به گزارش تحریریه، امیررضا واعظ آشتیانی فعال سیاسی اصولگرا، در پاسخ به این سوال که برخی معتقدند وقتی آقای اژهای رئیس قوه قضاییه از ضرورت ایجاد امید در جامعه صحبت کردند این امر نه با حرف که باید با عمل و قول همراه باشد، تحلیل شما درباره صحبتهای رئیس قوه قضاییه چیست و لازمه ایجاد امید در جامعه به چه صورتی است، گفت: رهبر انقلاب به بحث امید در سخنرانی اخیرشان اشاره کردند و آقای اژهای هم در همان راستا این مطلب را پیگیری کردند و وظیفه آحاد مسئولین دانستند تا شرایط را به گونهای فراهم کنند که یأس و ناامیدی در جامعه نباشد.
به گزارش ایلنا، بخش هایی از گفت و گوی واعظ آشتیانی را در ادامه می خوانید:
- جدا از مسئولین برخیها علاقهمندند تا بذر ناامیدی بکارند به ویژه نیروهای اپوزیسیون و برخی افرادی که به نوعی تریبون دارند، به گونهای سخن میگوینو و موضعگیری میکنند که ناامیدی در جامعه بیش از گذشته منتشر میشود.
- لذا این بیانصافی است که ما نقاط قوت در مجموعه نظام را نبینیم و بخواهیم به نقاط ضعف بپردازیم و آن را بزرگنمایی کنیم. این جفا در حق نظام و مردم است. به هر جهت در هر دولت و نظامی در سراسر گیتی مشکلات فراوان است.
- شما میبینید در کشورهای دیگر هم مشکلات مردم در بحثهای اقتصادی، فرهنگی و مسائل مختلف کاملا مشهود است. این واقعیت وجود دارد که ما دنیایی عاری از عیب نداریم. ضمن اینکه موضعگیری آقای اژهای هم به عنوان قاضیالقضات در این زمینه خوب است. به هر جهت وقتی قاضیالقضات یک کشور، بحث امید را در حوزه مسئولیتیشان مطرح کرده و این موضوع را به زیرمجموعهشان تکلیف میکند، بسیار حائز اهمیت است.
- البته این بحث امید تنها به مسئولین ختم نمیشود، بلکه مجریان قانون در حوزههای مختلف مثل قوه قضاییه، قوه مقننه و حتی قوه اجرایی باید بذر امید را با عملکرد مثبت و کارآمد خودشان نشان بدهند و باید عملکردها به سمتی برود که امید ایجاد شود.
- ما هرجایی میبینیم که مردم ناراحت هستند، نشان از این واقعیت است که مسئولین اجرایی در کارهایشان کوتاهی دارند و هرجا که مردم شاداب هستند و شرایط خوبی را احساس میکنند نشان میدهد که کارها به درستی و خوبی انجام میگیرد.
- برای اینکه امید ایجاد شود، اولین کار در حوزههای مختلف انتخاب افراد کارآمد در جایگاههای خودشان است. اگر ما افراد را به خوبی انتخاب کنیم و شایستهسالاری در حوزه انتخابات را حاکمیت ببخشیم، میتواند در امیدآفرینی مردم نقش بسیاری داشته باشد و ما میتوانیم از نیروهایی که نظام برای آنان هزینه کرده، تجربه به دست آوردند و کارهای اجرایی موفق در گذشته داشتند، استفاده کنیم و آنها را در جای مناسب بگذاریم.
- نشانه امید از کجا میآید؟ از عملکرد ناشی میشود. عملکردی که نشان میدهد یک حوزه اجرایی موفق بوده یا موفق نبوده و باید از انتخابهایی که در اصطلاح مدیریت به آن تکانهای میگوییم پرهیز کنیم. ما حتی در تصمیمگیریهایمان باید از انتخابهای تکانهای، لحظهای و احساسی پرهیز کنیم.
- تصمیمات درست باعث میشود در حال و چه در آینده تبعات خوب تصمیماتمان را ببینیم. تصمیم، نکته بسیار مهمی است و کسانی تصمیم درست میگیرند که کار کارشناسی خوب انجام دادند و به درستی مسائل را در کنار هم قرار میدهند و تبدیل به یک تصمیم کارآمد میکنند.
- بنابراین اگر بنا است امید در جامعه ایجاد شود و مردم از یک حال خوب برخوردار باشند، اعتقادم بر این است که باید افراد مناسب را در جای مناسب خود قرار دهیم.
- کارآمدی باید اثرگذاری داشته باشد. مثل یک بیماری میماند که به پزشک مراجعه میکند و مشکل خود را به دکتر میگوید اما بیماری به یکباره بهبود پیدا نمیکند. چراکه دکتر آن نسخهای که به بیمار داده، آرام آرام بیمار را به سمت بهبودی میبرد. مشکلات جامعه هم اینگونه نیست که به یکباره برطرف شود. باید بسترهای درمان مشکلات جامعه به درستی فراهم شود.
- در اینجا باید مسئولین و به تعبیر بنده، پزشکان حاذقی باشند که بتوانند به درستی بیماری را تشخیص داده و به خوبی آن بیماری را درمان کنند. امروز آن زمانی نیست که بخواهیم آزمون و خطا کنیم، یعنی هیچ متولی در کشور حق آزمون و خطا ندارد و یا حق ندارد از فرمول راه بنداز جا بنداز استفاده کند.
- اگر بناست مردم احساس کنند که اتفاقات خوب میافتد، اولین گام این است که وقتی سال میخواهد به پایان برسد مردم نگران افزایش قیمتها در سال آینده نباشند. این روند نشاندهنده این است که درمان صورت میگیرد و ما به جایی میرسیم که در پایان سال، شورای عالی کار به دنبال بحث و گفتوگو برای افزایش حقوق کارگر نباشد.
- چرا که سال آینده شرایط به گونهای پیش میرود که تورمی وجود ندارد، مشکلات خاصی نداریم، گرانی نداریم و سرمایههای مردم به دلیل بیارزش شدن پول ملی به باد نمیرود یعنی باید نشانههایمان ملموس باشد و مردم آن نشانهها را حس کنند.
- امروز مردم به جیبشان نگاه کرده و قضاوت میکنند. متاسفانه از دهه نود تاکنون مردم سرمایههای مادی خودشان را ذوبشده میبینند و این خوب نیست. ما باید به سمتی برویم که اصلاحات داشته باشیم و این اصلاحات نشاندهنده حال خوب کشور و حال خوب مردم باشد.
- حداقل در این دوره همه گروههای سیاسی بیایند دست به دست هم بدهند و بداخلاقی سیاسی را کنار بگذارند. گفتوگوها مبتنی بر کار کارشناسی باشد. از انگزدن و تهمت زدن پرهیز کنیم، به سمت این برویم که آموزههای مناسب و گفتوگوهای خوب را به مردم منتقل کنیم، به ادبیات مردم یاریرسانی کنیم. یکسری از ادبیات جامعه ما برگرفته از نوعی بداخلاقیهای سیاسی است. بیاییم کار فرهنگی کنیم تا کی میخواهیم کار سیاسی انجام دهیم؟ کار سیاسی این نیست که توهین کنیم. برخی دستمال کثیف دستشان گرفتهاند و میخواهند شیشه پاک کنند، که این امر نمیشود.
- اگر ما بنا است مردم را دعوت به مشارکت بیشتر کنیم، یکی از راهکارها، گفتوگوهای سازنده، اثرگذار، بدون تهمت و طعنه است. نکته بعدی این است که اگر مردم احساس کنند که اقدامات مثبتی در کشور انجام میشود، علاقهمندیشان برای مشارکت بیشتر میشود.
- ما باید به سمتی برویم که مشارکت بالا برود. هرچند که در کشورهای اروپایی مشارکت آنچنان بالا نیست. مشارکت در آن کشورها ۴۶ درصد، ۵۰ درصد و بالاترین آمار تا ۵۵ درصد مشارکت را داشتند. اما ما نمیخواهیم خودمان را با آنها مقایسه کنیم، ما باید خودمان باشیم. ما یک کشور در حال توسعه هستیم و باید حال مردممان را خوب کنیم.
- اگر این هنر را داشته باشیم که در حوزههای مختلف حال مردممان را خوب کنیم، میتوانیم بگوییم که این مشارکت به دست خواهد آمد. موضوع اقتصادی کشور چیزی نیست که به یک باره حل شود. تا زمانی که ۸۵ درصد اقتصاد کشور دست دولت باشد هیچ امیدی به اصلاح امور اقتصادی کشور نخواهیم داشت. ما باید تکلیف این ۸۵ درصد اقتصاد دولتی را روشن کنیم.
- دولت ما، دولت متورم و چاق است. هرچه که ما درآمد داشته باشیم، هزینه میکنیم. یعنی تراز به سمت مثبتشدن نمیرود و اگر میخواهیم رشد اقتصادی داشته باشیم، باید کارآمدی در حوزه اجرایی کشور را تبدیل به فرهنگ کنیم. تا زمانی که اقتصاد سیاسی، اقتصاد دولتی و اقتصاد دستوری داریم، همین وضع ادامه خواهد داشت بنابراین باید تکلیف اقتصاد دولتی، سیاسی و دستوری را روشن کنیم.
- به قانون اساسی مراجعه میکنم که میگوید اقتصاد ایران دولتی، خصوصی و تعاونی است. دولتی که سر کار میآید تعاونی را اهتمام میبخشد و رشد میکند، دولت بعدی بیتوجهی میکند و دولت دیگر میآید مسکن میسازد و دولت بعدی نمیسازد.
- این موضوع نشان میدهد که متأسفانه دولتهای ما در ادوار گذشته اعتقادی به برنامه توسعه ۵ ساله نداشتند و این واقعیت تلخ نشان میدهد که دولتها سلیقهای جلو میروند. در برنامه توسعه ششم قریب به ۲۵ درصد از برنامه انجام شده یعنی ۷۵ درصد از برنامه انجام نشده است و این یک ضایعه مدیریتی، اجرایی و توسعهای برای کشور است و ما باید به این موضوعات توجه کنیم. تا زمانی که مجلس و دولت میخواهند وزیر انتخاب کنند، میگوید برنامه ارائه کن وضعیتمان بهتر از این نخواهد بود.
- مگر وزیر باید برنامه ارائه بدهد؟ مگر ما در حوزههای مختلف برنامه توسعه ۵ ساله نداریم؟ برای چه از وزیر برنامه میخواهیم که موجب شود وزیری برود برنامه کپی شده بیاورد ارائه دهد؟ دولت باید بیاید وزیری انتخاب کند که به مدیریت اعتقاد داشته باشد.
- این وزیر میتواند برنامههای ۵ساله را با مدیریت و هنر خود و ابزارهایی که در اختیار دارد، سرعت ببخشد. اینکه مجلس برنامه میخواهد و دولت از وزیر پیشنهادی برنامه میخواهد نشان میدهد که مدیریت کشور ما در حوزههای اجرایی برنامهمحور نیست بلکه دقیقهمحور است و این موضوع را باید حل کنیم که به آن توجه نمیشود. اگر این اتفاقات و مسائل را حل کنیم، آن موقع میتوانیم مدعی شویم که در مسیر درست حرکت کنیم.
پایان/
نظر شما