به گزارش تحریریه، در روزهای اخیر در پی اظهارات « محمد مرندی » مشاور تیم هستهای کشورمان مبنی بر بیاهمیت جلوه دادن اجرای مکانیسم ماشه و اجرای مجدد قطعنامههای شورای امنیت علیه ایران، موجی از تحلیلها و در عین حال انتقادات به راه افتادهاست.
مرندی روز هفتم دی ماه در گفتوگو با «خبر فوری» تاکید کرد که «ضربالاجل طرف مقابل ارزشی برای ما ندارد، چرا که حتی اگر به فرض، طرف مقابل از برجام خارج شده و مکانیسم ماشه اجرا و چند قطعنامه علیه ایران احیا شود چه اتفاقی خواهد افتاد؟».
وی اضافه کرد: غربیها تمام اهرمهای خود را علیه ایران به کار گرفتهاند و در واقع اهرم جدیدی ندارند، این در حالی است که ایران اهرمهایی از جمله پیشرفت در برنامه هستهای خود و سایر اقدامات را دارد».
مشاور تیم هستهای ایران نگاهی تک بُعدی به مساله تحریم و قطعنامههای شورای امنیت دارد. از نگاه وی آمریکا هیچ روزنه و گریزگاهی را برای مبادلات مالی و تجاری ایران بازنگذاشته تا با ازسرگیری قطعنامههای تحریمی، وضعیت اقتصادی کشور را وخیمتر سازد. نکته دیگر اینکه، وی اسناد ارائه شده از سوی تیم ایران در دور هفتم و ملاک قرار گرفتن آن در دور هشتم مذاکرات را یک موفقیت برای ایران ارزیابی می کند که این اسناد ضعفهای موجود در اسناد قبلی را پوشش داده و جبران میکند.
در اینکه برجام و اسناد قبلی نواقصی همچون تعهدات شفاف ایران در برابر تعهدات مبهم طرف مقابل، جای خالی ضمانت اجرایی حقوقی و قانونی اعضای غربی توافق، نبود مرجعی برای راستیآزمایی انجام تعهدات طرفهای مقابل (برخلاف ایران که از سوی آژانس مورد شدیدترین و دقیقترین راستیآزماییها قرار میگیرد)، داشت، شکی نیست ولی در اینکه طرف غربی سند ۲۰ ژوئیه و نتیجه ۶ دور مذاکره در دولت روحانی را بکلی نادیده بگیرد و دو سند ایرانی راجع به لغو تحریم و فعالیتهای هستهای ایران را ملاک قرار دهد، تردید وجود دارد.
«میخاییل اولیانوف» نماینده روسیه در مذاکرات هستهای اظهارات مقامات ایرانی را رد کرده و گفته است که روسیه و چین، ایران را متقاعد کردند که برخی خواستههایش را کنار بگذارد، ازجمله اینکه مذاکرات تنها روی موضوع تحریمها متمرکز باشد، نه مسائل هستهای. درنهایت نیز مذاکرهکنندگان پذیرفتند که رایزنیها را بر مبنای پیشنویسی که در شش دور مذاکره قبلی به دست آمده بود، آغاز کنند.
اما این نکته منطقی به نظر میرسد که طرفهای مقابل دغدغهها و نگرانیهای دولت جدید ایران را بپذیرند و در بخشی از پیشنویس توافق در دولت روحانی تغییراتی با عنایت به دو سند ارائه شده تیم جدید ایرانی اعمال کنند.
مهمترین انتقادی که کارشناسان این حوزه به اظهارات مرندی وارد میکنند به ارزیابی تقلیلگرایانه وی از مکانیسم ماشه و بازگشت قطعنامهها برمیگردد.
در ارتباط با مکانیسم ماشه لازم به توضیح است که این سازوکار به بند ۳۷ برجام ارجاع داده میشود؛ بندی که بر اساس آن در صورت اختلاف و نقض پایبندی این توافق از جانب امضاکنندگان، کمیسیون مشترک تشکیل میشود. چنانچه در این کمیسیون اختلاف حل و فصل نشود، موضوع به شورای امنیت سازمان ملل ارجاع خواهد شد .
در صورتی که شورای امنیت سازمان ملل ظرف ۳۰ روز به تعلیق تحریمها رای ندهد، تحریمها در چارچوب قطعنامههای قبلی شورای امنیت خود به خود به اجرا گذاشته خواهند شد. بنابراین به مرحله پایانی سازوکار حل اختلاف که همان بازگشت خودکار تحریمها بر اثر تصمیم شورای امنیت است، سازوکار ماشه میگویند .
سازوکار ماشه معمولا ابزار فشار غرب بر ایران است اما این که دیپلماتها و مقامات ایران سر این قضیه را باز کنند، جای تعجب است! در فضای پسابرجام طرف غربی و متحدان دیرینه آمریکا گهگاهی با اهداف بازدارندگی و تبلیغاتی، ایران را به کاربرد مکانیسم مذکور تهدید میکردند اما در عمل نشان دادند که در این زمینه به مطالبه ترامپ مبنی بر اجرای آن تن نمیدهند .
آمریکای ترامپ تلاش زیادی را به کار بست تا سازوکار ماشه را علیه ایران اجرایی کند. استناد آمریکا به بندهای ۱۱ و ۱۲ قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت سازمان ملل بود که بر اساس آن هریک از «طرفهای شرکتکننده در برجام» حق دارند در صورت اجرایی نشدن تعهدات از سوی طرف مقابل این مکانیسم را فعال سازند. اعضای اروپایی و نیز ستون شرقی برجام اما با این استدلال که آمریکا پس از خروج از برجام جایگاه خود در این توافق را به عنوان یکی از طرفهای ذینفع از دست داده و قادر به استفاده از منافع توافق نیست، مانع از اقدام کارشکنانه کاخ سفید شدند.
فهم این نکته دشوار نیست که فعالسازی مکانیسم ماشه و متعاقب آن ازسرگیری قطعنامههای شورای امنیت یعنی توجیهی برای اجماع سازی جهانی علیه ایران و تصدیق این ادعا که ایران با فعالیتهای غیرصلحآمیز هستهای، تهدیدی علیه امنیت منطقه و جهان به شمار میرود؛ موضوعی که پیشتر اتهران را ذیل بند ۴۱ فصل ۷ منشور ملل متحد و در یک قدمی اقدام نظامی علیه ایران قرار دادهبود.
پایان/
نظر شما