چرا باید اینقدر به اظهارات اولیانوف آلرژی داشت؟ آیا توجه به اظهارات اولیانوف ارزش حقیقی دارد یا نه؟
اول اینکه او رگ خواب ما ایرانیان را بدست آورده و خودش را سخنگوی آخرین روند و مواضع پشت صحنه البته با مواضع کاملا دوپهلو و دوبرداشت گونه - که از ویژگی های شخصیتی اوست - پدیدار می سازد.
دوم، چرا ما ایرانیان بیش از حد به اظهارات او که درحال توصیف موضع شخصی خودش و آنهم فقط امور به پایان نرسیده و در حال چانه زنی است حساسیت نشان می دهیم؟ و تحلیل مان را به سمت محورهای او می بریم، درحالیکه مرجع اصلی بیان آخرین روند ها، بیانیه های نور نیوز به عنوان مرجع اصلی مذاکرات می باشد.
تیم مذاکره کننده بر این امر تاکید داشته تا همه چیز توافق نشود هیچ چیزی اتفاق نیفتاده است و این راهبرد که تا چیزی بطور واقعی شکل جوهری نگرفته است قصدی برای بیان آن ندارند کاملا منطقی است
سوم، راهبرد دولت سیزدهم بی اهمیت جلوه دادن برجام و عدم بها دادن به آن ، درافکار عمومی است؛ ضمن اینکه از ابتدا تیم مذاکره کننده بر این امر تاکید داشته تا همه چیز توافق نشود هیچ چیزی اتفاق نیفتاده است و این راهبرد که تا چیزی بطور واقعی شکل جوهری نگرفته است قصدی برای بیان آن ندارند کاملا منطقی است.
چهارم، فلسفه وجودی این رویکرد این است که چرا بیخودی پپسی های خیالی برای برجام باز کنیم آنهم برای براق کردن برجامی که خاصیت عملی آن شوک تصنعی برای اقتصاد و سیاست خارجی است، یعنی عملا در میدان بازیچه قرار گرفتن آمریکایی ها و آنچه آن ها مایلند روزانه تحت عنوان تفاهمات برجام با براق سازی آن، دائما موقعیت کشور را به میدان بازی روانی مورد خاستگاه خود، گره زده و ارتقا دهند....
پنجم، بنابراین سیاست رویکرد بی اعتنایی به برجام و دست دهم تلقی کردن آن را دولت سیزدهم و تیم مذاکره کننده آن بطور حساب شده و سنجیده ای در دستور کار دارد که خود این سیاست، آمریکایی ها و اروپاییها را به رنج اورده است.
ششم، این رویکرد دنبال رهیافت نتیجه گیری واقعی است نه ایجاد عارضه های کاشکی و آبکی برای افکار عمومی و امور روزمره کشور را به خاستگاه بیگانگان گره زدن...
سیاست بی اعتنایی به برجام در دولت سیزدهم بطور حساب شده و سنجیده ای در دستور کار قرار دارد و این سیاست، آمریکا و اروپا را به رنج آورده است
بنابراین هرچند این رویکرد خلاء و عوارضی را نیز به همراه دارد اما در یک نگرش حقیقی و با احتساب مجموع مولفه های سود و زیان، بعنوان یک رهیافت هدفمند و هوشمندانه، خود نتایج و اهداف وزینی را دنبال کرده و می کند که امری قابل تحسین است و از یک نگاه جدید یک رویکرد حکیمانه نیز می تواند اطلاق گردد...
بنابراین می بایست در پرتو این محسنات و مزایا، به تیم مذاکره کننده فرصت دهیم تا بعد از به ثمره رسانیدن مذاکرات نهایی و تمامی نتایج واقعی، بسته نهایی خود را اعلام نمایند،
البته تیم مذاکره کننده از سوی پارلمان وکمیسون های مربوطه، دائما تحت رصد و مراقبت است و نمایندگان مردم بعنوان ناظرین مردم کلیه شقوق محتوایی راتحت نظارت دارند.
آیا این رویکرد به صواب نزدیک نیست ؟
اگر برخی آنرا به لحاظ رسانه ای یک امر ناصواب دانسته، دیدگاه شان قابل درک است اما برای به بار نشستن راهبردهای دولت سیزدهم، مشی شکبیایی و صبوری پیشی سازند تا پس از پایان نتایج مذاکرات واقعی و اعلام رسمی آن، به رهیافت های مزبور احترام قائل باشیم.
پایان/
نظر شما