به گزارش تحریریه، وزارت جهاد سازندگی در سال 1362 تأسیس و در سال 1379 در پی ادغام با وزارت کشاورزی منحل گردید. پیشینه شکلگیری نهاد جهاد سازندگی به ۴ ماه پس از پیروزی انقلاب ۱۳۵۷ بازمیگردد، که در تاریخ ۲۷ خرداد ۱۳۵۸ با فرمان روحالله خمینی؛ رهبر وقت جمهوری اسلامی ایران، با هدف تأمین نیازهای اولیه به روستاها، آغاز به کار کرد. در این گزارش به نحوه و دلایل انحلال جهاد سازندگی و بخشی از خدمات این نهاد انقلابی در عرصه کشاورزی به نقل از مهندس محمد سعیدی کیا «آخرین وزیر جهاد سازندگی» می پردازیم:
** خیلی حیف شد جهاد منحل شد
جهاد خیلی حیف شد. شاید برای اولین بار بود که یک کار گسترده برنامه ریزی شده توسط جهاد سازندگی در کشور انجام می شد که توجه گسترده ای به روستاها شد. خب انقلاب که تجربه کشورداری نداشت. اویل کار حفظ انقلاب و کشور برای ما از همه چیز مهمتر بود و بسیاری از انرژی ها صرف آن کار شد؛ ضمن اینکه همزمان با جنگ، بسیاری از کارهای کشور هم انجام می شد؛ ولی خب تجربه کشورداری تجربه بسیار سخت و گرانبهایی است.
** تبدیل جهاد سازندگی به وزارتخانه اشتباه بود
به نظر اولین اشکالی که برای جهاد پیش آمد این بود که جهاد را وزارتخانه کردیم. شاید هیچ کس این مرا قبول نداشته باشد، ولی من با توجه به تجربه ای که در بنیاد مسکن دارم این حرف را می زنم. می دانید که من بعدا از دوران جهاد، یک دوره چهارساله یعنی از سال 80 تا 84 در بنیاد مسکن مشغول به کار بودم. بنیاد مسکن قانون بسیار خوبی دارد، قانونی هم هست که در جمهوری اسلامی نوشته شده است. نیروهای جهاد در آن زمان گمان می کردند که اگر جهاد وزارتخانه شود و در دولت حضور داشته باشد، هم می توانند به سبب سیاستگذاری در کشور موثرتر باشند و هم در خود جهاد. ولی من این را قبول ندارم. ممکن است 99 درصد از مردم بگویند اشتباه می کنم، ولی نظر من همین است. متاسفانه جهاد (برخلاف بنیاد مسکن) در ابتدا قانون خوبی نداشت. بنیاد مسکن از دولت هم اصلا بودجه جاری ندارد. برای دولت کار می کند و مزد می گیرد. اگر جهاد چنین قانونی داشت، به نظر من برای کشور بسیار موثرتر بود. می بینید که بنیاد همین الان هم کار می کند، بسیاری از کارهای کشور را بنیاد مسکن انجام می دهد.
** سیلوسازی یادگار جهاد سازندگی است
جهاد خیلی کارهای گسترده و خوبی در کشور انجام داده، مثلا سیلوسازی (گندم) یادگار جهاد است. شاید کسی خیلی نداند سیلو را جهادی ها راه انداختند و کار کردند و بعد در کشور متداول شد و بعدها شد جهاد توسعه سیلوها. ولی بالاخره همه چیز از جهاد بود.
** آموزش جهاد بسیار موفق تر از تحقیقات بود
تحقیقات و آموزش جهاد بسیار خوب بود. البته من در جهاد آموزش را بسیار موفق تر از تحقیقات می دانم. یکی از اختلافات من و معاون وزارت جهاد هم در مورد آموزش و تحقیقات همین بود. جهاد از همان اوایل به کارهای آموزشی خیلی خوب پرداخت، نیروهای خیلی خوبی آموزش دیدند و در کشور مشغول شدند. در آموزش ما مراجعه کردیم به دیگران که به ما آموزش بدهند. رفتیم با فلان دانشگاه آزاد صحبت کردیم یا خارج فرستادیم، در تحقیقات این کار را نکردیم. خودمان را جای دستگاه های تحقیقاتی در جهان قرار دادیم یعنی گفتیم خودمان می کنیم. من اختلافم این بودکه می گفتم بگذارید ما بخواهیم و دیگران برای ما انجام دهند. ممکن است شما هم در این بخش هستید، حرف من را قبول نداشته باشید ولی من تجربه خودم را می گویم.
** اگر جهاد نبود وضعیت مرغ کشور این طور نمی شد
یکی از کارهای بسیار بسیار بزرگی که جهاد کرده است در مورد مرغ است. اگر جهاد نبود وضعیت مرغ کشور امروز این طور نمی شد. ما یکی از کشورهایی هستیم که خط زنجیره تولید مرغ را از لاین تا مرغ تخم گذار و گوشتی داریم و این از همت جهاد بود. درست است که قبلا پایه گذاری شده بود ولی جهاد این راه رشد داد و بزرگ کرد و به نتیجه رساند. وقتی من در جهاد بودم سرانه مصرف گوشت قرمز در کشور با جمعیت آن سال 12 کیلوگرم بود. (در حال حاضر این سرانه تنها 6 کیلو است.)
** کتبا نوشتم مخالف ادغام جهاد سازندگی هستم
در مورد ادغام جهاد هم می دانید که در برنامه نوشته شده بود که تعداد سه وزارتخانه کم شود. جلسات مکرر در وزارتخانه بر پا می شد که چگونه و چکار کنیم. مرتبا جلسه بود و در دولت هم بحث بود. در نهایت برای ادغام یک لایحه در دولت آمد. ما هم دیگر همه بحث هامان را در کمیسیون و کمیته ها کرده بودیم. وقتی هم که لایحه آمد می دانید که ابتدا وزیر و بعد وزرای مربوطه و سپس رئیس جمهور باید امضا کنند تا سرانجام به مجلس برود. چون من نظرم موافق نبود، در جلسه اعلام کردم. آقای خاتمی هم خیلی تعجب کرد که آیا تو خودت هم مخالفی؟ گفتم بله و کتبا هم نوشته بودم. ایشان خیلی عصبانی شده بودند. یک روز چهارشنبه بود. ایشان وقتی عصبانی می شد خیلی از کوره در می رفت. من آن روز چهارشنبه چون می دانستم این موضوع مطرح می شود، صبح به جلسه دولت نرفتم و در وزارتخانه ماندم. دو نفر از وزرا جدا جدا آمدند دنبال من ولی من نرفتم؛ چون می دانستم چه اتفاقی می افتد. اگر من می رفتم ایشان عصبانی می شد و من باید جواب می دادم که این هم خوب نبود و بد می شد؛ یعنی در جامعه پخش می شد که وزیر با رئیس جمهور دعوا کرد و یا جلسه را ترک می کردم که باز هم بد می شد و لذا نرفتم. از طرفی می دانستم که ایشان بعدا آرام می شوند چون برایم قبلا موارد مختلفی پیش آمده بود. حدود ساعت 10- 10 و ربع در واقع اواخر جلسه بود که خودم رفتم جلسه و ایشان دیگر آرام شده بود. البته قدری صحبت کرد ولی دیگر با آرامش گذشت. در مجلس هم خیلی تلاش کردیم با هر زحمتی بود، تاسیسات زیربنایی روستایی را در جهاد نگه داشتیم. سراسم گذاری هم خیلی زحمت کشدیم تا اسم را کردیم جهاد کشاورزی، ولی بعد آنچه که در رابطه با تاسیسات زیربنایی روستاها در جهاد مانده بود را به وزارتخانه های دیگر واگذار کردند.
مهدی عرفانیان
پایان/
نظر شما