با آنکه فیلمهای حادثه و ماجرا جزو گونه های بسیار پربیننده در طول تاریخ بوده ولی بدلیل توجه زیاد فیلمسازهای اینگونه سینمایی به پرداخت صحنه های اکشن، شخصیت پردازی و پرداخت لایه های داستان در اکثر آنها به فراموشی سپرده می شود. گویی در یک پروتکل نانوشته باید تمام فیلمسازان این گونه سینمایی در روند خلق یک اثر اکشن اهمیت پرداخت قصه و شخصیت را نادیده بگیرند.
در واقع نویسنده تمام تمرکز خود را روی صحنه های اکشن گذاشته و فراموش می کند که با پرداخت درست قصه و به تبع آن شخصیت ها می تواند اثری ماندگار را خلق کند. و این چیزی است که فیلمساز فیلم شکار در آن گرفتار شده است.
"پس از درخواست پناهندگی یکی از مقامات بلندپایه کره شمالی، پارک پیونگ هو رئیس واحد خارجی KCIA و کیم جونگ دو رئیس واحد داخلی KCIA مأمور کشف یک جاسوس کره شمالی، معروف به دونگ لیم می شوند. دونگ لیم جاسوسی است که سالها در KCIA نفوذ کرده و بسیاری از خرابکاری ها در کره جنوبی در طی این سالها زیر سر اوست. پس از شروع کار هر دو مامور، مشخص می شود که هدف بعدی دونگ لیم تلاش برای ترور رئیس جمهور کره است..."
از همان ابتدا فیلمساز با ضرباهنگ بسیار سریع به بیننده می گوید که با یک اکشن پر زد و خورد روبرو است و هر چه از فیلم می گذرد مشخص می شود که بُعد اکشن فیلم بسیار زیاد و نفس گیر است. ولی به موازات این صحنه های اکشن سیر قصه به طور فزاینده ای ناامیدکننده است. در واقع فیلم راه خود را در میان انبوهی از پیچیدگی های داستانی، برخوردهای دوگانه، نقشه های متقابل و افشاگری های غافلگیرکننده گم می کند.
دو شخصیت اصلی داستان چنان در پنهانکاری و فریبکاری پوشیده شدهاند که انگیزههای آنها، همراه با وفاداری واقعیشان، اغلب مبهم باقی می ماند و اساسا در طول فیلم نمی توان فهمید که هدف اصلی این دو مامور KCIA ضربه زدن به یکدیگر است، یا ضربه زدن به کره جنوبی و یا جلوگیری از خرابکاری بر علیه کره جبوبی و یا اینکه آن دو اهداف شخصی خود را دنبال می کنند.
داستان بر بستر نارضایتی مردم کره جنوبی خصوصا دانشجویان کره ای از وضعیت سیاسی کشور شکل گرفته است. ولی بجز اطلاعات بسیار محدود و چند صحنه از اعتراضات، فیلمساز هیچ اشاره دیگری به چرایی و چگونگی شکلگیری این اعتراضات نمی کند. جالب اینجاست که محرک تلاش برای ترور رئیس جمهور کره جنوبی همین اعتراضات معرفی می شود ولی اساسا بیننده تا انتهای فیلم نمی فهمد چرا مردم و دانشجویان معترضند و در واقع فیلمساز هیچگاه به چرایی مساله ای به این مهمی و کلیدی نمی پردازد.
عنصر مهم فیلمهای اکشن نبرد نهایی میان خیر و شر است و در پایان فیلم بیننده انتظار مجازات شر توسط خیر را دارد. اما در این فیلم دالان های پیچ در پیچ داستان در کنار شخصیت پردازی بسیار بد و الکن، اجازه چنین تقابلی را در پایان نمی دهد؛ در واقع در پایان فیلم شما نمی دانید خیر و شر کیست و چیست و یا ظالم و مظلوم چه کسانی هستند؟
خشونت بالا و آشکاری که در فیلم نمایش داده شده در انتها این نکته را در ذهن بوجود می آورد که گویی این فیلم را برای مردم کره جنوبی ساختند تا به آنها بفهمانند که مراقب باشند تا کارشان به KCIA (آژانس اطلاعات مرکزی کره جنوبی) نیافتد.
پایان/
نظر شما