بالاخره پس از چند ماه کش و قوس تاریخ ازسرگیری مذاکرات وین اعلام و روز ۲۹ نوامبر برای شروع دور هفتم گفتگوها انتخاب شد. اما دو طرف اصلی این مذاکرات یعنی ایران و آمریکا همچنان نسبت به حصول نتیجه بدبین هستند. مشاور امنیت ملی آمریکا گفته است اگر ایران به اجرای این توافق بازگردد، کشورش نیز به آن باز میگردد و در عین حال هم تاکید کرده است که ایران در این زمینه "اراده" و "جدیتی" از خود بروز نداده است. از این طرف هم تهران مدام تاکید میکند که دولت بایدن هیچ نشانه و حسن نیتی از خود برای بازگشت به برجام و لغو تحریمها نشان نداده است.
سوال کانونی این روزها پس از مشخص شدن تاریخ ازسرگیری مذاکرات درباره سرنوشت آن است و این که آیا تحصیل توافق برای احیای برجام امکانپذیر است؟
پاسخ به این پرسش مستلزم شناخت دقیق شرایط و مواضع اصولی و نه اعلامی دو طرف مذاکره است. ایران چهار شرط مهم را مطرح میکند و حصول هر گونه توافقی را منوط به تحقق این شروط میداند که عبارتند از: لغو کامل و موثر تحریمها، راستیآزمایی قبل از بازگشت ایران به تعهدات، دریافت تضمینهای کافی برای عدم خروج مجدد آمریکا از برجام و عدم تغییر مفاد این قرارداد؛ چه در بندهای غروب چه دیگر بندها.
این شروط هم دقیقا همانی است که در دولت گذشته مطرح بود، اما دولت کنونی و مذاکره کنندگان جدید معتقدند که دولت روحانی تحقق این شروط را به شکل مطلوب پیگیری نکرده و به همین خاطر هم خواهان بازنگری در توافقات جزئی حاصل شده در شش دور قبلی هستند. از این رو، بعید است مذاکره کنندگان جدید نرمشی از خود در اعمال این شروط نشان دهند؛ به هر حال سرتیم مذاکره کنندگان خود قبلا از مخالفان برجام بوده است که هم اکنون در نقش مذاکره کننده ارشد برای احیای آن ظاهر شده است. فارغ از این که تمایلات درونی مدیریت تیم مذاکره کننده در ضدیت با برجام نقشی بازدارنده در یافتن راهحلهای میانی دارد، اما این تیم دست کم برای ظاهر امر هم که شده برای اثبات مدعای خود مبنی بر اشتباه رویکرد مذاکراتی دولت پیشین و همچنین تحصیل امتیازاتی بیشتر بر مواضع خود در مذاکرات پافشاری خواهد کرد. جدا از آن هم اساسا شرط دریافت تضمین قابلیت تحقق ندارد و حتی اگر هم بایدن بخواهد سازوکار پیچیده تبدیل برجام به معاهدهای الزامآور در آمریکا، اجازه چنین کاری به او نمیدهد و حداکثر اتفاق ممکن این که بایدن متعهد شود دولتش در این سه سال باقیمانده از برجام خارج نمیشود که با آن هم مخالفت کرده است.
اما در طرف مقابل، جو بایدن با توجه به اوضاع داخلی خود در آمریکا در موقعیتی نیست که آنچه را در شش دور پیشین پذیرفته بود، عملی کند، چه رسد به آن که بخواهد بنا به پافشاری ایران امتیازات بیشتری بدهد و معطوف به الزامات چهار شرط پیشگفته عمل کند که اگر میخواست در همان دورهای پیشین این کار را میکرد تا مانع توسعه بیشتر برنامه هستهای ایران و استفاده از آن به عنوان اهرم مذاکراتی شود.
واقعیت این است که بایدن امروز در داخل آمریکا با وضعیت دشواری روبرو است؛ پس از گذشت یک سال از جانشینی ترامپ، نظرسنجیها از کاهش شدید محبوبیت او میگویند. نتایج نظرسنجی شبکه "ان بی سی" نشان میدهد که ۵۴ درصد از آمریکاییها از عملکرد او راضی نیستند و ۶۰ درصد هم نگاهی منفی به عملکرد اقتصادی او دارند.
نارضایتیها از عملکرد بایدن، دموکراتها را در موقعیت دشواری در انتخابات میاندورهای کنگره در سال ۲۰۲۲ قرار داده است و پیروزی گلین یانکین نامزد جمهوریخواه طرفدار ترامپ در انتخابات فرماندار ایالت ویرجینیا سنجهای مهم درباره این باره است. همچنین در سیاست خارجی اتفاقاتی در این یک سال افتاده است که راهبرد بایدن برای بازگشت آمریکا به رهبری جهان را با چالش جدی مواجه کرده و همین از نگاه آمریکاییها مغفول نمانده است. از یک طرف، خروج آمریکا از افغانستان و بازگشت طالبان به قدرت، انتقادات شدید متحدان آمریکا را به دنبال داشت و همچنین مساله فروش زیردریاییها موجب اختلاف با فرانسه و نوعی بیاعتمادی شد و از طرف دیگر نیز توان نظامی چین و اقداماتش علیه چین افزایشی قابل توجه یافت.
این وضعیت با توجه به انتخابات آتی کنگره باعث میشود بایدن دست به عصا عمل کند، به ویژه این که جمهوریخواهان در حال تبلیغ این هستند که بایدن در قبال ایران کوتاه آمده و به امنیت اسرائیل پشت کرده است. در کنار آن نیز، احیای برجام نه تنها سود داخلی خاصی عاید بایدن نمیکند، بلکه میتواند به ضرر او و حزبش هم تمام شود. از این رو، بعید است که حداقل تا انتخابات کنگره، مذاکرات به نتیجه برسد و توافقی به دست آید که بایدن در آن خواستههای ایران را پذیرفته باشد.
پایان/
نظر شما