگاه» برای «اجرای طرح های عملیاتی» بر عهده بخش خصوصی خواهد بود. البته باید اشاره کرد که ادبیات «راهیان» هم در کشورمان مربوط به بازدیدهای مردمی از مناطق جنگی می شود و به احتمال زیاد می توان گفت که در اینجا هم خود را نشان داده است. در خبری دیگر از بهداشت و درمان در ایسنا می خوانیم که رئیس کمیسیون بهداشت و درمان مجلس شورای اسلامی در دو نامه جداگانه به رئیس جمهور و رئیس مجلس به ترتیب خواستار تشکیل «قرارگاه فرماندهی واحد برای بحث دارو و تجهیزات» شده و اذعان داشته که «تاسف خاصه از آن رو که اینک دشمنان به خون تشنه این مرز و بوم و دین و آیین ما، ناظر عملکرد ما بوده و با دمیدن به شیپور نفاق و تفرقه و به قصد تشویش اذهان هر لحظه از کاه کوه ساخته و به خیال خام خود، آن را دستمایه وقوع پاره ای کج رفتاری‌ها در داخل می نمایند».

البته ادبیات جنگی در سیاست کشورمان هم به شکل وافر دیده می شود. در یکی از این موارد در روز ۲۳ مرداد امسال، وبسایت فرارو از «حمله حداد به جبهه پایداری» می نویسد و گزارش می دهد که ایشان با انتقاد از بی‌اخلاقی‌های سیاسی با ادبیات انقلابیگری گفته که «نباید بگذاریم که جریان تحریف تحت پوشش و ادبیات انقلابی، ذهنیت‌سازی نادرستی از جبهه انقلاب در اذهان عمومی مردم ایجاد کند و انقلابی‌ها را در مسائل سیاسی فاقد عقلانیت و اخلاق معرفی کنند و با ذبح مسائل کلان و ملی به پای منافع شخصی و حزبی، رفتارهای سهم‌خواهانه از خود نشان دهند». این گونه «جبهه بندی» ها که مثال آن را در هر دو طرف طیف سیاسی کشور، چه در جبهه مشارکت و چه در جبهه پایداری دیده ایم و توصیف انقلاب به عنوان جبهه باعث می شود تا رقیب و یا مخالف سیاسی تبدیل به دشمن شود که از بین بردن آن موجه شمرده می شود! البته، ادبیات جنگ و یا ذبح که معنای اصلی آن برای حیوانات استفاده می شود تنها مختص به این نماینده محترم مجلس نیست. در خبری به تاریخ ۴ مرداد در پایگاه خبری تحلیلی انتخاب می خوانیم که احسان ارکانی نماینده مردم نیشابور، فیروزه، زبرخان و میان جلگه در توئیتی نوشته است: «معاون سیاسی وزیر کشور که بخشنامه غیرقانونی او از جانب وزیر باطل شد در ساختمان این وزارتخانه علیه مجلس اتاق جنگ راه انداخته و برخلاف توصیه رهبر انقلاب مبنی بر همدلی قوا در حال سمپاشی علیه مجلس و نمایندگان است». قطعا چنین ادبیاتی باعث به تصویر کشیدن رقیب سیاسی به عنوان موجودی کم تر از انسان می شود و او را به نوعی «نا انسان-dehumanize» می کند که می تواند عواقب خطرناکی برای زندگی سیاسی-اجتماعی در کشورمان داشته باشد. زبان ذبح و سمپاشی به مخاطب این گونه القا می کند که با رقیب باید برخوردی مثل برخورد با حیوانات موذی داشت!

در خبری به تاریخ دوم شهریور در خبرآنلاین با عنوان «اسلحه پنهان یاران قالیباف مقابل جبهه پایداری» می خوانیم که چگونه «نواصولگرایان متوجه راهبرد جبهه پایداری و گروه‌های سمپات آن در دولت هستند و با پیش کشیدن بحث استیضاح احمد وحیدی، وزیر کشور تلاش می‌کنند تیغه تیز استیضاح را مانند شمشیر دموکلس بالای سر دولت نگه دارند.» در این خبر همچنین صحبت از «رویکرد شورای نگهبان» می شود و اینکه چگونه ممکن است انبساط بیش تری در تایید صلاحیت ها اتخاذ کند. در ادامه می خوانیم که چگونه محمدباقر قالیباف به «لشکر نواصولگرایی» بسنده نمی کند و به دنبال «متحدان» جدید برای انتخابات است. یکی از کارهایی که اصولگرایان، به نوشته این وبسایت، در صورت حضوری حتی نصفه و نیمه از طرف اصلاح طلبان احتمالا و باید انجام دهند این است که «با تمام قوا در برابر آنها صف‌کشی کنند». تنها در این صورت است که اصولگرایان، به گفته این خبرگزاری، قادر خواهند بود تا از «فتوحات» اصلاح طلبان جلوگیری کنند. در نتیجه، «اگر اصلاح‌طلبان با بسط نگاه شورای نگهبان روبه‌رو شوند از این فرصت برخوردارند که از شکاف میان اصولگرایان استفاده کرده و صندلی‌های مورد نظر خود را فتح کنند».

در بحث های فرهنگی هم ادبیات جنگی همچون دیگر زمینه ها به وضوح دیده می شود. تنها کافی است تا نگاهی به موضوع حجاب بیاندازیم: پایگاه اطلاع رسانی دولت در گزارشی با عنوان «عفاف و حجاب سنگر حفظ خانواده در جامعه ایرانی است» به هشتمین همایش چادرهای آسمانی می پردازد. این پایگاه خبری به سخنرانی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در زمینه حجاب می پردازد و به نقل از وی می نویسد: «در همین ۲۰۰ سال در اوج همه تهاجم‌ های فرهنگی غرب و افسران پیاده‌نظام این تفکر، زنان عفیف ایرانی در صحنه حاضر بودند.» در ادامه می خوانیم که این «عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی با بیان این‌که یک جنگ تمام عیار رسانه‌ای علیه حجاب ایجاد شده است» از سانسور شدن افتخارات زنان ایرانی انتقاد می کند و می گوید که «امروز دشمن با همه توان به میدان آمده تا عنصر عفاف و حجاب را از جامعه ایرانی بگیرد» و در ادامه می گوید که «دشمنان انقلاب با جنگ ترکیبی تمام عیار به دنبال ایجاد انشقاق در جامعه هستند». همچنین در خبرگزاری فارس به تاریخ یازدهم فروردین از انتقاد حسین شریعتمداری، مدیر مسئول روزنامه نسبت به تاخیر بیانیه وزارت کشور در رابطه با «پدیده پلشت کشف حجاب» می خوانیم که ایشان در آن راه حل را در «صراحت» بیش تر می داند و می گوید: «شما شخصی را در نظر آورید که قمه ای در دست گرفته و در حالی که عربده می کشد به این و آن حمله می کند! حالا فرض کنید که او دیوانه است! و در همه نظام های حقوقی نیز تاکید شده است که بر دیوانه حرجی نیست! خُب، حالا تکلیف چیست؟» وی در ادامه نتیجه گیری می کند که «بی گمان کشف حجاب از سوی بسیاری از خانم های کشف حجاب کننده ناشی از ناآگاهی و فریب خوردگی آنهاست ولی این پدیده در مجموع یک حرکت امنیتی است که عبور از خاکریز عفاف را نشانه رفته است». البته بحمدالله موضوع حجاب در دستور کار مسئولان محترم قرار دارد و به ظرافت و دقت خاصی در حال پرداختن به آن هستند! برای مثال، معاون اجتماعی فرهنگی شهرداری تهران با رد ایجاد «حجاب بان» گفته که این نهاد تنها «قرارگاه انضباط شهری را راه اندازی کرده» که «گوشزد» کردن رعایت حجاب یکی از وظایف آن است تا بدین ترتیب هر فردی که در «هر جایی پلشتی و بی انضباطی» ایجاد کند مورد برخورد قرار گیرد. همه این تمهیدات برای رعایت حجاب باعث تشکیل «قرارگاه حجاب و عفاف» در استان ها شده است. همان طور که خبرگزاری فارس در تاریخ شانزدهم مرداد در خبری با عنوان «عقب نشینی از سنگر حیا و عفت خیانت است» به نقل از مهرداد ویسکرمی نماینده مردم خرم‌آباد و چگنی می نویسد، «دشمن در قالب جنگ‌های نوین و ترکیبی و با استفاده از سلاح قدرتمند رسانه‌ای خود به دنبال فتح سنگر به سنگر ارزش‌های اسلامی است».

سوال ساده است: به کجا می رویم؟ اگر این نوع ادبیات را با هموطنان خود به کار می بریم پس تکلیف کسانی که بیگانه اما همنوع هستند چه می شود؟ تکلیف بر دوش همه ماست. بیایید همگی با هم تلاش کنیم تا مراقب صحبت کردن خود باشیم! از نیکویی بگوییم اما به نیکویی بگوییم. مقاوم باشیم و قدرتمند، اما زیبایی الماس گونه خود را فراموش نکنیم. در آیه شریفه ۴۴ سوره مبارکه طه می خوانیم که خداوند متعال چگونه نیکو سخن گفتن را به حضرت موسی (ع) امر می فرماید، حتی در مواجهه با شخصی زورگو چون فرعون: «و با او کمال آرامی و نرمی سخن گویید، باشد که متذکر شود یا (از خدا) بترسد».

پایان/

۳۱ شهریور ۱۴۰۲ - ۲۰:۰۰
کد خبر: 27526

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • 5 + 2 =