شادروان ساخته حسین نمازی اثری گروتسک است. فیلمی با ژانر کمدی اجتماعی که به بازنمایی طبقه فرودست و تنگدست جامعه ایران میپردازد بیآنکه در سیاهی مطلق بی افتد. فیلم، داستان یک خانواده فقیر و تنگدست حومه شهر تهران را روایت میکند. پدر خانواده مبتلابه بیماری قند است. او براثر زیادهروی در خوردن شیرینی خامهای به کما رفته و پس از 63 روز میمیرد. اعضای خانواده استطاعت مالی نداشته و به همین دلیل نمیتوانند جنازه پدرشان را از بیمارستان مرخص کنند. حال پسر بزرگ خانواده به هر دری میزند تا پدر خویش را ترخیص و به خاک بسپارد. نخست قصد ربایش جنازه را داشته که شکست میخورند. اقوام مادر برای عرض تسلیت به بیمارستان آمده و بیاطلاع از ماجرا به خانه متوفی سرازیر شدند. قوموخویشی که برای مراسم خاکسپاری جسد آمدهاند اما جسدی در کار نیست.
فیلم یک خانواده فقیر با آبرو و محترم را نشان میدهد. خانوادهای که گرچه روابط میانشان از عزت و احترام تهی است اما فروپاشیده و تکهستهای نیست. بیاحترامی بین اعضای، والدین و بزرگترها از نقاط تیره این فیلم است. فرزندانی که نوع برخوردشان با بزرگترها بیادبانه و دور از نزاکت است اما اصل نظام خانواده پابرجاست. اعضای آن برای حفاظت از همین اصل میکوشند تا دچار فروپاشی و ازهمگسیختگی نشوند. روابط میان اعضای خانواده بر پایه صداقت است. اعضای که همگی هنگام بروز مشکل در کنار هم ایستاده و کنشگرایانه میکوشند در کنار هم، به مشکلات پیشآمده فائق آیند. فیلم دچار یاس انگاری نشده و امید و جمعگرایی را راهحل برونرفت از مشکلات میداند. بهطوریکه در نیمه پایانی فیلم تمام اقوام مفتخور در یک تحول تصادفی و دگردیسی همگانی سهم خود را برای خاکسپاری جنازه میپردازند و فیلم با سبک مهمان مامان به پایان میرسد.
حسین نمازی تجربه ساخت فیلم «آپاندیس» و سریال «حوالی پاییز» را دارد. فیلم آپاندیس به دلیل ممیزی از جشنواره سی و پنجم کنار گذاشته شد اما توانست در جشنواره مونترال جایزه بهترین فیلمنامه را از آن خود کند. عباس نادران نیز در سال 1397 نتوانست با فیلم «شاه کش» که آنهم به دلیل ممیزی از جشنواره کنار گذاشتهشده بود به فجر راه یابد. حال این بار حسین نمازی در مقام کارگردان و عباس نادران بهعنوان تهیهکننده توانستند با فیلم شادروان نخستین تجربه حضور در جشنواره فجر را داشته باشند.
فیلم تلاش داشته نگاهی توأم با احترام و تمیز به حومهنشینان شهر و مردم افغان داشته باشد. مهاجرانی که اغلب تصویر درستی از آنان نه به مخاطبان ایرانی و نه مردم شریف افغان نشان داده نشده است. بهزعم اکثر اینگونه فیلمها، مهاجران افغان قشر مظلوم و قربانیاند که همواره با ترس و اضطراب در ایران زندگی میکنند. مردمانی که حاکمیت، دولت و نه حتی مردم ایران آنها را نپذیرفته و با آنان همچون میهمان ناخوانده رفتار میشود. شادروان تلاش داشته تصویر مثبت از مردم مهاجر افغان نشان دهد. مردمانی که توانستهاند زندگی خوب و آبرومندی در ایران برای خود محیا کنند و با امنیت و آرامش در کنار خانوادهایشان زندگی کنند. گرچه شادروان در ارائه تصویر مثبت بهطور کاملاً موفق نبوده و تکهپرانیهای همچون نداشتن شناسنامه ایرانی در اثر خود گنجانده اما درنهایت به منجلاب فیلمهای چون «مردن در آب مطهر» یا «چند مترمکعب عشق» نیفتاده است.
فیلمنامه شادروان شاید از نقاط مثبت آن به شمار آید. قصه و ساختار دراماتیک که شیوهای ساده و روان توانسته با خلق موقعیتها و صحنههای کمیک بر جذابیت آن بی افزاید. گرچه لحن پراکنده فیلمنامه از نقاط ضعف آن است. لحنی شلخته که گاه از کمدی به ملودرام و گاه به تراژیک تغییر میکند. خلق موقعیتهای کمیک، لغز پراکنی ها و دیالوگ گویی ها به سبک عطاران توانسته، مخاطب را به خنده وادارد. دیالوگها و حرکاتی که گاه به سمت هجویات یا شوخیهای بعضاً اروتیک سوق یافته بهطوریکه چندان هم نمیتوان فیلم را با تمام اعضای خانواده مشاهده کرد.
شادروان تکرار مکررات سینما و تلویزیون ایران است. موضوعی که رد پای آن را از فیلمهای مجید مجیدی با فیلم بچههای آسمان تا فیلمهای مهرجویی مانند مهمان مامان یا سریالهای رضا عطاران میتوان دید. شادروان وامدار تمام فیلمهای مذکور است و هیچ حرف نو و بدیعی برای زدن ندارد. صرفنظر از تکهپرانیها به دولت قبل و مرثیهای در رسای آن میسراید شادروان تهی از محتوا و معنای بکر است. این فیلم با زبان طنز به دنبال به ترسیم یک معضل اجتماعی تلخ است. پرداختن به معضل اجتماعی بیآنکه به گرداب سیاه نمایی از وضعیت جامعه نیفتد، کار دشواری است. فیلم گرچه هجویات و تکهپرانیهای سیاسی را در دل خود گنجانده و رونوشتی از سایر کارگردانان این عرصه است اما توانسته اثر نسبتاً قابلقبول باشد. اثری که میتواند بر تحکیم نظام خانواده، حل مشکلات خانوادگی با مشارکت تمام اعضا، جمعگرایی، کنشگری در بر حوادث و وقایع غیرمترقبه و غیره تأکید دارد. شادروان را شاید بتوان گام مثبت در جهت برونرفت از سینمای کمدی کاملاً مبتذل چون دینامیت دانست.
پایان/
نظر شما