نقد فیلم های جشنواره فیلم فجر| بی‌مادر؛ تاخت به سبک زندگی اسلامی ایرانی

بی‌مادر فیلمی اجتماعی در ژانر فلاکت است. فیلمی که به دنبال نمایش دشواری‌های مادرانگی است که فلاکت و بدبختی طبقه فرودست و مبادی آداب بودن طبقه فرادست را قاب می‌گیرد.

به گزارش تحریریه، بی‌مادر فیلمی اجتماعی در ژانر فلاکت است. فیلمی که به دنبال نمایش دشواری‌های مادرانگی است که فلاکت و بدبختی طبقه فرودست و مبادی آداب بودن طبقه فرادست را قاب می‌گیرد. مرجان و امیرعلی هر دو پزشکی هستند که سالهاست از نعمت داشتن بچه محروم‌اند. آن‌ها از مهروز زن فقیری که پسرش در نوبت پیوند کلیه قرار دارد می‌خواهند که رحم خود را اجاره دهد. مهروز به منزل مرجان و امیرعلی می‌آید و با آن‌ها زندگی خود را ادامه می‌دهد. مهروز در طی جراحی کلیه، پسرش را از دست می‌دهد و باقی فیلم به کشمکش‌های میان این سه شخصیت می‌پردازد.

بی‌مادر به دنبال نمایش مادرانگی یک زن از طبقه فقیر و تهی‌دست جامعه است. زنی که میان حفظ جان فرزند خویش و تولد فرزند دیگرش سرگردان است. فیلم به دنبال نمایش مهر مادری و فداکاری‌های او برای فرزندانش است. زنی که تحت ظلم برادر ستمگر خود قرار دارد اما او برای نجات جان فرزندش دست به هر اقدامی می‌زند. اقداماتی که بیشتر می‌توان آن را زیر سوال بردن احکام شرع دانست تا یک اثر آموزشی.

فیلم بی‌مادر به کارگردانی مرتضی فاطمی و تهیه‌کنندگی علی اوجی و محمد رضا مصباح است. فاطمی بیشتر به عنوان تهیه‌کنندگی سریال‌ها و برنامه‌های تلویزیونی شناخته شده که حالا با نخستین اثر سینمای‌اش به نام بی‌مادر به چهلمین جشنواره فجر راه یافته است. فیلمی که به تقابل دو طبقه اجتماعی فرادست و فرودست می‌پردازد. تصویری کلیشه‌ای که در اکثر فیلم‌های ایرانی برای تقبیح طبقه فرودست و تکریم طبقه فرادست شاهد هستیم. مردم لمپن بددهن، متعصب و غیرتی، زن چادری بدبخت، زندگی سگی، مریضی و درد و... المان‌های تکراری که در سینمای ایران برای نمایش این طبقه از جامعه بکار برده می‌شود. سالهاست سینمای ایران زندگی این قشر از جامعه را ملازم بی اخلاقی و رفتارهای نابهنجار می‌داند. تصویر مخدوشی از مردم فقیر و تهی دست جامعه بدور از هرگونه حس عزت‌مندی و آبرومندانه که سینمای ایران به نمایش این تصویر از مردم خو گرفته است. سینمای که در تقابل با این تصویر از مردم فرودست، تصویری اخلاق مدارانه و انسان دوستانه از طبقه فرادست به نمایش می‌گذارد. مردمانی اتو کشیده و دین‌دار که برای ارضا حس نوع‌دوستی، رفتارهای بزرگ‌منشانه از خود نشان می‌دهند. مردمانی که برای کمک به هم‌نوع خود دست به هر کاری می‌زنند به طوری که با گشاده دستی زندگی خود را با آن‌ها شریک شده و در اختیارشان می‌گذارند. اما درنهایت این مرام و عزتمندی طبقه فرودست است که طبقه فرادست را شرمنده و وامدار خود می‌کند. چراکه طبقه فرادست گرچه از مال و آبروی خود می‌گذارند اما طبقه فرادست برای نمایش چهره انسان دوستانه تر از خود از فرزند خویش گذشته تا به قول و وعده خود عمل کند. تصویر تکرار و کلیشه از تقابل این دو طبقه از مردم جامعه.

بی‌مادر در منطق فیمنامه دچار اشکالات فراوان است و مخاطب را با سردرگمی مواجه می‌کند. رابطه علی و معلولی که به درستی قوام نمی‌یابد و انسجامی میان عناصر داستان و موقعیت‌های داستانی دیده نمی‌شود. فیلم پر از خرده داستان‌های زائد و بی مورد که هیچ‌گاه به درستی شکل نمی‌گیرند و نیم خورده رها می‌شوند. عشق سه ضلعی سه شخصیت که هیچ گاه به درستی به موقعیتی جذاب تبدیل نشده و بسیار خام دستانه رها می‌شود. شخصیت‌پردازی در این فیلم نیز به درستی صورت نمی‌گیرد به‌طوری‌که باور پذیری آن به سختی انجام می‌شود. دایی متعصب وغیرتی که ابتدا به اخاذی از دکتر می‌پردازد و به نام پسر بچه پولی را از آن‌ها  تلکه می‌کند اما پس از مرگ پسر بچه در اقدامی باورناپذیر پول‌ها را در هوا رها می‌کند. تصویری که شاید بیشتر جنبه بصری داشته باشند تا دلیل منطقی و عقلی. شخصیت دایی یکی از همان عناصر اضافی فیلم است. شخصیت لمپن و متعصبِ بددهن که تنها برای تکمیل پازل بدبختی این خانواده فلاکت زده قرار داده شده تا سیاهی و نکبت خانواده به اوج خود برسد. شخصیت ها در این فیلم هر کدام به نوعی مجازات عمل خویش را می بیند و گویی دچار نوعی تقدیرگرایی گشته اند.

بی‌مادر به دنبال خدشه سازی زندگی به سبک ایرانی_اسلامی است و احکام شرعی را زیر سوال می‌برد. خانواده ای که ناخواسته وارد رابطه سه نفره شده و زنی به راحتی در منزل یک زن وشوهر دیگر زندگی می‌کند. زنی که برای حل مشکلاتش و مخاطرات زندگی، رحم خود را اجاره میدهد یا دیگری که به راحتی سقط جنین را مجاز میداند. فیلم بی مادر نمایش قشر فلک زده و بدبخت جامعه ایران  است. مردمانی که هیچ راه گریزی برای از این شرایط اجتماعی نداشته و دچار جبر اجتماعی گشته اند. ترسیم تصویر سیاه و چرک از جامعه ایرانی که در نهایت هیچ امیدی برای خوشبختی وجود ندارد.

پایان/

۱ اسفند ۱۴۰۰ - ۱۸:۳۰
کد خبر: 16862

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • 9 + 1 =