روسیه عمدهترین هدف جنگ علیه اوکراین را دفع خطر ناتو و گسترش این سازمان در پیرامون خود و جلوگیری از عضویت اوکراین در این پیمان اعلام کرد. اما بعد از جنگ آنچه عملا تا به امروز اتفاق افتاده است، نقطه مقابل این هدف روسیه بوده است؛ به گونهای که اوکراین "عملا" عضو ناتو شده است؛ هر چند اسما و رسما عضو ناتو نیست. یعنی اگر هم اوکراین قبلا عضو ناتو شده بود، همین مقدار کمک را دریافت میکرد که امروز دریافت میکند.
احتمالا گفته شود که اگر اوکراین رسما عضو ناتو بود، ماده 5 این پیمان فعال میشد که میگوید حمله نظامی علیه یک یا چند کشور عضو حمله به همه کشورها تلقی میشود. اما واقعیت این است که اولا روشن نیست در آن زمان این ماده به شکل اقدام نظامی همه اعضا علیه روسیه فعال میشد و ثانیا فعال شدن این ماده به جنگ جهانی تمام عیاری منجر میشد که صرف نظر از برنده و بازنده نهایی چنین جنگی، ولو برنده نهایی آن هم آمریکا و اروپا میبودند، اما صرف وقوع جنگی به این گستردگی به نفع آنها نبود.
ولی حالا آمریکا و اروپا بدون این که شراره جنگ به سرزمینشان برسد، عملا با کمکهای بی دریغ و فزاینده خود به اوکراین، جنگ را برای روسیه در سرزمین ثالثی به جنگ فرسایشی همه جانبه تبدیل کردهاند. فردا روزی هم که جنگ پایان یابد، آن عضویت رسمی و اسمی اوکراین در ناتو نیز اتفاق میافتد.
بیش از یک سال از جنگ اوکراین میگذرد اما هنوز هیچ دورنمایی برای پایان آن وجود ندارد؛ از یک طرف، روسیه که به دنبال جنگی گذرا در حد یک عملیات بود، اگر به اهدافش رسیده بود که جنگ این اندازه طول نمیکشید و این باتلاق شکل نمیگرفت. از طرف دیگر، در سایه چنین وضعی، غرب تمام عزم خود را جزم کرده است که این جنگ فرسایشی تا زمین گیری کامل روسیه در اوکراین ادامه یابد و یا روسیه کاملا عقب نشینی کند و از اوکراین خارج شود که این هم به معنای باختی تمام عیار خواهد بود و پوتین به آن تن نمیدهد.
به هر حال، آنچه بیشتر محتمل است، فرسایشیتر شدن جنگ برای روسیه است و این همان چیزی است که آمریکا میخواهد و نوع برخورد آن با سفر رئیس جمهور چین موید این مدعاست. این گونه پیداست که شی جین پینگ نگران از تبعات تداوم این جنگ و همچنین باخت کامل روسیه نظر به تاثیر منفی آن بر نزاع چین و آمریکا است و از این رو، تلاش میکند با ارائه طرح صلحی پوتین را با آتش بسی متقاعد کند که زمینه ساز روندی دیپلماتیک برای پایان جنگ شود؛ اما واشنگتن از هم اکنون با چنین آتش بسی مخالفت کرده است و آن را تنفسی برای کرملین میپندارد.
در کنار آن نیز اقدام دیوان کیفری لاهه در صدور حکم بازداشت ولادیمیر پوتین هر چند امکان اجرایی نداشته باشد، اما او را از مقام رهبر یک قدرت جهانی به شخصی تحت تعقیب تنزل داده است و این مساله برای رئیس جمهور روسیه بسیار دشوار و ناخوشایند است و او در سایه چنین وضعی، بیشتر به سمت تصمیمات حساب نشده به امید کسب موقعیتی برتر در جنگ برای واداشتن غرب به عقب نشینی سوق پیدا میکند.
خلاصه روسیه زمانی اوکراین را از دست داد که جنگ نرم را در آن به نفع غرب از سال 2014 باخت و از آن زمان عملا این کشور تحت حمایت ناتو درآمد.
پایان/
نظر شما