در روزهای گذشته و پس از اظهارات آقای همتی درباره مسائل اقتصادی به عنوان رییس کل سابق بانک مرکزی و در کسوت نامزد انتخابات ریاست جمهوری بارها دست به قلم بردم تا پاسخ سخنان مطرح شده و نگاه فکری او را که در تمام لحظات صحبت هایش موج می زد در نامه ای مفصل بدهم. تا آنجا که احساس کردم اگر در این ایام پاسخی به سخنان رییس کل سابق بانک مرکزی داده نشود جفایی در حق اقتصاد و تاریخ این کشور روا داشته ام.
آقای همتی در حالی وارد انتخابات ریاست جمهوری شده و به نمایندگی از حسن روحانی و لیبرال های وطنی وظیفه نمایندگی تفکر آنها را بر عهده گرفته است که در دوران 34 ماهه مسئولیت او در بانک مرکزی همه رکوردهای منفی اقتصادی از جمله تورم نقطه به نقطه، رشد نقدینگی، پایه پولی، کاهش ارزش پول ملی و ... جابه جا شده است.
به مردم با شناسنامه و کارت ملی ارز سهمیه ای فروخته شده و میلیاردها دلار ارز تحت عنوان ارز 4200 تومانی با ایجاد رانت تلف شده است، میلیاردها دلار ارز صادراتی به کشور بازنگشته است و.... تمام آمار و شواهد نشان می دهد موجودیت آقای همتی در زمان حضور 3 ساله اش در بانک مرکزی جز خسارت محض برای ایران و اقتصاد ایران نبوده است.
من به عنوان استاد تمام اقتصاد دانشگاه که در سال های قبل از انقلاب در آمریکا تحصیل و تدریس کرده و در سال های پس از انقلاب با بازگشت به وطن به عنوان معاون اقتصادی وزیر وقت اقتصاد و یکی از تدوین کنندگان قانون عملیات بانکی بدون ربا حضور داشته ام و بی شک در جایگاه علمی بسیار بالاتری از آقای همتی قرار دارم به صراحت شهادت می دهم که ایشان نه نگاهی عالمانه به اقتصاد دارند و راه و رسمی که ایشان برای اقتصاد پیش گرفته اند جز خسران و خسارت همانند ایام دولت روحانی برای کشور نخواهد داشت.
از این رو بر خود واجب دانستم که در حد بضاعت خودم مردم و علمای اقتصادی کشور را از وجود چنین پدیده خوفناکی که حاضر است به ازای دریافت "آبنبات های خوش خدمتی" حقیقت و منافع ملی و جمعی را فدای مصالح و روسای خود کند آگاه سازم. تمام آشنایان، دوستان و شاگردان من می دانند که این فریادها نه از سر جناح بازی ها و نگاه های سیاسی است، -که سابقه من نشان می دهد با این مسائل بیگانه ام- بلکه به خاطر دفاع از کشور و جلوگیری از فروپاشی اقتصاد کشورم بوده که بر خود فرض دانستم نکاتی را درباره این آقای به اصطلاح اقتصاددان اعلام کنم.
امیدوارم، آقای همتی! به عمق معانی کلمات اقتصادی که در این متن بکار برده ام پی برده و مطمئن باشند که من در نوشته هایم بالاخص در خصوص ایشان رعایت صداقت کامل را کرده و خواهم کرد. و نیز خداوند باری تعالی را گواه می گیرم که با شخص شما به عنوان "همتی" کوچکترین خصومتی ندارم.
در این مورد بدانید که "شما" اصولا در فضای فکری من جایگاهی ندارید. عملکرد شیطانی شما برای جلوگیری و ممانعت در پیاده کردن بانکداری(تامین مالی) اسلامی برای گرفتن "آبنبات های خوش خدمتی" رفتار شما را در مقابل دیدگان تیزبین من به عنوان یک اقتصاددان مطالبه گر جلوه گر نمود.
ان تنصر الله ینصرکم و یثبت اقدامکم
از: دکتر ایرج توتونچیان به عنوان مطالبه گر
به: آقای همتی مسئول پاسخگوئی
بخش اول
موضوع ومحتوای این نوشتار و هدف آن برای بسیاری از اربابان علم و متخصصین اقتصادی فرهیخته کشورمان روشن است معهذا گذشتن از آن موجب تکرار اینگونه روش های مذموم خواهد شد و جامعه مسلمان ایرانی را به قهقرا خواهد کشاند. لذا تا زمانی که موضوع برای آحاد ملت ایران روشن نشود اهمیت آن نیز پوشیده خواهد ماند. انگیزه این نوشتار و بسیاری از مطالب دیگر که به فضل الهی انجام خواهد شد چیزی جز انتظار شفافیت، صداقت و پاسخگویی در مقابل اختیارات بلا منازع که شدیدا در جامعه رنگ باخته است نمی باشد. این ضرورت مربوط به مدیران بانک مرکزی دیروز و امروز نیست بلکه به مدیران پیشین بانک مرکزی نیز از سال اجرای قانون عملیات بانکداری بدون ربا ( بعد از دهم شهریور ماه 1362) مربوط است.
سرنوشت این قانون نیزکه طی 42 سال مانند یک بازیچه دست بدست شده در جای خود آموزنده است. نویسنده این نوشتار، تاریخ متحرک و ناظر تحولات طی شده در این سال ها بوده است که نه تنها غالب تحولات را در زیر ذره بین علمی خود رصد کرده بلکه از نزدیک در جریان نحوه برخورد با این قانون از طریق مطالعه و جهت دهی انحرافی از قانون در بخشنامه های صادره بوده است. شیطنت های صورت گرفته در بانک مرکزی با ظرافت انجام می شد. محتوای این بخشنامه ها برای کارکنان بانک ها حکم لازم الاجرائی پیدا کرده و نص صریح قانون اهمیت ثانوی و حتی بی اهمیت جلوه می کرد زیرا ارتقاء کارکنان به راضی نگه داشتن رئیس بالا دستی از خود رقم می خورد و "آبنبات های خوش خدمتی" نیز اثر خود را در نحوه انجام کار نشان می داد.
ساختار مدیریتی بانک مرکزی و مزایای استثنایی مالی و غیر مالی آن نسبت به سایر دستگاه ها ایجاب می کند که غالبا افراد ضعیف و خوش خدمت در این دستگاه به کار گرفته شوند، افرادی که اشکال تراش نباشند. همچنین افراد آگاه و اهل مطالعه به کارهای جانبی سوق داده می شدند.
مدت ها است که بسیاری از افراد دلسوز از نظام تصمیم سازی کشورمان گله مند بوده و با انحای مختلف اعتراض خود را نسبت به خروج از ریل تصمیم سازی بیان کرده اند، بالاخره زمانی باید فرا رسد که حلقه های مفقوده با درایت شناخته شده و چاره جویی شود.
چند دلیل وجود دارد که نوک پیمان اعتراض من به عنوان مطالبه گر جدی و روشن شدن نکات مهم به سوی آقای همتی نشانه گرفته شده است.
ایشان در این مرحله حق دارد که از خود سوال کند که این مطالبه گر کیست؟
برای جلوگیری از هرگونه قضاوت نا صواب بدون تردید من در مطالبه گری خود مطلقا در صدد سرباز گیری نیستم زیرا به فضل الهی من (شاید به تنهائی) به این نکته رسیده ام و حتی اگر فرد یا افراد دیگری هم همراه من نباشند من از این مطالبه گری دست بر نخواهم داشت.
هدف من در نگارش این یادداشت این است که مردم شریف ایران اول ایشان را شناخته و سپس اگر در وی کفایت و درک مسئولیت اداره کشور را دیدند به او رای دهند.
انتخاب ایشان از روی قرعه کشی و یا شیر یا خط نبوده بلکه سه امتیاز ایشان موجب انتخاب او شده است. اول آنکه ایشان خود را اقتصاددان معرفی کرده، دوم اینکه با توجه و بدون توجه به پاسخ های سخیفی که به سوالات داده او را نه تنها فردی که دچار توهم علمی است بلکه خود شیفته است یافتم. در اینکه ایشان دارای مدرک دکتری هستند نباید تردید داشت، از طرفی پاسخ به این سوال که او چگونه و با چه کیفیتی و با چه میزان فهم واقعی از اقتصاد فارغ التحصیل شده است نیز خارج از موضوع است و باید او را دارای مدرک دکتری دانست. با این حال هر چه تلاش کردم در کارنامه سیاه سه ساله وی در بانک مرکزی نقطه قوتی پیدا کنم توفیق نیافتم زیرا تمام زوایای فکری او حکایت از این دارد که هنوز کودک درون وی دوران طفولیت را می گذراند و در حال رشد است. چنان انتظاری از چنین افردی مانند اسلاف خود نباید داشت.
ایشان با چه جرات و دانائی در خود احساس کرده که چنان مسئولیت خطیری (حتی بانکداری سرمایه داری) را به عهده بگیرد؟ مگر آنکه به کودک درون خود اتکا کرده و حلاوت و مطلوبیت "آبنبات خوش خدمتی" برای جلو گیری و سنگ اندازی در پیاده کردن تامین مالی اسلامی او را دگرگون کرده باشد.
در اینجا نکته مهمی است که نباید فراموش کرد و آن تضاد منافع فرد با جمع است. اگر ایشان به اجرای قانون فوق الاشعار تن داده بود "آبنبات خوش خدمتی" به او تعلق نمی گرفت فقط نامی به یادگار و به نام ایشان ثبت شده بود.
نویسنده این سطور به عنوان استادی که قریب به نیم قرن از عمردانشگاهی خود را صرف مطالعه و تحقیق درجنبه های گوناگون دو آیه قرآنی (حرام مسلم ربا) از کوچکترین زاویه تا بزرگترین جنبه آن که تهیه الگوی نظام تامین مالی اسلامی و نقشه راه آن کرده است می گویم که حقایق مطلق الهی را نمی توان و نباید با لیبرال های آبنبات بدست در یک ترازو قرار داد. تشویق و مجازات یک اصل جهانی است و تاثیر آن در جوامع مختلف متفاوت است حتی خداوند باری تعالی هم " آبنبات بدست" است و با صراحت هم از میزان و هم از کیفیت و هم از مدت زمان استفاده و هم در مکان های مشخص با توضیح کامل به بندگان خود وعده داده است. کلام او حق است و نا اطمینانی در آن صفر است. معهذا بسیاری از ما مخلوقات او به میزان کم "آبنبات" و نا اطمینانی و استفاده کوتاه مدت از آن را به "آبنبات الهی" ترجیح می دهیم. چه زود دیر می شود. روز حسرت از ما خیلی دور نیست.
در اینجا یک نوع سرمایه گذاری صورت می گیرد. فقط کافی است که نرخ بازدهی انتظاری این دو نوع سرمایه گذاری را محاسبه کرد.
بخش دوم
نقش لیبرالهای آبنبات به دست در انحراف اقتصاد جامعه
آقای همتی شما حتی اگر خود را در مقابل جامعه موظف به توضیح نمی دانید من با تسلط بر پیشینه علمی خود تنها مطالبه گر تصمیمات مخرب اقتصادیتان در بانک مرکزی هستم. مطمئن باشید که من، هم در گفتار خود صادق هستم و هم اینکه غالب (اگر نه تمام) تصمیماتی که به صورت بازیچه در دست کودک نابالغی مانند شما بوده از نزدیک رصد کرده و تحلیل نموده ام و انتقادات خود را در همان موارد هم کتبا و هم شفاها اعلان کرده ام. من چنین کاری را وظیفه دانشگاهی خود تلقی می کنم نه به عنوان یک نظاره گر بی تفاوت.
آقای همتی، کارنامه شما بیانگر انجام برخی از خدمات برای جمهوری اسلامی ایران می باشد که در جای خود قابل تقدیر است ولی اگر این کارنامه از نظر موضوعی طبقه بندی شود شرح حال پرنده ای را به تصویر می کشد که در یک سناریوی خاص از شاخه ای پریده و به شاخه دیگر می نشیند. تعمق و ریشه دوانیدن در اعماق فکر از این نوع حرکات بر نمی آید. در هر یک از این پرش های پرنده مآبانه "آبنبات های خوش خدمتی" در دست لیبرال های داخلی که از جهات مختلف حمایت می شوند به شما وعده داده شده است که قبول آنها نشان از تلون طبع و حرص و آز در شما دارد . امید وارم که خفت و خواری که در پس خوش خدمتی ها بوده احساس کرده باشید. معهذا تلخی این خفت برای شما کمتر از حلاوت "آبنبات خوش خدمتی" بوده است.
شک دارم از اینکه شما که یک اقتصاددان لیبرال هستید از نکبت این تفکر با اطلاع باشید چه بسا که سطحی نگری شما به "آبنبات خوش خدمتی" ختم می شود.
آقای همتی! من با قدری اغراق و یا مسامحه رفتار و تصمیمات بچه گانه شما را از زمانی که کنار درب نگهبانی دانشگاه الزهرای (س) فعلی از من و یکی دو نفر دیگر از اقتصاددانان آن دانشگاه از ما سوال اقتصادی می پرسیدید تا همین چند روز گذشته که از ریاست بانک مرکزی عزل شدید رصد کرده ام.
خیلی ناگوار است که فردی، استقلال فکری و آزادی اندیشه دانشگاهی را با "آبنبات خوش خدمتی" در دست لیبرال ها نه تنها در یک ترازو بلکه بالاتر قرار دهد. این دلیل روشنی است بر آزادگی اساتید اقتصادی کشورمان که مجذوب "آبنبات خوش خدمتی" نشدند.
شما لیبرال های وطنی را نمی شناسید. در ادامه نوشته ام نشان خواهم داد که من درس های لیبرالیسم را خیلی خیلی بهتر از این آقایان خوانده ام. گذشته از اینکه کتاب "اقتصاد پول و بانکداری" چاپ بانک مرکزی بعد از چند دوره انتشار نایاب شده است تسلط من به نظام سرمایه داری لیبرال در حدی است که امتحان جامع خود را " با امتیاز" گذراندم و به همین مناسبت اجازه دادند که در رساله دکترای خود در آمریکا به دلیل بکار گرفتن ابزارهای خنثای سرمایه داری در یک محیط اجتماعی- فرهنگی و دینی به من لقب " تئوریسین ممتاز اقتصادی" داده شود و اعلان کردند که این اولین بار است که یک دانشجوی خارجی به چنین مقامی دست یافته است.
پیشینه علمی من انگیزه ای برای تحقیق – نوشتن و ارائه ده ها مقاله فارسی و انگلیسی و دو کتاب یکی فارسی و دیگری انگلیسی (منتشر شده در خارج از کشور) شد. کتاب فارسی من برنده جایزه کتاب سال ایران اعلان شد و کتاب انگلیسیم به عنوان برنده جایزه کتاب جهانی سال انتخاب شد.
آقای همتی نمی دانم مطالب بالا تا چه حد برای شما قابل هضم است ولی هدف این بود و است که بدانید یک اقتصاددان حرفه ای با شما صحبت می کند و به حق مطالبه گر اعمال مخرب و بازیچه گونه شما است که سال ها برای جبران خطاهای وسوسه انگیزتان جامعه مسلمان ایران باید هزینه های سنگین بپردازد .
چگونه است که شما و پیشینیان شما خود را فراتر از قانون و حتی قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران می دانید و میدانستند؟ مگر وظیفه شما و آنها حفظ و صیانت از قانون اساسی نبوده ونیست؟ عمل بر خلاف قوانین کشور چه نام دارد؟ آیا خدمت است؟ آقای همتی شما آنرا چه می نامید؟ این اندازه و عمق فساد را شما در بانک مرکزی ایجاد کردید. بی بندو باری و عدم پاسخگویی در بانک مرکزی به سایر بخش های کشور مستقیما سرایت کرده که با یک رابطه ساده علت و معلولی شما باید پاسخگوی آنها نیز باشید.
بخش سوم
چرا آقای همتی؟
توضیح دادم که من هم مطالبه گر ایشان و هم پیشینیان ایشان هستم و خواهم بود. در خصوص معضلات اقتصادی کشور بسیار جدی بوده و هستم. هیچکدام از آنها برای من جنبه مزاح نداشته و نخواهد داشت. اصطلاح کودکانه ای در قد و قواره تصمیمات آقای همتی به این صورت وجود دارد" بزن و در رو" در مقابل کسی هم پاسخگو نیستم!! غافل از اینکه اولا تصمیمات نا بخردانه شما در مدت سه سال به قدری مهلک بوده که هیچ اقتصاددان خردمندی حاضر به همردیف بودن با شما نیست. زیرا این خردمندان با اتکاء به علم و شان دانشگاهی خود با "آبنبات خوش خدمتی" بیگانه هستند.
انتخاب آقای همتی برای من از روی تصادف و یا شیر- خط نبوده است. بلکه چون در چارچوب دیگری طبقه بندی می شود باید پاسخگوی من و امثال من باشد. دو ویژگی خاص ایشان را از سایر همردیفانشان جدا می کند. اول آنکه آقای همتی هم دچار توهم علمی بوده و هم اینکه خودشیفته است. حاصلضرب این دو یعنی خود کامگی که معنایی جز "بزن و در رو" ندارد. ما در کشورمان به افرادی که هم جسور بوده و هم دانا عاجلانه نیاز داریم. امام راحل هم اگر جسارت توام با دانائی را در حد یک پدیده استثنائی نداشتند هر گز انقلاب اسلامی به ثمر نمی رسید. مع الاسف کسانی که در زمان حیات و بعد از رحلت ایشان در راس بخش پولی نظام سرمایه داری حاکم بر کشور ما قرار گرفتند در حیطه مدیریت خود نه جسور و نه دانا بودند. مضاف بر اینکه وسوسه دریافت "آبنبات خوش خدمتی " را در سر می پروراندند و آقای همتی به طریق اولی.
روشن است که "آبنبات به دستان برای خوش خدمتی" به نظام بانکداری ربوی از دو تیپ از افراد گریزانند. اول کسانیکه "آبنبات خوش خدمتی" در مخیله آنها نمی گذرد و دوم افراد پرسشگر. هراندازه قد و قواره افراد برای گرفتن آبنبات کوتاه تر باشد اربابان و آبنبات به دستان خوشحال تر هستند.
آقای همتی شما که با رعایت شرایط فوق به مدت سه سال مدیریت بانکداری لیبرالیستی (بالاخص فرمانبرداری کور کورانه از فدرال رزرو) را بر عهده داشتید حتی از اصول و قواعد مربوطه حاکم بر این نوع بانکداری بی اطلاع بودید و هستید همچنانکه پیشینیان شما هم بودند. من به ذکر چند نکته از بی اطلاعی شما بسنده میکنم. اول آنکه روسای فدرال رزرو در زمره دانشگاهیان زبده بودند و هستند. (نا گفته نماند که ممکن است برای این افراد نیز "ابنبات بدست" هم مثلا برای دریافت جایزه نوبل وجود داشته باشد.) معهذا چنین اتفاقی تا کنون نیفتاده است. این پدیده به مالکیت معنوی حاصل از سالها استمرار در علمشان بر می گردد که آن را مبادله پذیر نمی دانند و آزاد اندیشیدن و استقلال فکری از آنچنان حلاوتی برخوردار است که " آبنبات های خوش خدمتی" حتی در مخیله آن ها نمی گنجد. فقط یکبار خودتان را در خلوت با آنها مقایسه کنید.
دوم اینکه در کنار رئیس بانک مرکزی امریکا هرگز یک متخصص مالیه قرار ندارد. من قبلا در نوشتاری جداگانه توضیح داده ام که اولا این افراد از علم اقتصاد بی بهره اند و حد اکثر توانمندی ایشان به مدیریت یک واحد عظیم آنهم با هدف حد اکثر کردن سود می باشد. پیچیدگی دنیای اقتصاد برای آنها گیج کننده و سرسام آور است و شما در حد قد و قواره خود یک متخصص مالیه را در کنار خود نگاه داشته اید. البته نباید امکان "آبنبات بدست" را از نظر دور داشت که فعلا از انظار پوشیده است.
سوم اینکه انک مرکزی امریکا برای ایجاد تعادل در چنان اقتصاد بزرگ ابربدهکار ( از نظر تاثیر و ساختار سرمایه داری) در مورد تغییرات نرخ بهره با کسری از یک در صد یعنی قیراطی عمل می کنند و شما آقای همتی هنوز این جامعه را نمی شناسید که تغییرات بچه گانه ابزار در دست شما بر حسب خروار و تن هست! این گونه بازی های بچه گانه شما در بخش پولی نه تنها نتوانسته تاثیری بر روی اشتغال و معیشت مردم در بخش واقعی جامعه ایجاد کند. پاسخ های شما در صحنه های مختلف از بی اطلاعی و سر درگمی شما در تشخیص مشکلات اقتصادی کشور بشارت می دهد .
حال با چه توانمندی ادعای اداره کشور را دارید؟
گفته شده است که: حاصلضرب توان علمی در ادعا عدد ثابتی است.
بخش چهارم
آقای همتی آیا لیبرال ها را می شناسید؟
شناسائی لیبرالها ازطرف شما دو حالت دارد اول آنکه بدون شناسائی و با رفتار بچه گانه ای که جامعه از شما سراغ دارد در دام آنها افتاده اید و دوم اینکه با مطالعه هزینه - فایده و نرخ بازگشت انتظار خدمت به جامعه از یکطرف وشیرینی " آبنبات خوش خدمتی" از طرف دیگراین تصمیم را گرفته باشید. سلسله مراتب "آبنبات های خوش خدمتی" و قرار گرفتن در مشاغل مربوط به امور بانکی که بزرگتر از قد و قواره شما بوده می تواند عامل سوم باشد. این امور هرچه بوده و به هر میزان که خدمت کردید امری جدا از وظایف رئیس بانک مرکزی سرمایه داری بوده و هست شما مصداق: "شرف المکان بالمکین" هستید که باعث تنزل شدید آن شده اید.
علی ایحال آنچه که برای من به عنوان تنها مطالبه گر مطرح است عملکرد نابود کننده تصمیمات اقتصادی شما و آثار تخریبی آن در جامعه می باشد. به نظر می آید که شما و سایر همدستان لیبرال شما وظیفه تخریب و جدا شدن از اسلام را در ایران در سر می پرورانید. آیا شما ادله ای فراتر از این برای تخریب جامعه نیاز دارید؟ شما آلت دست رئیس جمهور بودید و هستید و کارنامه شما با نشان دادن "آبنبات های خوش خدمتی" از طرف ایشان در قرار دادن شما در مشاغل گوناگون حاکی از بردگی نوین است.
و اما در مورد لیبرال های موجود در کشور که امام راحل از وجود آنان و صدمات آنها به کشور در همان اوایل انقلاب به ستوه آمدند. ایشان با بصیرت کامل خطرات و تاثیر لیبرال ها را به درستی شناخته بودند.
لیبرال های "آبنبات بدست برای خوش خدمتی" نه تنها افراد صادقی نیستند بلکه سعی می کنند که نیات خود را از راه های مزورانه پیاده کنند. من رفتار یکی از این لیبرالها را که خود رادر پشت صحنه مخفی کرده است و هر از چند گاه اظهار لحیه میفرمایند به روال تعهد شده به اختصار توضیح میدهم.
من بعد از آنکه یک فرد روحانی اغفال شده از طرف یک لیبرال ضعیف به دامنه ای ورود پیدا کرده بود که از آن بی اطلاع بود در یک نوشتار جداگانه رسما از لیبرال های وطنی درخواست مناظره کردم. یکی از این افراد خط دهنده با متانت سوال کوتاهی برای من مطرح کرد که متقابلا پاسخ داده شد. چند روز بعد از این جریان از دفتر این اقتصاددان لیبرال با من تماس گرفتند که هفته بعد در روز یکشنبه آماده باشم تا با او مناظره کنم. از آن زمان تا این لحظه خبری از او و یا دفتر او نشده است. همین فرد بعد از اولین مناظره و"آبنبات بدست، هم برای خوش خدمتی خود و نیز آقای همتی" از بیانات مستدل آقای همتی در مناظره اول ستایش کرد! چه شرم آور است که انسان روی وجدان پاک الهی پا گذاشته و برای این چند روز عمر، مجیز این و آن را بگوید. بدون تردید درجه متانت و وقار مجیز گو پایین تر از شنونده مجیز است و مطلوبیت این حقارت برای عده ای معلوم الحال با آبنبات خوش خدمتی جبران پذیر است.
آقای همتی! امید وارم به عمق معانی کلمات اقتصادی که تاکنون بکار برده ام و در قسمت های بعدی نیز بکار خواهم برد پی برده باشید. مطمئن باشید که من در نوشته هایم بالاخص در خصوص شما رعایت صداقت کامل را کرده و خواهم کرد. و نیز خداوند باری تعالی را گواه می گیرم که با شخص شما به عنوان "همتی" کوچکترین خصومتی ندارم. در این مورد بدانید که "شما" اصولا در فضای فکری من جایگاهی ندارید. عملکرد شیطانی شما برای جلوگیری و ممانعت در پیاده کردن بانکداری(تامین مالی) اسلامی برای گرفتن "آبنبات های خوش خدمتی" رفتار شما را در مقابل دیدگان تیزبین من به عنوان یک اقتصاددان حرفه ای و مطالبه گر جلوه گر نمود.
من قبلا در نوشتار جداگانه ای تلویحا برای اقتصاددانان لیبرال وطنی و بالاخص در پاسخ به آن فرد حامی آقای همتی که تا این لحظه حاضر به مناظره با من نشده است، می خواهم چند جمله ای از باب روشنگری توضیح دهم. ایشان اظهار کرده بود که دانشگاه محل سوال و جواب است. گذشته از اینکه به نظر می رسد ایشان درک درستی از سوال و جواب در دانشگاه ندارند وتصور می کنند که دانشگاه همواره باید در یک قلمرو خاص حرکت کند و لا غیر، این تفکر دانشگاه را تبدیل به محیطی منجمد و غیر قابل انعطاف می کند. دانشگاه ها هستند که موتور حرکت جامعه را می سازند. آیا اگر در دانشگاه ها از اقتصاد اسلامی بحث شود اولا معنای آن قطع سوال و جواب است؟ ثانیا موضوع دانشگاهی نیست که در دانشگاه مطرح شود؟ اگر چنین است ایشان سال ها است که در نشئه لیبرالیسم قرار دارند.
از تحجر قرون وسطایی این افراد همین بس که برای خود کوچه ای تنگ با دیواری کوتاه در انتهای آن درست کرده و جرات رفتن تا انتهای کوچه و خراب کردن دیوار پوسیده لیبرالیسم را ندارند که اگر می داشتند در چنبره افکار ضد انسانی آقای هایک خود را محبوس نمی کردند. من و تعدادی از علمای اقتصادی کشورمان بر اساس تعلیمات قرآنی یعنی به فعلیت در آوردن پتانسیل به ودیعه داده شده خداوند منان هم تا انتهای کوچه تحجر رفته و هم آنکه دیوارپوشالی لیبرالیسم را به فضل الهی برای همیشه به زباله دان تاریخ سپرده ایم. این جسارت و دانایی را ما به فضل الهی بدست آورده ایم و شما از "لذت شرب مدام ما" بی خبر هستید. ما با آبنبات های چند گانه الهی معامله کرده ایم نه آبنبات های زمینی آنهم برای خوش خدمتی به مخلوقات خداوند. ببینید فاصله از کجاست تا به کجا!! سراسر قرآن و تعالیم اسلامی قاعده ای وجود دارد به این صورت: تبدیل انباره (مانند ایمان به خدا و رسول خدا) به روانه (مانند عمل صالح) معنای آن چیزی جز حرکت و زایندگی نیست. مبنای نظری انقلاب اسلامی نیز از این اصل لایزال خارج نبوده و نیست. ضمنا مصداق آن را نیز می توان در بیت پایین یافت:
موجیم که آسودگی ما عدم ما ست// ما زنده به آنیم که آرام نگریم.
بخش پنجم
آقای همتی من و لیبرال ها را بیشتر بشناسید
به دلیل اهمیت موضوع تکرار می کنم که اکر شما من را بشناسید یک ضرورت است که بدانید با یک استاد اقتصاد مجرب که عمر علمی خود را ( در 50- 40 سال گذشته) در راه خواندن – فکر کردن و نوشتن و سخنرانی در زوایای مختلف و حتی ریزه کاری های پول و تامین مالی اسلامی گذرانده ام. از اینکه تعدادی از اساتید مسلم اقتصاد کشورمان من را می شناسند مرا کفایت می کند زیرا ما دانشگاهی ها کیفیت را با کمیت به هیچ وجه قابل مبادله نمی دانیم. اینکه من رفتار و تصمیمات مخرب اقتصادی شما را بشناسم اظهر من الشمس است چه کسی نمیداند؟ این شما هستید که نیاز دارید با چنگ و دندان و بد اخلاقی خود را به مردمی که شما شرافت و کرامت آنها را به سخره گرفته و تا حد بازیچه تنزل داده اید. شما هنوز نمی دانید که با این مسلمانان شرافتمند چه کرده اید؟ من به شما اخطار می کنم که این بار دیگر برنامه "بزن و در رو" شما رنگی ندارد و این بار "من" هستم که از آقای همتی ذلیل و خوار هم از حق خود و هم از حق کسانی که نمی دانند مسبب اصلی زندگی فلاکت بار ایشان کیست مطالبه گری می کنم . شما تا کنون با شعار "بزن و در رو" در کدام سمت مورد مواخذه قرار گرفته اید؟ کوچکی و حقارت در مقابل بندگان خدا خیلی دردآور است معهذا میزان این درد بستگی به حساسیت تحقیر شده دارد و این معیارمناسبی برای شناسائی کرامت و حقارت افراد است. شما اخلاق و فساد را با نیت پلید لیبرال های وطنی در انتظار "آب نبات برای خوش خدمتی" با بازیچه قرار دادن ابزارهای پولی نظام سرمایه داری خونخوار به بخش واقعی کشاندید. من هر چه از ذلت و خواری فهم ضعیف این لیبرال های سینه چاک بگویم کم است. این افراد بیچاره که با آبنباتی برای خوش خدمتی تطمیع می شوند درک نکرده اند که مسیر حرکت به جای رفتن از بخش پولی به بخش واقعی هست. چندین بار باید در عمل تکرار شود که سرمایه گذاری حتی در نظام سرمایه داری ( چه در شرایط ریسک و چه اطمینان کامل) نه تنها تابعی معکوس از نرخ بهره نیست بلکه تابعی مستقیم از نرخ سود انتظاری است. این افراد حقیر و حقیرتر از آنها که ممکن است حتی با یک خروس قندی هم تطمیع شوند از بسیاری از ظرافت های کینز که به دلیل کارهای درخشان او بالاخص در نظریه عمومی به انیشتین علم اقتصاد لقب گرفته بی اطلاع هستند. آنها کور کورانه خود را پیرو آقای هایک مالیخولیایی و ضد انسانی می دانند. هایک می پذیرد که جامعه سرمایه داری موجد بیکاری است ولی مضحک است که وی آنها را به حال خود گذاشته و می گوید خودشان در پی کار بگردند! نظریه "چرخه تجاری" آقای هایک تا قبل از نظریه کینز دوران طلای مصنوعی رنگ پریده را می گذراند ولی به محض چاپ کتاب کینز بواسطه انقلاب کینزی کنار رفت و کسی به آن توجهی نکرد. او زمین و زمان را بهم می دوخت که مطالب خود را در "مثلث هایک" به دیگران تفهیم کند. خاموشی او همزمان با اوج نظریات کینز بود. مطالب هایک در چنان حد نازلی قرار داشت و دارد که چون توانایی مناظره با کینز را نداشته مشهور است که گفته: " کینز اقتصاد نمی داند" ! هر اندازه که کینز پول را در عالی ترین وجه شناخته و آنرا به دنیای اقتصاد معرفی کرده هایک از آن بیگانه است. ضمنا آقای هایک فقط نامی در بین اقتصاددانان مکتب اطریشی است اما کینز صاحب مکتبی منحصر به فرد است. آیا دیگر ضرورت دارد که نوشته های این دو را با هم مقایسه کنیم؟ امید وار هستم که تا این حد هم کفایت کند.
قاعده ای جهانی (دنیوی و اخروی) وجود دارد که من آن را قاعده "آبنبات بدست برای خوش خدمتی" می نامم. همانگونه که انسان ها برای تطمیع دیگران آبنبات بدست هستند خداوند باری تعالی نیز آبنیات در دست دارد. یکی با آبنبات مخلوق خدا تطمیع می شود و دیگری با آبنبات در دست خداوند. نمیدانم آقای همتی تفاوت بین این دو "آبنبات برای خوش خدمتی" را درک میکند یا نه؟ من خود را جزو کسانی میدانم که تذکر را مفید میدانم.
و اما آقای هایک، فراموش نشود که "آبنبات برای خوش خدمتی" آقای هایک حمایت ثروتمندان طرح او در دادن جایزه نوبل بوده است. تاریخ جوامع بشری مملو از "آبنبات های" گوناگون برای خوش خدمتی است. آقای مارکس نیز از این قاعده مستثنی نبود. "آبنبات برای خوش خدمتی او" آن بوده که علیرغم کسب مطالعات عمیق مطلقا به موضوع ربا (بهره) در نظام سرمایه داری وارد نشود و در ازای آن کتب او در سراسر کشور های سرمایه داری هم نشر و تدریس شود و هم علی رغم تاب نیاوردن سرمایه داری در مقابل رقیب رسما به عنوان مکتبی جداگانه اعلان شود.
در طول تاریخ تعداد نخبگان مستقلی که جوهره وجودشان را هدیه غیر قابل مبادله خداوندی پوشانیده است در مقایسه با افراد ضعیف النفس گر چه نا چیز است ولی به نظر می رسد که "آبنبات برای خوش خدمتی" کار سازتر بوده است. حاکمیت این قاعده تاریخی در تما م دوران ها به چشم می خورد. فراموش نکنیم که آثار متنوع نخبگان مستقل هستند که موجد تحولات و انقلابات بوده اند نه خیل عظیم گروه "آبنباتیها ".
یکی دیگر از این افراد مستقل و خود ساخته در اقتصاد "سیلویو گزل" می باشد که چون به پاشنه آشیل نظام سرمایه داری (ربا ) حمله ای جانانه کرده است نباید نظام سرمایه داری او را بشناسد. نه اساتید ونه دانشجو. یکی از تنها کسانی که مطالب "گزل" را به درستی درک کرده کسی جز کینز نیست که نه تنها او را برای فهم عمیق اقتصادی ستایش کرده بلکه در کتاب نظریه عمومی مطلبی به این مضمون ذکر می کند که ما از سلیویو گزل بیش از مارکس بهره می گیریم.
دیگرضرورتی ندارد که به گذشته خیلی دور بر گردیم.
در خانه اگر کس است یک حرف بس است.
بخش ششم
موضوع یک سناریو، اگر آقای همتی به جنگ با خدا و رسول خدا نرفته بود
مطالبی که خواهد آمد پرداختن به یک سناریو در مورد آقای همتی ( وپیشینیان او) است. نپذیرفتن حرام مسلم خداوند (ربا) حکایت از این دارد که خدا - قرآن – قیامت و روز رستاخیز جزو اعتقادات فرد نیست و خود را در موقعیتی که آماده برای جنگ با خدا و رسول خدا(ص) می بیند. ضمنا خداوند رحمان و رحیم استغفار و عدم تکرار گناه را هم به روی همه باز گذارده است. بگذارید ما ایشان را ( به حول و قوه الهی) در قد و قواره یکی از توابین مجسم کنیم که اگر یک بار دیگر به بانک مرکزی برگردد چه تصمیماتی می توانست بگیرد که نه تنها باعث محبوبیت او در نزد مردم می شد بلکه خدا و رسول او(ص) وی را برای این بازگشت در آغوش می کشیدند.
به تصویر کشیدن این سناریو زمانی و تا حدی ساده می شود که انسان منصفانه جای خود را به دیگری دهد. این من هستم که در این سناریو نقش "فردی در سایه" را ایفا می کند. نقش این فرد سایه که من باشم چنین بود که در مراحل تصویب لایحه قانونی عملیات بانکی بدون ربا اولا تنها اقتصاددانی بودم که در تمام جلسات وزارت امور اقتصادی و دارائی (به عنوان معاون امور اقتصادی و بین المللی ) در جلسات بانک مرکزی در حضورمرحوم آیت الله رضوانی و نیز جلسات مستمر و طولانی کمیسیون نظام بانکی مجلس شورای اسلامی به عنوان مدافع لایحه قانونی حضور داشتم. بدیهی است که آن زمان نیز عقیده راسخ بر این بود که رهبر معظم انقلاب با بصیرت کامل در ششم خردادماه 1400 در دیدار مجازی با نمایندگان محترم مجلس شورای اسلامی قرین به این مضمون (یا دقیقا) فرمودند که: - در مسائل حساس و مهم- ترجیح این است که بجای طرح لایحه ارائه شود. چون خصوصیت لایحه این است که امکان توانایی کار شناسی دولت هم پشتوانه اش است چون دولت هم دستگاه کارشناسی وسیعی دارد. لوایح خب از این هم برخوردار است {یعنی} علاوه بر اینکه کارشناسی می کنید در دولت هم کار شناسی شده بعلاوه وقتی که لایحه باشد چون مجری دولت است و او می خواهد اجرا کند طبعا با موافقت بیشتری اجرا خواهد شد. این هم یک مطلب.
پس از تصویب این قانون و ابلاغ به دولت و اطمینان از اینکه بانک مرکزی شرائط لازم – ساختار سازمانی هماهنگ – آموزش لازم - شرح و ظایف – بالاخره ورودی و خروجی ضروری را با برنامه ریزی زمانبندی شده اجرا خواهد کرد افراد غیر عضو بانک مرکزی به کارهای قبلی خود پرداختند. مع الاسف از آن زمان تا این لحظه نه تنها در مورد این قانون هیچ اقدام اصولی نشده بلکه کار شکنی های فراوانی با حمایت مستقیم از طرف لیبرال هایی که سالهاست اقتصاد کشور را به سوی نظام سرمایه داری سوق داده و هنوز نیز چهره در نقاب کشیده اند که اهداف ضد اسلامی را پیاده کنند.
اطمینان ما به اطاعت از قانون توسط بانک مرکزی امری طبیعی بود و از این رو در دانشگاه به تحقیق و مطالعه و نوشتن و سخنرانی در مورد کوچکترین موضوع احتمالی که ممکن بود در عمل اتفاق افتد من را به عنوان "فرد سایه" از جهات مختلف سرگرم کرده و از اینکه برای حل مشکل احتمالی به فضل الهی می پرداختم موجب شادی وصف نا پذیری برای من می شد. ذیلا فقط با رعایت اختصار به ذکر چهار مورد از نوشته های مربوط به تامین مالی اسلامی و بدون رعایت اولویت می پردازم.
1-به منظور اطمینان ازتسلط مباحث پول وبانکداری سرمایه داری چاپ کتاب " اقتصاد پول و بانکداری" (1376).
2- چاپ کتاب "پول و بانکداری اسلامی و مقایسه آن با نظام سرمایه داری" (1379). توضیح آنکه این کتاب برای مدتی خریدار و خواننده نداشت واز این انبار به انبار دیگر منتقل می شد بطوری که ناشر از من خواست که آنرا به صورت خمیر در آوریم. نمیدانم چه اتفاقی افتاد که چند سالی است که در بازار نایاب است.
3- مقاله " مقایسه ای بین هزینه فرصت سرمایه در سیستم ربوی و غیر ربوی" (1367).
4- چاپ کتاب:Islamic Money and Banking: Integrating Money in Capital Theory. چاپ John Wiley & Sons(2009).
روشن است که نوشته های بیشتری در پایان فصول هر یک از موارد فوق وجود دارد که تماما در خصوص روشن کردن زوایای مجهول پول و تامین مالی اسلامی هست.
آن چه که از چکیده های نوشته های من بر می آید نکاتی هستند که راهگشای پیاده کردن تامین مالی (بانکداری) اسلامی است. تعداد آنها زیاد و تعیین کننده هستند که می توانند در جاده و نقشه راهی که با توجه به استناد واقعیات رقت بار اقتصادی مورد استفاده عاجل قرار گیرند.
متواضعانه عرض می کنم که چرخ را نباید از نو اختراع کرد. مواردی که ذیلا ذکر میشوند همگی برای کمک به حل پازل پول و تامین مالی اسلامی هست که ممکن است در مواردی برای برخی از اقتصاددانان زبده کشورمان مورد سوال واقع شود که در اینجا آمادگی خود را برای رفع مشکل اعلان می نمایم. موارد مذکور بطرز بدیعی با پول و بانکداری سرمایه داری تفاوت دارد و در اینجا از نتم بردن تناقضات خودداری میشود.
۱-پول یک کالای عمومی غیر محض است.
۲-پول متغیر درونزا هست. یعنی تا زمانی که عوامل تولید آماده برای بکار گیری وجود دارد بانک مرکزی میتواند به همان اندازه عرضه پول را زیاد کند. در نتیجه به این ترتیب بانکها توانائی خلق پول از آنها سلب شده و در نهایت نرخ ذخیره قانونی بدون نگرانی از تورم میتواند یه صفر برسد.
۳-در موسسه تامین مالی اسلامی موسسه وکیل سپرده کذار و شریک سرمایه گذار میباشد. موسسه حقی بیش از موکلان خود (سپرده گذاران) ندارد.
۴-تفاوت بین بهره(ربا) با سود از یکطرف و پول و سرمایه باید در عمق اذهان جا بگیرد. بهره بازدهی به پول است و سود بازدهی به سرمایه. این چهار مفهوم اقتصادی نقش کلیدی دارند. و نیز آنها دو به دودر شرائطی خاص قابل تبدیل به یکدیگر هستند.
۵-به تعداد کالاهای با دوام نرخ بهره بر حسب خودش وجود دارد.
۶-ربا(بهره) و سفته بازی لازم و ملزوم یکدیگر هستند یعنی یکی شرط کافی برای دیگری هست.
۷-بازارهای ثانویه در بورس بازار پولی هستند که به نوبه خود موجد نرخ بهره.
۸-هرگز در شرایط عدم حذف بهره و سفته بازی اشتغال کامل بوجود نخواهد آمد. یعنی اشتغال کامل فقط با حذف مطلق بهره و سفته بازی میسر است.
۹-آقای فریدمن قبله آمال لیبرالها اذعان دارد به اینکه در شرائطی خاص نرخ های اسمی بهره شرط لازم برای تخصیص بهینه عوامل تولید است (قاعده فریدمن). او حتی با گفتن " ما همه کینزین هستیم" نمیتواند از فیوضات علمی کینزکه با شیب ملایمی امید وار بود که نرخ نهائی بازدهی سرمایه به صفر برسد بگذرد.
۱۰-من در پایان این یافته های 40-50 ساله خود را با طیب خاطر در اختیار تمام افراد علاقمند قرار میدهم.
۱۱-این تجربه طولانی را که متکی به وضعیت موجود هست همراه با روش پیاده کردن تامین مالی اسلامی (نقشه راه) و حاوی فوق العادهای به دلیل الهام گیری از قرآن و احادیث است در اختیار همگان قرار میدهم که اگر روزی فردی برای پیاده کردن نیاز دارد استفاده نماید.
بخش هفتم
الگو
راهبردهای عملیاتی در حذف ربا و ایجاد اشتغال با تکیه بر مدیریت تأمینمالی اسلام
یافته های یازده گانه ذیل (و بیش از آن) ثمره 50- 40 سال تحقیق در موضوعات گوناگون بانکداری (تامین مالی) اسلامی است.
برای دستیابی به آنها نقشه راه مورد نیاز بود که ابتدا وضعیت موجود ذیلا ترسیم شده و مسیر حرکت بر آن اساس نشان داده شده است.
منبع: نوداقتصادی
پایان/
نظر شما