در واکنش به پست قبلی در مورد اندازه واقعی اقتصاد ایران و میزان افت تولید ناخالص، سوالات بسیار جالبی از خوانندگان گرامی گرفتم که سعی میکنم پاسخ بدهم. یک سوال پرتواتر این بود که این PPP چیست و چرا و چهگونه محاسبه میشود؟ خب برای پاسخ به این سوال اول ببینیم تولید ناخالص داخلی یا همان GDP چیست؟
۱) جیدیپی چیست؟ جمع کل کالاها و خدمات تولید شده در یک کشور در یک سال. خب خیلی عالی. این کالاها و خدمات شامل چیست؟ گوشت و نان و لباس و بهداشت و آموزش و تفریح و مسکن و حمل و نقل و ...
۲) خب اینها را چه طور با هم جمع کنیم؟ قاعدتا تن فولاد و ساعت آموزش و کیلوی گوشت و متراژ مسکن را که نمیشود با هم جمع جبری کرد چون واحد مشترکی ندارند. پس یک واحد مشترک لازم داریم و آن هم ارزش پولی این خدمات و کالاها است. یعنی «مقدار» کل هر نوع کالا/خدمت را در «قیمت واحد» آن ضرب میکنیم و بعد همه اینها را با هم جمع میکنیم تا به جیدیپی ریالی برسیم. به این ترتیب متری داریم که به ما میگوید (با همه ضعفها و نقدهایی که وارد است) که تولید کل اقتصاد از یک سال به سال دیگر چه تغییری کرده است.
۳) خب تورم روی این محاسبه اثر ندارد؟ طبعا دارد. به این خاطر ما یک جیدیپی به «قیمت جاری» داریم که معمولا مهم نیست و یک جیدیپی به «قیمتهای ثابت» که در آن قیمتهای روز تورمزدایی میشوند تا عدد جیدیپی بین سالهای مختلف با هم قابل مقایسه باشد.
۴) حالا مشکل بعدی این است: جیدیپی کشورهای مختلف را با هم چه طور مقایسه کنیم؟ چرا این مشکل است؟ به همان مثال سلمانی برگردیم. هزینه سلمانی مردانه در ایران چه قدر است؟ بگوییم ۵۰ هزار تومان (دو دلار). همین سلمانی در افغانستان یک قیمت دارد (احتمالا کمتر از دو دلار) و در اروپا و آمریکا یک قیمت (حدود ۲۰ دلار). با این که «ماهیت» خدمت در همه این کشورها کمابیش یک چیز است. حالا اگر ما بیاییم و در محاسبه جیدیپی ریالی ایران، هزینه سلمانی را ۵۰ هزار فرض کنیم و بعد آن را به دلار تبدیل کنیم، عملا ارزش یک خدمت مشابه را بین ایران و آمریکا ده برابر کمتر تخمین میزنیم.
۵) این مشکل برای کالاهای «مبادلهپذیر» (مثل همان گوشی و لپتاپ و موز و لباس و ...) چندان پیش نمیآید چون قیمت دلاری این نوع کالاها همه جای دنیا کمابیش یکی است و با اعداد کمابیش مشابهی (بر حسب دلار) در حسابهای ملی کشورهای مختلف ثبت میشود. ولی وقتی به کالاها و خدمات محلی میرسیم، طبعا در کشورهایی با درآمد سرانه پایینتر و دستمزدهای کمتر، قیمت دلاری خدمات داخلی هم کمتر است. مثال دیگرش قیمت برق در ایران است. برق همان برق است و هر جای دنیا یک مگاوات ساعت برق باید در محاسبه جیدیپی کمابیش یکسان ارزشگذاری شود ولی نرخ برق در کشورهای مختلف خیلی با هم تفاوت دارد.
۶) حالا، معیار PPP میآید و میگوید که به جای تبدیل جیدیپی ریالی با قیمت بازاری دلار، یک نرخ دلار تصنعی پیدا کنیم که از یک جور سبد وزنی بین بخشهای مبادلهپذیر و غیرمبادلهپذیر اقتصاد تشکیل شود و وقتی مثلا به قیمت سلمانی در ایران اعمال شود، ارزش دلاری آن را معادل بقیه کشورهای دنیا تولید کند. (میگوییم نرخ تصنعی چون این قیمت دلار معنی یا کاربرد دیگری غیر از این تبدیل ندارد و مثلا معنی آن لزوما نیست که قیمت دلار باید این رقم باشد.)
به این خاطر است که کسانی که تجربه کار با دادههای بین کشوری را دارند، معمولا به جیدیپی دلاری (با دلار بازار) کشوری مثل ایران یا عراق و امثال آن اعتنا نمیکنند و حتما به جای آن با معیار PPP کار میکنند. همان طور که حدس میزنید، هر قدر که کشورها توسعهیافتهتر باشند و دستمزدها در آنها بالاتر باشند، فرق بین جیدیپی دلاری و PPP برای آنها کمتر است و دو عدد خیلی به هم نزدیک است. برعکس برای کشورهای فقیرتر یا برای کشورهایی با حجم یارانه بالا، شکاف دو عدد میتواند خیلی زیاد باشد.
یک نکته را هم دقت کنیم که معیار PPP هیچ توصیهای برای تغییر قیمتها و امثال آن ندارد و فقط یک خطکش محاسبه برای دقیق کردن مقایسه بینکشوری است.
کانال شخصی
پایان/
نظر شما