به گزارش تحریریه، حرکت درخشان احمد وحیدی وزیر کشور در حل فوری مشکل اقامت نجیب بارور شاعر و ادیب افغانستانی را در 3 بعد؛ انسانی، تمدنی و امنیتی می توان ارزیابی و بررسی کرد که امید است نویدبخش التیام یک زخم قدیمی باشد.
نخست اینکه مردم ایران و افغانستان یک ملت در دو کشور هستند که مرزهای سیاسی یک و نیم قرن اخیر آنها را جدا کرده و سرزمین زیبای افغانستان گهواره انبوه شاعران و ادیبان پارسی گوی است و سیاست ایران در 4 دهه اخیر عنایتی به این مسائل بنیادین نداشته است که باید بانیان آن بازخواست شوند. مقام های کارنشناسی مانند شمخانی رئیس کنونی شورای عالی امنیت ملی که در رقابت های انتخاباتی 1380 شعار خود را بر اخراج مهاجران افغانستانی قرار داده بود و یا رحیمی معاون اولی رئیس جمهور در دولت دهم که مهاجران افغانستانی را باعث بیکاری! در ایران می دانست، باعث ایجاد دور باطلی از میهمان نانوازی شدند که حقیقا مایه شرمساری است و دلیلی محکم بر این مساله که شمخانی نباید در چنین سمتی باقی بماند و تعلل آیت الله رئیسی در برکناری این مدیر پرحاشیه و مادام العمر در همه دولت ها قابل تامل است.
نکته دوم؛ مهاجران افغانستانی با دعوت ملت ایران پس از تهاجم شوروی به کشورمان آمدند و برخوردها و تبلیغات رسمی متعاقب دعوت از میهمان به عنوان یک لکه ننگ در تاریخ کشور ثبت شده است و باید برای جبران آن یک روز را هم از دست نداد. این عزیزان به زبان فارسی صحبت می کنند، فرهنگ ایرانی دارند، مسلمان هستند(بسیاری از آنها شیعه هم هستند) و باوجود این همه تشابهات تاریخی، دینی و تمدنی، برخورد خوبی از میزبان ندیدند. کدام میزبانی با میهمان دعوت شده برخورد ناشایست می کند؟ جریان های مشکوک داخلی در 4 دهه اخیر مردم را در برابر این مهاجران نجیب و بافرهنگ قرار داده اند که تبعات تلخی داشته است و باید جبران شود.
برای کسانی که نگاه امنیتی دارند و کاری به تمدن، انسانیت و دین ندارند نیز مساله روشن است. چرا نباید با مردم یک کشور همسایه ارتباط دوستانه برقرار کرد و کدام منطق عقلی توصیه به ایجاد کینه و دشمنی با همسایگان می کند. آیا شمخانی که به رئیس مادام العمر شورای عالی امنیت ملی تبدیل شده است و یا رحیمی که زمانی نخست وزیر کشور بود، پاسخی برای این مسائل دارند؟ چه کسانی دستور دادند برای مهاجران افغانستانی حساب بانکی باز نشود و یا مدارس آنها را تعطیل کردند(در نهایت با ورود مستقیم رهبر معظم انقلاب مشکل مدارس حل شد و به فرزندان مهاجران اجازه تحصیل داده شد)؟
حرکت احمد وحیدی در نواختن این شاعر و ادیب؛ از سرزمین شاعران و ادیبان؛ ستودنی است، اما کافی نیست. و جا دارد که وزیر فهیم کشور حرکت عالی خود را متعالی کرده و به یک معظل قدیمی پایان دهد. چرا نباید کسانی که پدرشان 40 سال پیش راهی ایران گردیده، فرزند و نوه اش در ایران متولد شده و بزرگ شده اند نتوانند شناسنامه ایرانی داشته باشند؟ آیا از نگاه جماعت نابخرد و جاهل؛ مولوی نیز ایرانی نیست؟
ایرانیان مسلمان و متمدن به نظاره نشسته اند تا وزیر فهیم دولت رئیسی حرکت بخردانه خود را تکمیل کرده و یک زخم تاریخی را التیام بخشد.
پایان/
نظر شما