درحالیکه ایالات متحده مشکلات خود را دارد، برتری جهانی آینده از آنِ چین نخواهد بود. چین، و رهبری حزب کمونیست آن، علاوه بر آنکه از قرارداشتن در موقعیّتی مستحکم به دورند، با بحرانهای داخلی قریبالوقوعی روبهرو هستند که نه تنها حزب کمونیست چین، که موجودیّت دولت چین به عنوان یک موجودیّت واحد را هم تهدید میکند. افزون بر این، چندین مانع غلبهناپذیر برای آن وجود دارد که منافع ایالات متّحده را تهدید میکند یا نفوذ خود را فراتر از سواحل خود میگستراند.
نخست، در صورتیکه هدف دولت، محافظت از قدرت باشد، جغرافیای چین برای این منظور، دهشتناک است. جلگههای بیپایان منتهی به مغولستان و سیبری در شمال، صحاری و کوهها در غرب، کوهها و جنگلهای انبوه در جنوب و سواحل شرقی، که توسّط دولتهای وحشتزده از چینِ توسعهطلب احاطه شده است. کره، ژاپن، و فیلیپین، همراه با دیگر بازیگران منطقهای موثر؛ مانند ویتنام، اندونزی و هند، سخت خواهند کوشید تا چین را در تنگنا قرار دهند. چین، یکی از وابستهترین کشورهای تجاری به نظم موجود، در صورت رویدادن هرگونه درگیری در دریای جنوب یا شرق، با مسئلهی خطرناک دسترسی به زنجیره تأمین مواجه خواهد شد.
جغرافیای داخلی چین مشکلات خود را به بار میآورد. از یکسو جغرافیای آن بهطور جدی جهت تأمین مواد غذایی فقیر و ورشکسته است. براساس یک آمار شوکآور سرانه زمینهای کشاورزی چین کمتر از عربستان است. مزارع چین نیازمند حجم عظیمی کود شیمیایی و نیروی کار زیاد جهت دستیابی به محصولی متوسط است. علاوه بر این، فقدان آبراهههای متّصلکننده شرق به غرب، انتقال حجم عظیم محصول در داخل کشور را گران و ناکارآمد میسازد، چراکه محصولات غذایی محلی میبایست به استانهای پرجمعیّت شرقی منتقل شوند. بزرگترین واردکننده غذای جهان، تا حد خیلی زیادی به تداوم ثبات زنجیره تأمین جهانی و دسترسی به بازارها وابسته است.
وسعت زیاد چین، از نظر حفظ ثبات داخلی، سبب مشکلات قومی و منطقهای نیز خواهد شد. باوجود جمعیّت زیاد اویغورها و تبتیها، که در مناطق راهبردی دور از پکن سکنی دارند، و نیز گروههای قومی کوچک در جنگلهای کوهستانی جنوب، حزب کمونیست چین با خطر جداییطلبان دور از مرکز روبهرو است. مشکلات دیگری از این قبیل از جغرافیای کشور ناشی میشوند؛ مثلاً استانهای ساحلی شرقی ثروتمند نظیر جیانگسو و چجیانگ تمایل و ارتباط بیشتری با کره و ژاپن ثروتمند و جهان خارج دارند، تا نواحی بایر غربی چین. چنین استانهایی بهلحاظ تاریخی در برابر کنترل پکن مقاومت کردهاند و جدیدترین تحرکات حزب کمونیست چین علیه بخش فناوری شانگهای و طبقهی میلیارد آن را باید از این منظر درک کرد؛ همچنین تصمیم حزب را مبنی بر عدم تلاش و تکرار انقلاب شیل آمریکا بهدلیل موقعیّت مکانی ذخایر شیل چین در استان ثروتمند، بزرگ و بهلحاظ فرهنگی متمایز سیچوان.
از دیدگاه جمعیّت شناختی نیز طرحهای مهندسی اجتماعی حزب کمونیست چین بر مشکلات آن افزوده است. حزب، بهدلیل ترکیبی از شهرنشینی کموبیش اجباری، قحطیآفرینی دولتی، و سیاست دوفرزندی و سپس تکفرزندی، با انحطاط جمعیّتی روبهرو است. بهطور خاص، این امر سبب از بین رفتن مالیاتدهندگان، کارگران و مصرفکنندگان میشود. حتی بدتر، سیاست تکفرزندی نه فقط شدّت بحران آینده را تقویّت کرد، که منجر به همهگیری سقطجنین انتخابی شد. اساساً درست در زمانیکه اقتصاد چین رو به فروپاشی نهاده، دهها میلیون نفر از مردان جوان قادر به یافتن شغل یا همسر نیستند، این در حالی است که در سال ۲۰۳۰ چین بهازای هر دو کارگر و کودک، چهار بازنشسته خواهد داشت.
ابتکار کمربند و جاده (BRI) نیز تنها وضعیّت را بدتر میکند؛ خلق بیشتر یوآن، که برای پروژههایِ با ارزشِ اقتصادیِ مشکوک و ابرازهای بازپرداخت به همان اندازه مشکوک، هزینه شده و وام داده میشود. با این همه سیاستهایی که اشتغال و ثبات دولت را بر کارآیی و بهرهوری ترجیح میدهد به معنای آن است که تولید صنعتی مازاد چین باید به جایی گسیل یابد.
بهطور خلاصه، BRI کار نمیکند. شی پیشتر مکرراً نشان داده است که اقتصاد به طور جدی اصلاحپذیر نیست. بیشتر فناوری پیشرفته آن خریداری یا سرقت شده است و چنانکه شواهد اخیر داده، حزب کمونیست مطلقاً نمیتواند بخش فناوری آزاد و پویای شانگهای را تحمّل کند.
با وجود تمام تبلیغات حزب کمونیست چین، تکهتکهشدن بهجای وحدت، معرفه تاریخ چین است. در گستره دو هزاره، مرزهای امروزی تنها سیصد سال تحت سلطه اقتدار مرکزی دودمان هان بوده است. چین، با وضع کنونی که در دریای شرق و جنوب محاصره شده است، تا اواخر دههی ۲۰۳۰ با خطر فروپاشی و تکهتکه شدن جدی روبهرو است.
منبع: @industromy
پایان/
#جهان
نظر شما