به گزارش تحریریه، مرکز مطالعات راهبردی، سیاسی و اقتصادی «الدیمقراطی العربی» مصر در گزارشی درباره روابط طالبان با شاخههای القاعده در آفریقا نوشت: راهبردهایی که شاخههای القاعده آفریقا در عملیات مسلحانه خود در پیش میگیرند، متنوع است. در میان آن ها، راهبرد تحمیل سلطه و به کنترل در آوردن جوامع محلی بدون حمله گسترده در قاره آفریقا اجرا می شود. این راهبردی است که از سوی جریان طالبان هم در افغانستان به کار گرفته شده است. الگوی اقدامات مسلحانه طالبان برای بسیاری از گروهها به یک الگو تبدیل شده است. از این رو، رویدادهای افغانستان و پیشروی طالبان سبب شده که گروههای تندرو راهبرد و شیوه این گروه را برای سرنگونی نظامهای حکومتی در پیش گیرند.
نویسنده این تحلیل افزود: القاعده یکی از سازمان هایی است که از زمان شکل گیری خود در سال ۱۹۸۹ میلادی، جریان طالبان را تایید کرد. شاید برجستهترین جنگجویان و رهبران ارشد کنونی القاعده همان افرادی باشند که در جنگ افغانستان و شوروی شرکت کردند. از این رو، به کنترل در آوردن افغانستان از سوی طالبان دارای بازتاب گستردهای میان شاخههای القاعده به طور کلی و القاعده در آفریقا به طور ویژه بود.
حضور القاعده در آفریقا
این مرکز مطالعات راهبردی مصری نوشت: اظهارات کارشناسان مسائل آفریقا نشان میدهد در صورت عقب نشینی فرانسه از غرب آفریقا به همان شیوهای که آمریکا از افغانستان عقبنشینی کرد موازنه قوا در این منطقه به سود تندروها تغییر پیدا میکند.
پیروزی طالبان هدیهای را برای دستگاههای تبلیغاتی گروههای تندرو در آفریقا به همراه داشته است و رهبران القاعده در آفریقا از خبر پیشروی طالبان در افغانستان استقبال کردند. تحولات فوق این احساس را به وجود میآورد که پیروزی طالبان در افغانستان سبب افزایش روحیه و انگیزه گروههای تندرو در آفریقا میشود تا به سرعت تحرکات خود را در منطقه غرب آفریقا افزایش دهند.
تشابه بین وضعیت افغانستان و آفریقا
طبق این تحلیل، مجموعهای از عوامل بیانگر تشابه وضعیت افغانستان و قاره آفریقا به ویژه در چارچوب های مورد توجه تروریسم است. یکی از موارد تشابه افغانستان و قاره آفریقا توسعه نیافتگی است. جوامع قاره آفریقا از نبود واقعی طرحهای توسعه رنج میبرند. بیشتر جوانان این جوامع به ویژه در جوامع محلی و روستاهای دور افتاده به گروههای تروریستی ملحق میشوند. جریانهای تندرو در آفریقا از نبود خدمات نظیر آموزش و امکانات بهداشتی و گسترش فقر استفاده کردهاند و در داخل این جوامع نفوذ کردهاند تا در بسیاری از موارد جای دولت را بگیرند. داعش از منطقه غرب آفریقا به عنوان ابزاری برای جذب نیرو و کسب حمایت مردمی استفاده کرده است. این گروه از اهمیت موضوع های جنسی برای جوانان به عنوان مزیتی برای پیوستن آنها به صف خود استفاده کرده است. دخالت خارجی در افغانستان و آفریقا هم سبب بیثباتی داخلی در آنها شده است.
یکی دیگر از موارد تشابه افغانستان و قاره آفریقا تشابه ایدئولوژیکی است. گروههای تروریستی در آفریقا تلاش میکنند به قدرت برسند. این همان هدفی است که جریان طالبان در افغانستان هم برای رسیدن به آن تلاش کرد.
افزون بر این، پیشروی در سرزمین ها سبب گسترش حضور گروه های تروریستی در آفریقا میشود و آنها به ویژه القاعده به حرکت جریان طالبان در افغانستان به عنوان یک الگو نگاه میکنند. دامنه حضور القاعده در این مناطق در حال افزایش است. این موضوع امکان قدرتیابی برخی شاخههای القاعده و داعش از جمله حرکت الشباب یا جماعه نصرة الاسلام و المسلمین را فراهم میکند.
از دیگر موارد تشابه افغانستان و قاره آفریقا، بیثباتی است. آفریقا و افغانستان از بیثباتی داخلی به دلیل اقدامات تروریستی و مشکلات حاکمیت داخلی دیگر نظیر درگیریهای قبیلهای و مذهبی رنج میبرند.
پایان/
نظر شما