به گزارش تحریریه، مذاکرات وین و انتشار اخبار ویژه از متن مذاکرات نشان می دهد که دولت در حال شکل دادن به یک معامله با آمریکا با استفاده از کارت قرارداد راهبردی 25 ساله با چین است که نتیجه آن حراج بیشتر منافع ملی مانند 8 سال گذشته خواهد بود.
در شرایطی که بزرگترین اندیشکده آمریکایی یعنی شورای روابط خارجی آمریکا به صراحت می نویسد که دوران هژمونی آمریکا به سر آمده و دوران کنسرت قدرت ها(اصطلاحی بر گرفته شده از کنسرت اروپا در قرن نوزدهم) جایگزین آن خواهد شد، از نظر دولت روحانی؛ آمریکا در قرن حاضر هم قدرت هژمون جهانی باقی مانده و باید همچنان به آن التماس کرد.
در این نظم جدید جهانی، قدرت رو به افول(غرب) در مقابل قدرت رو به صعود(شرق) قرار گرفته و یک نظام چندجانبه را شکل می دهند که دولت می خواهد با قدرت رو به افول غرب همراه شود. درحالیکه ایران می بایست در سمت برنده تاریخ(شرق) قرار گیرد و خود را به عنوان یک قدرت بزرگ بشناساند.
در مذاکرات وین انگلیسی ها به آمریکا هشدار داده اند که اصرار بر فشار حداکثری باعث پیوستن ایران به محور چین و روسیه خواهد شد و می بایست با استفاده از کندذهنی تیم سیاست خارجی دولت؛ ایران را فریفته و با مشوق های چند سنتی در مدار غرب نگاه دارند.
نگارنده به عنوان نخستین ایرانی که موضوع را درک کرد و در سال 1385 درباره آن پایان نامه با عنوان "هژمونی آمریکا و شکل گیری اتحاد استراتژیک چین و روسیه" نوشت، هشدار می دهد که با توجه به تمام شدن میدانی تحریم ها، ادامه مذاکرات وین غیر از تحمیل هزینه های مضاعف برای منافع ملی نتیجه دیگری ندارد و باید فورا متوقف شود.
ایران با مراودات اقتصادی بیش از 70 میلیارد دلاری عملا تحریم های آمریکا را تمام کرده و تنها تحریم های بانکی باقی مانده است که با دلارزدایی از تجارت خارجی کشور و استفاده از فرصت انعقاد پیمان های پولی دوجانبه و پیام رسان های غیردلاری مانند سامانه روسیه "SPFS" و سامانه پیامرسان چینی به نام "CIPS" این تحریم هم به تاریخ خواهد پیوست.
چرا باید برجام را رها کرد؟
ایران باید برجام را به عنوان یک مرده رها کرده و مذاکرات را متوقف کند. زیرا مقایسه برجام با آنچه می توان با غیربرجام به دست آورد نشان می دهد که بازگشت به برجام یک حماقت یا خیانت تمام عیار است. در صورت بازگشت به برجام امکان دسترسی به دارایی های مسدود شده کشور به شکل راحت میسر می شود و تمام. زیرا اقتصادهای اروپا و آمریکا بی رمق تر از آن هستند که بتوانند(حتی اگر بخواهند، که مطلقا نمی خواهند) در ایران سرمایه گذاری کنند و خود به دنبال استفاده از مازاد تجاری سنگین چین(مانند بحران بدهی اروپا) هستند.
اما در اشتراک تاریخی جدیدی با شرق، چینی به تنهایی بیش از 400 میلیارد دلار در ایران سرمایه گذاری خواهد کرد و ایران با رهبری دنیای اسلام، در مرکز شکل دادن به جهان جدید قرار خواهد گرفت. لازم به ذکر است که در تمام 42 سال تاریخ انقلاب کمتر از 70 میلیارد دلار سرمایه گذاری مستقیم خارجی وارد کشور شده است.
در چنین شرایطی، بازی با کارت چین برای التماس به غرب معنایی جز خیانت و حماقت ندارد و عایدی برای کشور نخواهد داشت. اما دولت حسن روحانی در آخرین ماههای باقی حضور در قدرت هم به روند خسارت بار 8 سال اخیر ادامه داده و می خواهد دولت بعدی را با بمب ساعتی برجام رها سازد تا تبعات آن برای سالهای بعد کشور را در تنگنا نگاه دارد.
پایان/
نظر شما