تاکنون بیشتر از آبخیزداری به سدسازی بها داده شده است و این به خاطر یک تعارض منافع جدی در کشور ماست به طوری که وظیفه سازمان جنگلها، مراتع و آبخیزداری بهگونهای است که این سازمان تمایل دارد آب باران هرچه بیشتر و سریعتر در همان مبدأ بارش و قبل از جاری شدن آن بر روی زمین، به اعماق زمین و سفرههای زیرزمینی نفوذ داده شود؛ اما در مقابل نهاد دیگری چون وزارت نیرو و شرکت مدیریت منابع آب وجود دارد که در نقطه مقابل کار میکند.
وقتی که شدت روانابها در کشور زیاد شود به خاطر این تعارض منافع و نبود متولی مشخص، اثرات و عواقب ناشی از این موضوع متوجه مردم شده و مردم، تاوان این تعارض منافع سازمانی را میپردازند.
سیل اخیر خوزستان به نوعی ناکارآمدی سدها در هنگام سیل را نشان داد، چرا که مدیریت حاکم بر سدهای کشور اولاً به طور معمول علاقه دارد مخزن سد را همواره در بیشینه ظرفیت ذخیره نگاه دارد و ثانیاً عنایت کافی به هشدارهای هواشناسی نیز صورت نگرفت تا مخازن سدها را از چند روز قبلتر به آرامی تخلیه شود.
در سالهایی که عدهای مدعی خشکسالیهای شدید بودند هم میتوانستیم با مدیریت صحیح آب و جلوگیری از نرخ بالای تلفات تبخیر و سیل، بر کمآبی غلبه کنیم. زیرا بیش از ٧۰ درصد آب سالانه کشور قبل از مصرف به انواع مختلف تلف میشود که مهمترین آن تبخیر مستقیم، بلافاصله پس از بارندگیها و سپس تلفات سیلابهایی است که به دریاها میریزد.
در صورت توجه مناسب به آبخیزداری میتوان در خشکسالی و ترسالی، در بارش کم یا زیاد مشکل آب را برطرف کرد؛ چرا که این رویکرد مدیریتی به آب، باعث کاهش نرخ تبخیر و تغذیه بیشتر سفرههای زیرزمینی شده و آب را از عوامل تبخیر مثل آفتاب و باد دور میکند. همچنین در دوران پربارش نیز روانابها به سمت سفرههای زیرزمینی هدایت شده و از سیل جلوگیری میشود. این رویکرد امروزه در بسیاری از کشورهای توسعهیافته در دنیا وجود دارد.
*کارشناس حوزه آب
منبع: کانال واحد امنیت غذایی مؤسسه مصاف
پایان/
نظر شما