نمور فیلمی اجتماعی با ژانر ملودرام خانوادگی است. داستان یک خانواده شمالی که پس از 20 سال جدایی، دورهم جمع شدهاند. «داود» برادر بزرگتر خانواده برای فروش زمینش از آلمان به شهر خویش بازمیگردد. او پس از اطلاع از مرگ شوهر خواهرش به دیدار خواهرش «دلارام» میرود که با استقبال چندانی مواجه نمیشود. داود قصد بازگشت به تهران را دارد که «دانیال» برادر کوچکترش مانع بازگشت او شده و در همین حین همسر و دخترش آرام نیز به شمال پیش دلارام میآیند. ادامه فیلم مربوط به کشمکشهای داود با اعضای خانوادهاش برای مخفی نگهداشتن راز 20 سال پیش است که درنهایت این راز برملا میشود.
شاید بیاغراق نباشد نمور را نه یک فیلم سینمای بلکه تلهتئاتر آماتور برای بخش هنر و تجربه دانست. فیلمنامه گسسته، بازیهای کمرمق، شخصیتپردازیهای شکل نگرفته، موقعیتها و پیشامدهای قابل پیشبینی، حرفها و دعواهای تکراری و کشدار، تکرار بیشازحد موقعیتها، گرهگشایی آخر فیلم به سبک بالیوود و غیرقابلباور، تطهیر ضدقهرمان، جوان سرکش و شورشی، نماهای سرد و بیروح، نبود عنصر زیبایشی شناسی، گسست نسلی، تقدیرگرایی، پذیرش جوانان خطاکار، خرده روایتهای رهاشده، گرهای باز نشده، تقبیح عنصر غیرت و غیره تنها بخشی از ضعفهای فیلم نمور است. فیلمی که هیچ حرف بدیعی برای بیان نداشته و تنها سعی کرده به سبک نمایشپردازی اصغر فرهادی با به تأخیر انداختن دادن اطلاعات به مخاطب او را با خود همراه کند. فیلم دو کاراکتر سیاهوسفید در قالب قربانی و ضدقهرمان دارد. برادری که در نقش ضدقهرمان غیرتی ظاهرشده تا برای جلوگیری از آبروریزی خانواده و سرپوش گذاشتن بروی حقایق، دست به اقدامی نامعقول میزند. کسی که درنهایت در یک چرخشی ناگهانی و دفعی تغییریافته و تطهیر میشود و بهزعم کارگردان مخاطب باید این تغییر ناگهانی را بپذیرید و به داود بابت رفتار بلا وجهش حق بدهد.
نمور به کارگردانی داوود بیدل و نویسندگی نوشین معراجی و تهیهکنندگی یاسر جعفری است. داود بیدل کارگردان سینما و تلویزیون است. شاید او را بیشتر به خاطر سریالهای «راهوبیراه» و «در قصهها زندگی میکنند» بشناسند. بیدل پس از فیلم «روزگاری عشق و خیانت» در سال 1392 حال با فیلم «نمور» در چهلمین جشنواره فیلم فجر حضور یافت. فیلمی اجتماعی که محوریت خود را روابط میان خانواده قرار داده است.
نمور قصهای خانوادگی است که بر اساس اختلافات میان اعضای خانواده بناشده است. داستانی که محوریت آن را روابط خانوادگی متزلزل یافته شکل میدهد. روابطی که بر اساس دروغ، پنهانکاری و خیانت به سبک سریالهای ترکیهای است. خانواده در این فیلم دچار ازهمپاشیدگی شده و به خانوادههای تکهستهای بدل شدهاند. جدایی مؤلفه اصلی فیلم نمور است. جدایی میان خواهر و برادر، زن و شوهر و درنهایت مادر و فرزند. فراقی که با یک رخداد غیرمنتظره و غافلگیرکننده به وصال بدل میشود. عنصر تصادف از دیگر مؤلفههای فیلم نمور است. همهچیز تقریباً بر اساس همین عنصر شکلگرفته و روابط علی و معلولی چندانی وجود ندارد. بهطوریکه مخاطب درنهایت متوجه علت جدایی نرگس و داود، دانیال و همسرش، پرویز و دلارام و غیره نمیشود و تنها باید با نشانههای درون فیلم خود این گرهها را باز کند. حتی مخاطب نمیتواند این مطلب را بپذیرید چگونه دلارام از وجود فرزند خود بیاطلاع بوده و چرا داود فرزند را برای سالهای طولانی از خانواده خود جدا کرده است. تمام اینها پرسشهای است که مخاطب هیچگاه پاسخ آن را نمییابد و کارگردان او را در سردرگمی و بلاتکلیفی رها میکند. علاوه بر ضعف فیلمنامه، بازیهای اغراقشده و تئاتری بازگیران را میتوان از نقاط ضعف نمور بشمار آورد. پدر و مادری که پس از 20 سال فرزند خود را یافتهاند حال با گفتن دیالوگهای کلیشهای میخواهند مخاطب را با خود همراه کنند.
دلارام قربانی اصلی فیلم است. زنش که از عشق دوران جوانیاش و نوزادش به دست برادری سنگدل جداشده و باقی زندگی خویش را در حسرت گذشته بسر برده است. سینمای ایران سالهاست به دنبال ترسیم چهره قربانی و آسیبدیده از زنان ایران است. زنانی که در نظام مردسالارانه ایران هیچگاه قادر به انتخاب نبوده و همواره مقهور شرایط موجود بودند. افرادی سلطهپذیر که برای حفظ کیان خانواده باید تن به شرایط موجود داده و تسلیم شوند. حتی نرگس دختر دلخواه داود نیز بیهیچ دلیلی و تنها به خواست داود از او جدا میشود. بیآنکه فیلمساز به خود زحمت اقناع مخاطب را بدهد و دلیلی برای این کار او بتراشد. انفعال ویژگی بارز اینگونه زنان است. زنانی که هیچوجه کنشگری از خود نشان نمیدهند و تنها تسلیم خواسته مرداناند. ویژگی که در فیلمهای رئالیستم اجتماعی ایران بهوفور یافت میشوند.
نمور فیلمی با موضوع رئالیسم اجتماعی است. فیلمی که دست خط فیلمسازان ماقبل خود را تکرار میکند. فیلمنامهای شلخته و آشفته که بیشتر مخاطب را دچار سردرگمی میکند. فیلمی بارگهای فمینیستی که مرثیهای تکراری در وصف زنان رنجدیده میسراید. رونوشتی دست چندم از فیلمهای دهه 70 و 80 سینمای ایران. ترسیم جوانانی سرکش و شرور که مخاطرات زیادی را تجربه کردهاند و حال این دست طبیعت است که از آنها انتقام میگیرد. انتقامی که آنها نیز باید به آن تن داده و در شرایط تقدیر گونه تاوان اشتباهات خود را بپردازند. فیلم نمور را میتوان بازگشت به دوران فراموششده سینمای ایران دانست.
پایان/
نظر شما