نفوذی هایی که برای سرنگونی نظام فعالیت می کنند

آنهایی که جبهه رفته اند و جنگ را تجربه کرده اند به خوبی با این تیپ جاسوسان آشنایی دارند، افرادی که پشت جبهه دشمن نفوذ می کنند وحتی بسیار هم مدعی هستند و ماموریت شان تخریب چی بودن در جبهه دشمن هستند.

بچه که بودم در لبنان زندگی می کردم، آنزمان، زمان جنگ تحمیلی عراق بر علیه ایران، فلسطینی های طرفدار جنبش آزادیبخش فلسطین طرفدار صدام حسین و عراق بودند و خوب من هم طرفدار ایران بودم و دائم با هم درگیری داشتیم.

فرماندهی فلسطینی ها در ساختمانی قرار داشت که به نام برج المر معروف بود، یک برج بسیار عظیم که در آن زمان تک تیر انداز های فلسطینی در بالای برج 44 طبقه ای مستقر بودند و می توانستند بخش هایی از شهر کوچک بیروت را از آنجا رصد کنند.

یکبار درگیری ما بسیار شدید شد و مرا گرفتند بردند بالای برج آویزان کردند و کتک می زدند تا مجبورم کنند از طرفداری از ایران دست بردارم و من هم که در آن زمان حدود دوازده سیزده ساله بودم مدام با آنها جر و بحث می کردم وحاضر نبودم از طرفداری از کشور خودم دست بردارم.

به یکباره فرمانده آنها از راه رسید و سوال کرد چه خبر است و بعد او هم چند سیلی به من زد و به آنها گفت کار و زندگی تان را ول کرده اید فالانژ ها در حال حمله کردن هستند خودتان را درگیر یک بچه کردید ولش کنید برود و مرا تهدید کرد اگر به کل کل کردن با آنها ادامه دهم و یک بار دیگر مرا آنجا ببیند خودش مرا از بالای برج پرت می کند پایین.

ماجرا گذشت تا اینکه اسرائیلی ها به لبنان حمله کردند و شهر بیروت را گرفتند.

با بچه ها در کوچه بازی می کردیم دیدیم که یک جیپ اسرائیلی با یک کامیون پر سرباز آمد در محل ما یک خرابه بود که ما دائم آنجا بازی می کردیم آنجا پخش شدند.

به یکباره فرمانده آنها آمد پایین و یک درب مخفی نشان داد آنجا را باز کردند تعداد زیادی جنگجوهای فلسطینی آنجا پنهان شده بودند، همه را بازداشت کردند، به فرمانده آنها نگاه کردم دیدم همان فرمانده فلسطینی ها در برج المر بود.

اینبار با لباس افسر ارتش اسرائیل آمده بود.

از بغل من رد شد و گفت: "ایرانی هنوز طرفدار ایران هستی"، اسم مرا حفظ نبود "ایرانی" صدا می زد.

سریع جواب دادم: "آره"، "می خواهید مرا هم بگیرید؟".

خندید و گفت: "نه، آسیاب به نوبت، هنوز نوبت تو نرسیده، ولی تا وقتی بقیه ایرانی ها مثل تو اینقدر جسور وبه آرمان هایشان وفادار باشند شما در جنگتان پیروز می شوید".

بعدها در رسانه ها تصاویری که از کشتار فلسطینی ها در اردوگاه های صبرا و شاتیلا منتشر شد دیدم که همین این فرد اطراف این دو اردوگاه با سربازهای اسرائیلی قدم می زد.

البته اگر بخواهیم نمونه تعریف کنیم شاید ده ها نمونه از این جریان ها باشد که بسیاری برای تعریف کردن داشته باشند.

افرادی که خودشان را مدعی معرفی می کنند و در بین دشمن به رده های بسیار بالا می رسند و حتی شک کردن به آنها ممکن است تاوان داشته باشد بعد معلوم می شود که عامل دشمن بوده اند.

معروف است در سوریه زمانی فردی به نام "الی کوهن" با نام مستعار "کامل امین" توانست تا معاونت وزارت دفاع این کشور برسد و حتی کاندیدای وزارت دفاع هم شود وبعد معلوم شد که جاسوس اسرائیل است و همه اطلاعات نظامی که منجر به شکست ارتش سوریه وارتش های دیگر عرب در جنگ های اعراب با اسرائیل شده بود را در اختیار اسرائیل قرار داده بود.

برخی ممکن است تصور کنند که این ماجرا ممکن است فقط در مورد مسایل نظامی پیش آید اما واقعیت امر این است که بحث امروزه دیگر بسیار فراتر از بحث های نظامی است.

یکی از راهکارهایی که مجامع اطلاعاتی معمولا استفاده می کنند این است که افراد نفوذی خود را در ساختارهای حاکمتی کشور دشمن نفوذ می دهند و از طریق آنها تلاش می کنند تا درون کشور دشمن کار تخریب انجام دهند.

ما خودمان در ایران نمونه های زیادی از این افراد داریم که در حوزه های مختلف موفق شده اند نفوذ کنند.

از افرادی مانند محمود رضا خاوری که سالها رئیس بزرگترین بانک ایران بود، بسیاری مدیران ارشد همان بانک پشت اش نماز می خواندند و در همه راهپیمایی ها با چفیه فلسطینی وریش بلند وجای مهر نماز روی پیشانی اش بود و... حضور داشت بعد از کانادا با صلیب و شلوارک سر در آورد تا مثلا فردی مثل علی اصغر رمضان پور که معاون وزیر ارشاد ایران هم شد و بعد از لندن و سردبیری رسانه معاند ایران اینترنشیونال سر در آورد تا...

باید توجه کنیم که در بسیاری از موارد که می بینیم کشور دچار مشکلات عجیب و غریب می شود و یا تصمیماتی گرفته می شود که در نهایت منجر به ضربه خوردن کشور می شود و یا تصمیماتی گرفته می شود که همراهی و همسویی با سیاست های دشمن در بر دارد و یا ... به این دلیل نیست که فرد تصمیم گیرنده و آن مدیر ارشد فردی ناشی و نادان است، این را دشمنان برای رد گم کردن وسرگرم کردن مردم مطرح می کنند، واقعیت امر این است که بسیاری از اینها عوامل دشمن هستند که ماموریت دارند کاری کنند درون مملکت به هم بخورد، از به هم خوردن اوضاع اقتصادی تا روانی تا... کشور.

ماموریت این است که شرایطی ایجاد شود که اغتشاش در کشور راه بیافتد و یا نظام سرنگون شود و یا اینکه ایران مجبور شود به خواسته های دشمنان تن دهد.

برخی هم می بینیم مثل رئیس سابق صدا و سیما و یا برخی شخصیت های معروف سیاسی و یا هنری و یا ورزشی و یا رسانه ای ویا فرنگی ویا مذهبی و یا... می روند خارج کشور و به یکباره به مخالف و منتقد و معاند و... تبدیل می شوند.

بسیاری از آنهایی که درون کشور سر و صدا می کنند و اعتراض می کنند و برخی شان بازداشت هم می شوند، مخصوصا جوانان ونوجوانان، معمولا گول این افراد را می خورند، یا دلسوز واقعی برای نظام و کشورشان هستند، ووقتی می بینند که نفوذی ها چه نقشه هایی دارند و برنامه ریزی کرده اند چه بلاهایی سر کشورشان و نظامشان می آورند دیگر طاقت سکوت ندارند وصدایشان در می آید.

اگر با دشمن همدست بودند معمولا عوامل امنیتی دشمن زمینه تامین پوشش امنیتی و یا خروج آنها از کشور را فراهم می کردند.

حتی می توان گفت عوامل واقعی دشمن سکوت اختیار می کنند تا نسوزند و افراد غیر مرتبط را تشویق می کنند جلو بروند و بسوزند.

آیا واقعا فکر می کنید بسیاری ازاتفاقاتی که در کشور رخ می دهد شانسی است وهیچ ارتباطی با عوامل نفوذی دشمن ندارد؟

آیا واقعا فکر می کنید برخی فقط اختلاسگر ساده و یا مفسد اقتصادی هستند؟

به نظر می رسد بسیاری از افرادی که در انجام کارهای خود تقصیر دارند را فقط نباید برکنار کنند بلکه باید تحقیق کنند ببینند آیا اینها واقعا با دشمنان در ارتباط بوده اند یا نه.

همچنین بسیاری از کشورها قوانینی دارند که افرادی که دارای پست و مقام عالی دولتی می باشند هم خودشان هم خانواده شان تحت نظر قرار می گیرند و حتی پس از خروج از شغل خود تا مدتی مثلا ده ساله حق خروج از کشور را نداشته باشند تا هم نتوانند اطلاعات محرمانه ای که در اختیارشان بوده را به جایی درز دهند هم اینکه فرصت تحقیق باشد اگر این افراد تعاملی با دشمنان کرده باشند، جریان را بتوانند کشف کنند.

یا در برخی کشورها، مثل چین، در صورتی که فردی مرتکب خیانت و یا اختلاس و یا سوء استفاده از مقام خود شود نه فقط خودش بلکه کل خانواده و نزدیکانش مورد بازخواست و محاکمه قرار می گیرند وشدید ترین مجازات ها مربوط به افرادی می باشد که از موقعیت شغلی خود در دولت وحاکمیت سوء استفاده کرده اند و هر چه قدر که مقام آنها بالاتر باشد مجازات هم شدید تر است.

منبع: اسپوتنیک

پایان/

۱۰ دی ۱۴۰۱ - ۲۲:۰۰
کد خبر: 23529

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • 1 + 17 =

    نظرات

    • نظرات منتشر شده: 2
    • نظرات در صف انتشار: 0
    • نظرات غیرقابل انتشار: 0
    • IR ۲۲:۳۴ - ۱۴۰۱/۱۰/۱۰
      2 2
      امثال خودتون که بیشتر بر اتش فتنه می کوبید چی؟ مردم عادی که این کارو نمی کنن، وقتی به جای اینکه افراد بر اساس صلاحیت و صداقت پست بگیرند بر اساس ریاکاری است! مراجع تقلید ما پیشانی سیاه نمی کنن؛ بعد افراد سیاسی سیاه است! چه باید بگیم1
    • ایران عزیز LU ۱۶:۳۳ - ۱۴۰۱/۱۰/۱۱
      1 0
      بشر هدفی دارد، به آن می اندیشد، ساختاری (و یا ابزاری) را ایجاد میکند تا به تن آن هدف واقعیت بپوشاند. سپس آن ساختار (و یا ابزار) بر بشر، اندیشه اش و هدفش تأثیر میگذارد! اینکه نفوذی در ایران است کشف نوینی نیست. این روند پیش از قیام 1357 آغاز شد و همانند یک گوله برفی امروز به بهمنی ویرانگر انجامید. این نفوذ تنها برای "نفوذ" و یا کله پا کردن حکومتها نیست بلکه برای پابرجایی ساختار سرمایه داری در ایران است تا منفعت طبقه حاکم تأمین شود، تفاوتی نمیکند این حکومت رژیم گذشته باشد یا کنونی. نباید این موضوع را پوپولیستی مطرح کرد و تنها به نام بردن چند صد نفر و یا گروه بسنده کرد. نفوذ، فساد، اختلاس، خرابکاری، دروغ، ریا ... DNA چنین حاکمیت هایست. باید بیشتر و صادقانه تر بیاندیشد تا متوجه شوید چرا در نظام سرمایه داری چین و روسیه (پوتین، نه یلسین) آش به این شوری نظام "ولایی- الهی" نیست! مهر به پیشانی داغ کردن تنها یک سمبل است. لازمه درتنیده شدن "نفوذ" در ساختار، ظرفیتهای خود سیستم است!